کورش شرفشاهي
همه چيز از آنجا شروع شد که يک نفر با سوء استفاده از روابط نزديک با "پارک گئونهاي" رئيس جمهوري کره جنوبي توانست به اسناد محرمانه کشور در نهاد رياست جمهوري دست
يابد و مبالغي را به صورت کمک از شرکتهاي کره اي گرفته و به شرکتهاي خود واريز کند. نتيجه آن شد که مردم دست به تظاهرات گسترده اي زدند و پارلمان اين کشور با اکثريت آرا به عدم کفايت رييس جمهوري راي داد، اگرچه هنوز اين برکناري قطعي نيست و خانم پارک بايد منتظر تائيد دادگاه قانون اساسي بماند، اما چيزي تغيير نميکند، زيرا واکنش نمايندگان مردم کره جنوبي به اين فساد، تکليف را روشن کرده است. اين در حالي است که فساد در برخي از کشورها نهادينه شده و برخورد جدي با عوامل فساد صورت نميگيرد يا برخوردها با تاخير صورت ميگيرد. امروزه در بسياري از کشورهاي آمريکاي لاتين، آفريقايي و آسيايي شاهد بروز فساد در اشکال گوناگون هستيم. متاسفانه در جمهوري اسلاميايران نيز شاهد فساد در انواع گوناگون هستيم به نوعي که محمدرضا رحيميمعاون اول دولت احمدي نژاد هم اکنون در زندان به سر ميبرد و بسياري از مسوولان و دولتمردان از گذشته تاکنون به اشکال مختلف محاکمه شده و به زندان افتادهاند. از سوي ديگر قوانين کشورمان بر مبناي شرع اسلام تعريف شده و عنوان مفسدفي الارض باعث ميشود تا بسياري از مخلان اقتصادي به مجارات اعدام محکوم شوند. فاضل خداداد در اولين ماجراي فساد مالي به اعدام محکوم شد. عدد 123 ميليون تومان رقميبود که خداداد را به کام مرگ کشيد، در حالي که اين رقم براي اختلاس گران فعلي، بسيار ناچيز است و امروزه با اختلاسهاي سه هزار ميليارد تومان، هشت هزار ميليارد تومان و حتي 92 هزار ميليارد تومان رو به رو هستيم و آخرين نمونه آن مربوط به بابک زنجاني است که حکم اعدام وي تاييد شده است. تعجب آور اينکه دايم شاهد اختلاس، رشوه و فساد در شهرداريها، شوراهاي شهر، گمرک، دستگاههاي دولتي و دستگاه قضا هستيم که نمونه آن را ميتوانيم در اظهارات سخنگوي دستگاه قضا جستجو کنيم. برکناري وکلا و قضات متخلف يا شناسايي کارچاق کنها در دستگاه قضا از جمله مواردي است که بارها از سوي حجت الاسلام غلامحسين محسني اژه اي اعلام شده است. تاسف آورتر وجود آقازادههاست. آنهايي که با استفاده از رانت مقام وجايگاه پدرشان، دست به تخلفات سنگين ميزنند و نه تنها با آبروي خود بلکه با آبروي والدينشان که بزرگان نظام ميشوند نيز بازي ميکنند. البته بنا نداريم کارکنان صادق و سالم قواي سه گانه و ديگر دستگاهها را زير سوال ببريم و بي شک وجود افراد سالم بسيار بيشتر از افراد ناسالم است و امکان مقايسه آن وجود ندارد. با اين وصف وجود همين افراد باعث شده تا نظام اداري کشور زير سوال برود و احمد توکلي به صراحت اعلام کند که نظام اسلامياز هيچ چيز ضربه نميخورد و تنها چيزي که نظام را تهديد ميکند، فساد است. در اين شرايط نيازمند يک روانشناسي اساسي هستيم. اگر عده اي با وضع مالي نامناسب دست به تخلف ميزنند، شايد توجيه پذير باشد، اما اينکه افرادي با داشتن سرمايههاي کلان دست به اختلاس ميزنند و حتي جان خود را در اين راه ميگذارند، جاي سوال دارد. بايد پاسخ داده شود که چرا زياده خواهي پاياني ندارد؟ بايد پاسخ داده شود که چرا از دست دادن آبرو بهامري طبيعي تبديل شده است؟ بايد بررسي شود که چرا پول بي حساب و کتاب جاي همه چيز را گرفته است؟ آيا اشکال از تربيت فرزندان است که در بزرگسالي آبرو و شرف خود را به آساني به پول ميفروشند؟ آيا بهتر نيست در کنار دستگاه قضا که بي امان و بدون هيچگونه ملاحظه اي دست به محاکمه مفسدان ميزند، کارگروهي کارشناسي نيز به ريشه يابي دلايل اين معضلات بپردازند؟