تجارت آنلاین: در چند سال گذشته در فضاي سياسي و گفتمانهاي اقتصادي با پديده پوپوليسم مواجه بودهايم و يک سري برداشتهاي سطحي و غيردقيق در اين مورد مطرح شد.
از يک طرف مدعياني بودند که به نام عدالت بسياري از مسايل مرتبط با رفاه اجتماعي مردم را قرباني شعارزدگي خود کردند و از طرف ديگر کساني هم به نام مبارزه با اين پوپوليستها مفاهيم اصيل عدالت اجتماعي و رفاه را زير سوال بردند.
در دولت گذشته با وجود شعارهايي که زمينه رفاه اجتماعي داده ميشد، چندان عملکرد واقعي براي گسترش رفاه صورت نگرفت.
همچنين اقتصاد ايران در سالهاي اخير به دليل وجود بحرانها، تحريمهاي بينالمللي و فرسايشهاي اجتماعي ضعيفتراز گذشته شد که همين موضوع بحرانهاي جدي براي آينده کشور به وجود ميآورد. در شرايط كنوني اغلب مشكلات سياسي و اجتماعي كشور در گرو حل شدن مشكلات اقتصادي و رفاهي است و تا زماني كه مشكلات اقتصادي به صورت منطقي حل نشود، نميتوان نسبت به حل مشكلات ساير بخشها اميدوار بود. به طور مثال در آينده سالانه حدود يك ميليون نفر وارد بازار كار ميشوند كه ۸۴۰ هزار نفر از اين افراد تحصيلكرده هستند و بايد براساس تحصيلاتشان براي آنها شغل در نظر گرفت. براي اينکه رفاه واقعي ايجاد شود نياز به يک اقتصاد مولد است که شغل ايجاد کند، اما سوال اصلي اين است که آيا واقعا وراي تمام شعارهايي که داده ميشود اقتصاد ما ظرفيت ايجاد اين همه شغل را دارد؟بيكاري يکي از مهمترين بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي دو دهه اخير ايران است و تا زماني که مساله بيکاري حل نشود نميتوانيم انتظار رسيدن به شاخصهاي مطلوب رفاهي را داشته باشيم.
اين در حالي است كه در سالهاي اخير نيز مانند ديگر دولتها در حل مشكل بيکاري موفق عمل نشد و به تبع آن مساله رفاه هم حل نشده است. در کنار بيکاري ما با يک نابرابريهاي فاحش اجتماعي و اقتصادي در جامعه مواجه هستيم که رو زبه روز نيز در حال عميقتر و گسترده شدن است. در صورتي که رفاه ا جتماعي محقق نشود بايد هر لحظه منتظر بروز بحرانهاي جدي ا جتماعي وا قتصادي در جامعه باشيم.اين بحرانها خود زمينه ساز خطر پوپوليسم منفي است. به همين دليل در گذشته شاهد بوديم که برخي ا فراد با شعارهاي تهي و دهان پركن رأي طبقات آسيب خورده جامعه را به سود خود تغيير دادند و اين امر ممکن ا ست باز هم اتفاق بيفتد.با اين وجود، نبايد انتظار داشت پوپوليسم دوباره از رويکرد گذشته خود استفاده كند و با همان شعارهاي گذشته وارد شود. شايد پوپوليسم با شكل و رويکرد جديدي ظهور کند كه ممكن است مختصات آن براي افكار عموميتا حدودي ناشناخته باشد. به اعتقاد کمال اطهاري، در ايران بعد از جنگ به اسم کوچکسازي دولت بسياري از دستاوردهاي رفاهي مردم از آنها گرفته شد و بدون برنامه جامع رفاهي به صورت لجام گسيخته اقتصاد به سمت بازار رفت. نتيجه اين شد بخشي از مردم جامعه که شاهد نابرابري بودند، رفاه نداشتند و نااميد شده بودند به پوپوليسم روي آوردند. اين پوپوليسم در بستر نئوليبراليسم رشد کرد.
اطهاري ميگويد: البته اين پوپوليسم برخلاف مشابههاي خارجياش حتي نتوانست شعارها و ادعاهاي خود را محقق کند. مثلا در حوزه مسکن، شاهد بوديم طرحهاي مختلف از جمله مسکن مهر نه تنها مشکل مردم فقير را حل نکرد که بر مشکلات آنان افزود.
در اين ميان راهحل مقابله پوپوليسم ارائه برنامههاي رفاهي درستي به جامعه است؛ در نبود يک دولت رفاه، بستر لازم براي بروز پوپوليسم شکل ميگيرد. وقتي رفاه اجتماعي ضربه ميخورد و برنامههاي رفاهي مناسب وجود ندارد، پوپوليسم رشد ميکند.
در اين باره آلبرت بغزيان، ميگويد: دولت بايد براي رهايي از عوام زدگي يا همان شيوههاي پوپوليستي به دنبال تعريف جايگاه رفاه و سبد خدمات رفاهي باشد . اگر اين امر را انجام دهد آنگاه ميتوان اميدوار بود که از پوپوليست دور خواهيم شد.اين کارشناس اقتصادي معتقد است: نرخ بيکاري و تورم که مجموع شاخص فلاکت را تعيين ميکنند و همچنين افزايش ضريب جيني معمولا در دولتهايي به وجود ميآيد که سبد خانوارها به شدت کوچک شده و خدمات رفاهي به حداقل ميرسد به گونهاي که دولتها براي اين موضوع تن به شوکهاي موقتي کرده که همانا پوپوليست است.اما اين تنها يک شوک هست و زود گذر خواهد بود.بغزيان در گفتوگو با خبرنگار روزنامه تجارت ادامه ميدهد: پرداخت ماليات با ايجاد يک برنامهريزي منسجم اين توانايي را به وجود ميآورد که به رفاه اجتماعي کمک شود. به گفته وي، تعيين سبد خدمات رفاهي در قالب يک سياستگذاري مناسب، ميتواند کشور را به اهداف رفاهي که در سطح جهان مدنظر است نزديک کند.