به گزارش روزنامه تجارت، اين دو چند بار در حاشيه اجلاس اپك براي چند دقيقه بايكديگر ديدار كردند وليايااين دو ميتوانند نگراني درباره اوكراين يا برنامه هستهايايران را با ديپلماسي سرعتي مورد بحث قراردهند؟ايااين مهم است كه روئساي جمهور بايكديگر صحبت كنند؟ البتهاين امر قابل توجه است كه هردو نسبت به وجود يكديگر آگاهي دارند اما بيشتر ازاين نميتوان اميدوار بود. روابط روسيه و آمريكا به نقطهاي رسيده است كه بحث صرف چيزي را تغييرنميدهد. پوتين و اوباما گفتگوهاي خود را تنها محدود به تشريفات اجلاسهاي اقتصادي ميكنند.اين دو به طور خاص انگيزهاي براي پيشبرد مشكلات ندارند اگرچه موضوعات بسياري براي صحبت وجود دارد و دوطرف به خوبي از بحثهاي موجود و بحثهاي معكوس آگاهند. شكاف عميقي بين روسيه و آمريكاايجاد شده است ولياينبار ناشي ازايدئولوژي متفاوت نيست ولي برگرفته از ديدگاه جهاني به گذشته ، حال واينده است. روابط آمريكا و روسيه در جنگ سرد به طور واضحي تنش بار بوده ولياين امر باعث نميشود كه دوطرف از پذيرش قوانين بازي دوري گزينند. دو طرف توانستند تا چارچوب قابل قبلولي راايجاد كنند ولي زماني كه تقابل جنگ سرد به پايان رسيداين چارچوب نيز ازبين رفت. آمريكا به تنهايي به عنوان قدرت مطلق تبديل شد ، دراين ميان روسيه شكست خود در جنگ سرد را پذيرفته امااين امر مسكو را با احساسات بالا نسبت به شكنندگي موقعيتش در نظم جهاني تنها گذاشت . آمريكا جهان را به عنوان توليد صرف خودش ميبيند كاري كه نتيجه جنگ سرد بود كه رقابتها تنگاتنگ شود و واشنگتن خود را موظف به ادامه ساختن نظم جهاني ميداند.البته افراد واقع گراي بسياري در واشنگتناين امر را درك كردند كه نميتوان طبقاين نقشه پيش رفت و آمريكا نيازمند تغييرات مهمياست ولي بخش سازماني و قوه جبري به طور مصرانه خواهان ادامه رويكرد گذشته هستند. اوباما با برنامهاي تازه به كاخ سفيد آمد بااين ادراك كه نميتواند دنباله روي راه گذشتگان باشد ولي در انتها او نيز همانند گذشتگان گرفتاراين گروه شد. تفاوت اوباما در آن است كه او به بي تمايلي خودو نداشتن انگيزه نتايج كميرا دريافت كرده است. روسيه به تمام اتفاقات رخ داده در جهان به عنوان مدركي بر اطمينان بيش از حد به عنوان رهبري كه حق تصميم گيري براي همه را دارد و 25 سال پيشاين رهبر واقعا بالاتر از ديگرانايستاد اكنوناين كشور به طور مكرر با لغزش روبرو بوده است و عملكردش باعث نابودي منافع خود و ديگران شده است. احساس بازنده بودن از جنگ سرد و رشد ترس از آنچه هژموني جهاني به توازن سلطه قلمداد ميكند باعث شده روسيه خواهان انتقام شده و بخواهد ثابت كند كه آمريكا در تصميم گيريهايش بي موقع بوده است. آمريكا و روسيه خواهان توقف يكديگرند و هريك دلايل خود را دارند. تنها موضوع قابل بحث وضعيت آب و هواست اگرچه همين موضوع نيز در حاشيه كنفرانسهاي بينالمللي مطرح ميشود و ديگر امكان برگزاري اجلاس دوجانبه وجود ندارد و دو طرف قادر به توافق در دستور كاري مشترك نيستند. تنها در دو اجلاس اپك و گروه 20 دو طرف فرصت ديدار با يكديگر را داشتند. زماني كه رهبران دو كشور بزرگ جهان كه داراي قدرت هستهاي هستند از گفتگو با يكديگر امتناع ميكنند مشكل بسيار جدي خواهد بود .اين تقابلات در طولاني مدت خطرناك است ولي موقعيت امروزاينگونه است و همه در انتظار راهكاري براي تغييرش هستند. اوباما با سئوالات بسيار مهمتري در دوسال باقي مانده به پايان رياست جمهوريش روبروست كه شامل كنگره مخالف سياستهايش است كه او را به عنوان فردي ميبيند كه به پوتين تسليم شده و دوم ياداورياين امر كه ديگر منافع مشتركي با كرملين برايش باقي نمانده است تا دستور كار تازه راايجاد كند . سوم هيچ احتياج ضروري براي اولويت قراردادن روسيه وجود ندارد . واشنگتن نياز كميبه مسكو دارد تا اهدافش را انجام دهد. همكاري تنها زماني كه در سطح جهاني باشد ضروري ميشود ولي تشخيص آن نيازمند استراتژي است. پوتين نيز دليل كميبراي تغيير دارد رويكرد او نسبت به آمريكا بايد تغيير كند . او باور دارد كه سياست خارجي آمريكا تخريب كننده است و موضع ضد آمريكايي او بيشتر از هرچيز باعث رشد محبوبيتش در روسيه ميشود. روسيه به طور گستردهاي روابط خود را با كشورهاي غيرغربي تقويت كرده است واين كشورها جايگزين روسيه شدند تصوراين امر كه رئيس جمهوراينده آمريكا خواهان تغيير بنيادين در سياستهاي واشنگتن نسبت به مسكو باشد مشكل است. دراين ميان روسيه نيز خود را آماده ميكند تا فرد مناسب را براي سال 2018 تا 2024 برگزيند و به نظر ميرسد در سالهاي آتي نيز تنها گفتگوها بين روئساي جمهور دوكشور تنها در اجلاسهاي بينالمللي رخ دهد
* فئودور لوكيانوف مسكو تايمز- ترجمه : نيلوفرمهتدي