مجتبي آزاديان
mojtaba.azadiyan@gmail.com
از ابتداي شهريور ماهامسال، دوره رکود بورس کليد خورد و تاکنون کخ به نيمه راه ماه پاياني فصل تابستان رسيدهايم، شاخص از کانال 78 هزار واحدي وارد کانال 76 هزار واحدي شده است.گذشته از تاثيرات رواني که اين کاهش شاخص بر سهامداران گذاشته و موجب ميشود که تا رخ دادن يک اتفاق خاص و بزرگ ديگر (چيزي شبيه به برجام) نتوان به بازگشت روند صعودي اميدوار بود، کارشناسان چند دليل مهم را براي اين اتفاق مهم بيان ميکنند.عدهاي نبود خبر در حوزههاي مختلف اقتصاد و نيز حوزه سياسي ميدانند. از طرفي نزديک شدن به سال مالي شرکتها و بسته شدن حسابها از دلايل مهم افت شاخص کل بازار سرمايه محسوب ميشود چراکه کارگزاران بورسي ترجيح ميدهند براي سهولت در محاسبات مالي خود اقدام به تسويه با مشتريان اعتباري خود کنند که در نهايت موجب افزايش فشار فروش و منفي شدن شاخص ميشود.همچنين توقف چند هفتهاي نماد بانکيها که موجب کاهش حجم نقدينگي در بازار شد نيز از دلايل ديگر افت شاخص در شهريور ماه محسوب ميشود. ضمن اينکه گرايش سرمايهگذاران به سرمايهگذاري در اوراق مشارکت با بازدهي حداکثري نيز از دلايل کاهش حجم و ارزش معاملات سهام در بورس اوراق بهادار عنوان ميشود.به طور کلي تحولات بازار سرمايه به تحليل رواني سهامداران از شرايط اقتصادي کشور و انتظارات از تحولات بينالمللي تاثيرگذار بر اقتصاد ايران بستگي بسيار زيادي دارد. در اين بين تخريبهاي برخي گروههاي سياسي نسبت به برجام و آينده تحريمها و به «فرجام نرسيدن برجام!» موجب نااميدي بخشي از بدنه فعال در اقتصاد شده و خوشبينيهاي گذشته را از بين برده است که اين امر در نهايت اثر خود را بر بازار سرمايه در سال جاري و به ويژه در ماه اخير گذاشته است.تصميمات فعالان بازار سرمايه اکثرا در چنين موقعيتهايي مبتني بر انتظاراتشان از آينده اقتصاد ايران است و به همين دليل در نبود خبر خوش اقتصادي تاثيرگذار، تفکر بدبيني همچنان غالب و حاکم است و حتي اخبار مربوط به تکرقميشدن نرخ تسهيلات مکسناوليها نيز تاثيري بر رشد شاخص در بازار نداشت (که البته دليل اتفاق اخير کم نشدن نرخ سود تسهيلات براي اوراق تسهيلات مسکن (تسه) است).در ميان دلايل مختلف نزديک شدن به بحران بورسي، شايد بتوان رکود اقتصادي در سال جاري و نبود نقدينگي در جامعه را مهمتر از ديگر دلايل قلمداد کرد چه اينکه رکود اقتصادي، بدنه تاثيرگذار در بازار سرمايه از جمله بانکها را نيز وارد بحران کرده است.
ضمن اينکه در رشد اقتصادي سال 1395، متاسفانه رشدي در نهادهاي تاثيرگذار بر بازار سرمايه از جمله در بخشهاي مختلف صنعت، کشاورزي و ... مشاهده نميشود.
در بازار سرمايه، فعالان بسيار خوشبين به جهش اقتصادي و رشد شاخص به دليل رفع تحريمهاي اقتصادي، کاهش نرخ سود بانکي و ... بودند و چون با اتفاقي عکس آن مواجه شدند، اثرات رواني منفي موجب بحرانيتر شدن اوضاع خواهد شد و به نظر ميرسد در صورت فقدان خبر تاثيرگذار اقتصادي (چيزي شبيه به برجام) روند منفي و کاهشي شاخص همچنان تداوم يابد.
نبايد از نقش افراد و عوامل بيروني و دلالان بر افت بازار سرمايه به سادگي گذشت، عواملي که براي رسيدن به سودهاي يکشبه کلان، از هيچ اقداميفروگذار نيستند و با شايعهپراکني و انتشار اخبار دروغ موجبات نااميدي فعالان بازار سرمايه و عدم ريسکپذيريشان را به دليل ترس از ناامني اقتصادي فراهم ميکنند. در اين بين نيز برخي اتهامات حتي در ثابت نگاه داشتن شاخص کل بازار سرمايه و منفي نشدن آن به سمت مسئولان سازمان بورس و اوراق بهادار نشانه رفته است و موجب اعتراضاتي از سوي برخي سهامداران خرد شده است. موضوعي که در 2 بار تغيير رياست سازمان بورس در 2 سال اخير بيتاثير نبوده است. اينکه اين اتفاق بازارگرداني است يا دستکاري شاخص توسط مسئولان، به طور قطع پاسخ اين سوال در بلندمدت و تا پايان سال مشخص خواهد شد چه اينکه در صورت رخ ندادن اتفاقي مهم در اقتصاد کشور، در آينده نزديک در صورت صحت داشتن آن موجب ترکيدن حباب شاخص خواهد شد و پشت پرده اتفاق روشن و مشخص ميشود. دولتيها در اين مورد انگشت اتهام را به سمت مسئولان بازار سرمايه و دستکاري در بورس نشانه رفتهاند و معتقدند برخي شرکتها با خريد و فروش سهام متقابل، سعي در ثابت نگاه داشتن شاخص دارند و واقعيتهاي اقتصاد کشور را با چنين اقداماتي پنهان ميکنند. به هر حال کمبود نقدينگي در بورس و افت شاخص و تنفس مصنوعي به آن نشانه خوبي نيست و در عمل نشاندهنده عملکرد ضعيف هيات مديره شرکتها و سوءاستفاده آنها از امکانات شرکت است و به نظر ميرسد که در آينده نزديک شاهد فروپاشي حباب ايجاد شده در نماگر بورس باشيم.