کد خبر: ۲۷۳۶
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۰
به طور کلی در بحث شاخص توسعه یافتگی، توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم مطرح است اما در اینجا تنها صحبت از توسعه اقتصادی است. در دهه های اخیر، تاکید سازمان های جهانی و یا اقتصاددانانی که توجه بیشتری به توسعه اقتصادی داشتند، پایداری توسعه یکی از نکاتی بوده که بیشتر توجه جلب می کرده که در نتیجه آن هم اقتصاد محیط زیست مطرح شده است. به عبارت دیگر صحبت از این است که بشر از منابع به صورتی بهره برداری نکند که سهمی که باقی می ماند به شدت کاهش پیدا کند و برای نسل آینده تنها آلودگی باقی بماند. یعنی توسعه، به گونه ای نباشد که پایداری نداشته باشد. نکته دوم در کنار این مساله، فراگیری توسعه است. به این عبارت دیگر باید توسعه و رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی و سیاسی در تمام سطح جامعه و مملکت فراگیر باشد و کل کشور را در برگیرد.
نه اینکه شاهد آن باشیم که یک منطقه توسعه یافته است و در منطقه دیگری اثری از توسعه دیده نمی شود. البته این نکته را هم نباید نادیده گرفت که درست است که گفته می شود، رشد توسعه باید فراگیر باشد، ولی مناطق با یکدیگر تفاوت دارند. نه تنها از نظر منابع، آب، خاک و کشاورزی که این ها را نمی توان عامل اصلی حساب کرد بلکه از نظر مهمترین عامل، یعنی ثروت و نیرو انسانی تحصیل کرده هم با یکدیگر متفاوت هستند. بعضی استان ها به دلیل محرومیتی که پشت سر گذاشته اند، امکانات رفاهی به اندازه مطلوب ندارند. این موضوع به تنهایی باعث شده تا نیروی انسانی ماهر تمایل کمتری برای رفتن به این مناطق داشته باشد. از طرفی هم حتی نیروی انسانی ماهر بومی هم به دلیل همین مشکلات، از آن منطقه کوچ می کند و به استان های توسعه یافته تر و با امکانات رفاهی بیشتر می رود. متاسفانه در اقتصاد ایران، دو موضوع فراگیری و پایداری در توسعه وجود ندارد. به طوری که پایداری محیط زیست و سیاست گذاری هایی که دولت ها باید در پیش بگیرند نه تنها در حد مناسب و بهینه نیست بلکه فراگیری هم غافل بوده اند. با توجه به تفاوت قابل توجهی بین مناطق کشور وجود دارد، درصد فقر و خط فقط و درصد کسانی که زیر آن زندگی می کنند برای مناطق مختلف متفاوت است. بعضی مناطق فقیرتر از باقی مناطق هستند. در تقسیم بندی جغرافیایی هم می توان گفت که بخشی از مناطق عقب افتاده تر کشور، می توانند در مناطق مرزی قرار داشته باشند. به خصوص مناطقی که در جنوب غربی و غرب کشور قرار دارند به دلیل دوره هشت ساله جنگ تحمیلی ایران و عراق این چنین شده است.
بخشی از این عقب افتادگی هم به این دلیل است که سرمایه گذاری ها کمتر به آن سمت حرکت کرده و خود به خود بخش خصوصی توجه کمتری به آن مناطق داشته است. البته باید این را هم مطرح کرد که ریسک سرمایه گذاری در این مناطق بالاست نوعی عدم توجه بخش خصوصی که پیرو منافع شخصی خود هستند که البته ایرادی هم به آنها وارد نیست، اتفاق افتاده است. حتی علاوه بر بخش خصوصی، دولت هم در سرمایه گذاری در این مناطق کوتاهی کرده. به این ترتیب، اقتصاد این مناطق تحت فشار قرار گرفته است. البته سفرهاي استانی رئيس جمهوري  نکات مثبت خواهد داشت. یکی از این نکات، توجه به مناطق محروم استانی است. یکسری آمار و اطلاعات مثبت هم در دولت قبلی این موضوع را نشان می داد. اما این نکات باید مشهود باشد. به عبارتی باید نتیجه سرمایه گذاری های دولت و توجه آن به مناطق محروم کاملا محسوس و مشخص باشد و نشان داده شود. باید درصد فقر پایین آورده شود، رشد اقتصادی بالا رود. در پايان بايد يادآور شد كه هر بارکه صحبت از راهکاری برای برون رفت از مشکلات گفته می شود، معمولا راهکارهایی گفته  و مطرح می شود که غالبا حالت شعارگونه دارند. در ظاهر مفيد و بينقص به نظر ميرسند اما عملیاتی نيستند.
بايد درنظر داشت كه  یک راهکار درست و مناسب نباید تنها در حد یک ایده باقی بماند، باید همراه با نقشه، راه و سیاست گذاری باشد تا بتوان با آن به اهداف مورد نظر رسید. به همین منظور، قطعا توجه به اهداف استراتژیک برای این مناطق باید در نظر گرفته شود. تحلیل و تجزیه اقتصادی باید وجود داشته باشد. راهنمایانی باشند تا بتوانند تصویر مناسب برای سیاست گذاری اقتصادی فراهم کنند تا تفاوت و اختلاف بین مناطق کم شود. البته در درجه اول، باید کل تولید  ناخالص کشور رشد کند و بعد رشد اقتصادی در تمام مناطق فراگیر شود. برای مثال، زمانی که ما فقط یک قرص نان برای پنج نفر آدم گرسنه داشته باشیم، حتی اگر برابر هم توزیع شود، اتفاق خاصی نخواهد افتاد و گرسنگی آنها رفع نخواهد شد. به عبارتی باید در ابتدا تعداد
قرص های نان را افزایش داد و بعد به صورت فراگیر و یکدست توزیع کرد.
* جمشيد پژويان- اقتصاددان
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار