کشور چین از نظر
سیستماتیک در افزایش یا کاهش فعالیت شرکت های تجاری جهان اهمیت دارد. تلاش چین
برای اصلاحات و انتقال اقتصادی تاثیرات عمیقی بر اقتصادهای نوظهور و دیگر نقاط
جهان برجای گذاشته است. به طور کلی این چالش که باعث کندی رشد اقتصادی چین شده به
دیگر نقاط جهان نیز منتقل شده است.
در بلند مدت چگونگی برخورد با ادغام یک منبع
قدرتمند مالی چون چین در اقتصاد جهانی
صورت خواهد گرفت. اگرچه در واقعیت رویدادهای کوتاه مدت بر نتایج بلند مدت
تاثیرگذار خواهند بود. آخرین نظرسنجی اقتصادی در هند از طبقه بندی بحران صحبت کرده
است و تاثیر خارجی یک بحران در کشورهای مهم نتیجه قرض های مالی بوده یا تاثیر کاهش
یا افزایش ارز خارجی کشورهاست. آنچه این تحلیل را به چین مرتبط می کند این است که
اهمیت سیستماتیک چین با افزایش بدهی های شرکت هایش صدمه می بیند و ممکن است باعث
توقف سرمایه گذاری و رکود گردد. درحالیکه رشد اقتصاد چین به زیر 7 درصد رسیده است
نرخ سرمایه گذاری 45 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است.
بخش
خصوصی نیز مسئول دو سوم سرمایه گذاریها است بنابراین بازار با فشار زیادی برای
تطبیق روبروست. افزایش بدهی در چین و کاهش رشد اقتصادی در کشورهای غربی و سیاست
های سختگیرانه مالی براین امر سایه افکنده است. کاهش نرخ ارز نیز می تواند در
تغییر فشار کمبود بودجه داخلی تاثیر داشته باشد. درجریان کنفرانس توسعه چین در پکن رییس بانک مرکزی چین اعلام کرد که کاهش ذخایر
ارز خارجی منطقی است ولی باید محدودیت هایی در این امر وجود داشته باشد.
کنترل بر
خروج سرمایه می تواند بیشتر باشد اگرچه شاید برخلاف طرح های چین در بازکردن حساب
در بانک توسعه و سرمایه گذاری باشد. درحالیکه اقتصاد چین با ضعف روبرو شده سیاست
های نظارتی و مالی تغییر کرده و نرخ مبادلات ارز کاهش داشته است.
اصلی ترین دلیل
برای خروج سرمایه ها پرداخت وام به صورت ارز خارجی است که به دلیل گمانه زنی
درباره کاهش بیشتر ارز یوآن شدت یافته است. اقتصاد جهانی در موقعیتی نیست تا یک
شوک بزرگ اقتصادی دیگر را تحمل کند. به نظر می رسد در سالهای آینده احتمال دریافت
چنین شوکی از سوی چین زیاد است. این امر مسئله چگونگی ادغام چین در سیستم مالی
جهانی را مطرح می کند. براساس تجربه آزادسازی همزمان اغلب باعث بازشدن سیستم مالی
شکننده و بحران می شود.
اگر نگرانی درباره چین اهمیت سیستماتیک داشته باشد چنین
بحرانهایی می تواند جهانی باشد. نرخ مبادلات ارزی شناور ممکن است این امر را ضعیف
کند ولی تاثیر این روند سیستماتیک بر اقتصاد تاثیر بزرگی دارد. به همین دلیل
بازگشایی سیستم مالی چین در جهان باید با هشیاری جهانی مشاهده شود. درحال حاضر
کنترل بر خروج سرمایه در چین سختگیرانه است ولی باتوجه به بزرگی این امر پس انداز
خالص سالانه چین حدود 5.2 تریلیون دلار در سال 2015 بوده است که درمقابل آمریکا پس
انداز سالانه 3.4 تریلیون دلار داشته است.
چین یک ابرقدرت در پس اندازهای مالی است
و تصور خروج سرمایه عظیم مشکل نیست در مقابل خروج سرمایه ها مسئله ذخایر ارزی 3.2
تریلیون دلاری چین مطرح است که دراین بین می تواند صدمه ببیند. همزمان تقاضای
کشورهای خارجی برای خرید املاک از چین از نیاز به تغییر در سیاستگذاریهای این کشور
سخن می گوید. بنابراین می توان گفت تاثیر آزادسازی سرمایه باعث خروج گسترده سرمایه
از چین و ضعف در نرخ مبادلات ارز می شود سرمایه گذاری کم نیز این امر را شدت می
بخشد.
این امر به راحتی می تواند در بازار املاک، نرخ مبادلاتی ارز و توازن در
حسابهای بانکی در سراسر جهان تاثیر گذار باشد. کریستین لاگارد ریاست صندوق بین
المللی پول در سخنرانی خود در چین از ادغام جهانی صحبت کرد که می تواند باعث
تاثیرگذاری مالی و تجاری شود و می تواند در سیاستگذاریهای بین المللی دخیل شود
امری که نیازمند عملکرد جامع در تمامی کشورهاست. این امر می تواند بر سیستم اقتصاد
جهانی فشار وارد کند، اقتصاد جهانی هنوز در چالش برای حل نتایج بحران اقتصادی است
و شاید نتواند با ادغام اقتصادی با چین موفق عمل کند و باید به یاد داشت آخرین
باری که یک قدرت اقتصادی هژمونیک ظهور کرد جهان با یک رکود بزرگ اقتصادی روبرو شد
بهتر است این بار اقتصاد جهان باید بهتر عمل کند.
منبع: فایننشال تایمز
مارتین ولف
ترجمه : فاطمه مهتدی