اصغر نعمتی
مدیرمسئول
a.nemati@ut.ac.ir
سقوط بهاي نفت دلايل مختلف دارد که همه آنها در حيطه تصميم سازيها و تصميم گيريهاي اعضاي اوپک نيست.کاهش رشد جهاني اقتصاد و رکود حاصل از آن از جمله اين دلايل است.خروج انگليس از اتحاديه اروپا با اسم معروف برگزيت وانتخاب ترامپ بعنوان رئيس جمهوري آمريکا با وارد کردن شوکهاي بزرگ چشم اندازروشني پيش روي فروشندگان نفت نميگذارد. اما داخل اوپک هم گرفتارهاي سياسي بزرگي وجود دارد کهامکان شکل گيري اجماع جمعي براي کنترل بازاررا غير ممکن ميکند واين امراوضاع را در طرف عرضه پيپيده و غامض ميسازد.کشورهاي پردرآمد عضو اوپک که سالها به درآمدهاي بالاي نفتي عادت کرده بودند امروزبا کسري بودجه قابل توجهي روبرويند.اگربراي جبران درآمدهاي نفتي حجم توليدشان را افزايش دهند بخاطر کاهش کشش پذيري تقاضا با سقوط بيشتردرآمدهايشان روبرو ميشوند واگربخواهند ميزان اين توليد را بکاهند تا بازاربه نقطه اي ازتعادل برسد که قيمتها افزايش يابد بايد دوراني صعب وبا عوارض سياسي سخت را تجربه کنند،ناچارميشوند بيشترطرحهاي عمراني شان را به بهاي بيکاري عمده تعطيل کنند و رفاه عموميرا کاهش دهند که اين امردرعمل ميتواند جنبشها و بحرانهاي حاد سياسي و اجتماعي را ايجاد کند که کنترل اين امرهم به سادگي امکان پذيرنيست.کاهش درآمدهاي نفتي درست زماني اتفاق ميافتد که بحرانهاي منطقه اي مثل سوريه،عراق وليبي ازيک سو واصطکاک روزافزون خطوط مرزي بين ايران وعربستان روزبه روزخشن تر و به همين دليل اجماع بين اعضاي اوپک را غيرممکن ترميشود. دراين ميان عراق هم بخشي ازاين بازي است و مدام توليد خود را بالاترميبرد و بربحران موجود ميافزايد. درمجموعه آينده کشورهاي نفتي بسيارمخاطرهاميزاست و بايد تدابيري کارآمد بيانديشند که بتوانند کشورشان را با حداقل هرينه ازاين بحرانها عبوردهند.اما ايران چه بايد بکند؟درگام اول بايد ديپلماسي فعالي را براساس بدترين شرايط ممکن ترسيم کند.اين ديپلماسي بايد دو هدف را در پيش بگيرد.درگام اول بايد سهم خود از بازارجهاني را احيا وتا رسيدن به اين سطح تن به فريز توليد ندهد و جدا از اين رويکرد بايد خود را آماده گفت وگوهاي جدي، سيال ومنعطف کند وبه همه اعضاي اوپک تفهيم کند اين رقابت با حاصل جمع صفراست و همه بازنده اين بازي خواهند بود چرا که فرايند اقتصاد جهاني به گونه اي شکل ميگيرد که سقف قيمت نفت بين پنجاه تاشصت دلار در بهترين حالت نوسان خواهد داشت و با بازي جمعي همدلانه ميتوان شصت دلاررا تثبيت کرد.اما پيش شرط موفقيت اين ديپلماسي آن است کشورخود را آماده سقوط هرچه بيشتردرآمدهاي نفتي بکند وبا حداکثرصرفه جويي فرصت وامکانات ديگري براي جايگزين درآمدهاي نفتي بيابد.روزهاي دشواري درپيش اقتصاد ملي است ولي همين دشواري ميتواتد فرصتي باشد که يکباربراي هميشه خود را از درآمدهاي نفتي بي نياز کنيم واگرپولي از نفت بدست ميآوريم آنرا صرف توسعه پايدارکنيم . اين کارهم تنها با اعتماد ملي بدست ميآيد.