محمد نیشابوری
m.neyshabory@gmail.com
روزگذشته محمود احمدينژاد پس ازچهار سال دوباره کنفرانس خبري گذاشت و به پرسشهاي خبرنگاران پاسخهاي بيربط و باربط زيادي داد. چيزي که بيش از همه در پاسخهاي او مشهود بود، حمله تند و بيادبانه با چاشني توهين و افترا به همه قواي نظام بود. گويي او چهار سال خانهنشيني را که فرصت خوبي براي انديشيدن بود، به بطالت از کف داده و حتي از درک ساده توصيه رهبر انقلاب به خود هم عاجز است! دوقطبي شدني که مدنظر عاليترين شخصيت سياسي اين کشور است، قطعا تعدد آدمها در انتخابات نبود. رهبرانقلاب به گفتماني اشاره داشتند که حاصل آن کينهتوزي و هتاکي رييس يک قوه به رييس قوه ديگراست. مانند آنچه در يکشنبه سياه مجلس گذشت. احمدينژاد را از آن جهت منع کردند که سرآغاز فتنهاي ديگر نباشد. اما دريغ و صددريغ از درک محتواي آن توصيه... روزگذشته او با تمام توان دوباره ناتوانيهاي خود را برگردن اشخاص ديگري گذاشت. از آيتاللههاشميفقيد به زشتي ياد کرد و او را به کارشکني و حمله به خودش متهم کرد. درصورتي که دوست و دشمن بعد از رحلت آن مرد مجاهد اقرارکردند که مظلومترين فرد ازسال 84 تا 92 درعرصه سياسي اين سرزمين، کسي نبود جز مردي که صبر را ذله کرد. احمدينژاد با فرار از پاسخ به پرسشهاي اساسي، سعي کرد نمايشي که سال 92 در سالن وزارت کشور براي مشايي بهراهانداخت، اين بار و قبل از انتخابات سال 96، براي حميد بقايي بهراه بيندازد. بهگونهاي از سه يار غار (احمدينژاد، مشايي و بقايي) تعريف کرد که گويي اين سرزمين به الگوهايي چون آنان بيمهري کرده است! وي دوباره با روش تاکتيک فرار از پاسخ شفاف، سعي کرد تمام مشکلات را به گردن دولتهاي قبل و بعد از خود بيندازد. اوکسي است که 8 سال از عمر اين ملت را تباه کرد. نبايد فراموش کنيم که او مقروضترين دولت تاريخ اين کشور را تحويل حسن روحاني داد. کشوري با تورم 42 درصدي، نقدينگي 500 هزارميليارد توماني، 450 هزارميليارد تومان بدهي به بخش خصوصي، هزاران طرح نيمه تمام، ورشکستگي دهها هزار کارگاه توليدي و مهمتر از همه افتراق و انشقاق در ميان ياران و بزرگان انقلاب. او آنقدر در آمارها دست برده بود که در نهايت، مرکز آمار ايران عليهامارسازيهاي او شوريد. اختلاسهاي بيسابقه در تاريخ ايران از اميرمنصورآريا گرفته تا بابک زنجاني در دولتهاي او بهوقوع پيوست. 800 ميليارد درآمد نفت معلوم نيست کجا و به چه شکل هزينه شد. جهان را عليه ما بسيج کرد. پرونده هستهاي را تحت منشور شوراي امنيت سازمان ملل درآورد و فصل هفتميشديم. يعني يک گام تا تحريم کامل. يعني نفت دربرابر غذا و دارو. دولت و کابينه را بازيچه دست فردي کرد که هنوز در اصل هويت او شک و ترديد وجود دارد. دامن زدن به خرافهگرايي و بسياري ديگر از مصيبتها را اگر برخي از آحاد ملت فراموش کنند، تاريخ که فراموش نخواهد کرد. حال پرسش اين است که او چگونه به خود اجازه ميدهد بهجاي عذرخواهي مدعي هم بشود؟!