به گزارش ایسنا، بر اساس دیدگاه برخی از تحلیلگران و کارشناسان، سفر رسمی و علنی رئیسجمهور ایران به عراق بعد از شش سال حضور در این مسند فارغ از اهمیتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتیاش، یکی از مهمترین دستاوردهایش دیدار با مرجعی است که در چند سال اخیر به جز موارد بسیار معدودی بسیاری از بزرگان ارشد سیاست حتی خود عراق را برای دیدار و ملاقات به حضور نپذیرفته است و همواره تلاش کرده است، همچون اسلاف پیشینش در حوزه علمیه نجف وجهه مردمی و دینیاش بر وجهه سیاسیاش غلبه داشته است.
آیتالله سیستانی که از او به عنوان قویترین مرد عراق از زمان اشغال این کشور توسط آمریکا و سقوط رژیم بعث تا به امروز نامبرده میشود، بسیار به ندرت در ملأ عام ظاهر میشود و یا به صورت عمومی سخنرانی میکند و با رسانهها نیز به صورت مستقیم مصاحبهای نداشته است. عموماً مواضع و دیدگاههای این مرجع عالی قدر که تلاش داشته به صورت رسمی و مستقیم بر صحنه سیاست و اجرایی حضور نداشته باشد از طریق بیانیههای مکتوب مهر شده او یا خطبههای نماز جمعه توسط نمایندگان او و یا مصاحبههای مکتوب دفترش با رسانهها اعلام میشود.
بسیاری معتقد هستند که دیدار حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان با آیتالله سیستانی دیداری تاریخی است و برخی وجود برخی از اشتراکات فکری بین این دو روحانی را دلیلی بر دادن وقت ملاقات از سوی او به رئیسجمهور ایران اعلام کردهاند. موضوع مورد توجه در این زمینه این است که حسن روحانی نخستین چهره سیاسی ارشد ایرانی است که در سالهای اخیر با این مرجع بزرگ شیعیان دیدار میکند، چرا که بر اساس برخی روایتها و اخبار در جریان سفر رئیسجمهور پیشین به عراق آیتالله سیستانی به او وقت ملاقات نداد.
انجام این دیدار با آیتالله سیستانی که همواره تلاش کرده که نقش وحدتآفرینی در جامعه عراق داشته باشد و گروههای سیاسی مذهبی عراق را به هم نزدیک کند، قطعاً میتواند در افزایش وفاق بین تهران و بغداد و گسترش مناسبات بین دو کشور مؤثر باشد. درواقع میتوان از این دیدار به عنوان دیداری منحصر به فرد یاد کرد که قطعاًً در آن در ارتباط با مسائل مختلف جهان اسلام و ایران و عراق در آن بحث و گفتوگو شده است.
از دیگر سو برخی از تحلیلگران نیز معتقد هستند دیدار حجتالاسلام و المسلمین روحانی با آیتالله سیستانی وزن شخصی سیاسی او و وزن دولتش را نیز در معادلات سیاسی افزایش میدهد که این نه تنها در افزایش توان او در معادلات بینالملل مؤثر است بلکه در بعضی محافل داخلی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
آیتالله سیستانی که در نهم ربیع الاول سال ۱۳۴۹ هجری قمری در خانوادهای متدین و مشهور به علم و دانش در مشهد به دنیا آمد، در اوایل سال ۱۳۷۱ هجری قمری پس از گذراندن برخی دروس حوزه در قم، این شهر را به مقصد نجف اشرف ترک کرد و در مدرسه علمیه بخارائی اقامت کرد. او در نجف اشرف، درس فقه و اصول را نزد دو تن از بزرگان این عرصه آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی و شیخ حسین حلّی گذراند و در همان ایام، از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیتالله حکیم و مرحوم آیتالله شاهرودی بهره برد.
در آن مقطع رژیم بعثی عراق از نخستین سالهای حاکمیت خود بر این کشور همسایه، به هر بهانهای میکوشید تا حوزه علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند، در همین راستا، به عملیات اخراج گسترده علما و فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، آیتالله سیستانی بارها تا آستانه اخراج از این کشور پیش رفت و در چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزه درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، به رغم شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، او اصرار داشت که در نجف بماند و با جدیت بر ضرورت ادامه حیات استقلال این حوزه از دولت، تاکید کرد و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزه علمیه نجف را پی گرفت.
در سال ۱۴۱۱ هجری هنگامی که رژیم بعثی عراق، «انتفاضه شعبانیه» را سرکوب کرد، او همراه جمعی از علما، از جمله «شهید شیخ مرتضی بروجردی» و «شهید میرزا علی غروی» بازداشت شد و در هتل «السلام» و اردوگاه «رزازه» و بازداشتگاه «رضوانیه» مورد ضرب و جرح و بازجویی قرار گرفت.
در سال ۱۴۱۳ هجری، پس از درگذشت حضرت آیتالله خویی و تصدّی مرجعیت از سوی آیتالله سیستانی، نیروهای رژیم سابق کوشیدند تا روند مرجعیت دینی در نجف اشرف را دستخوش دگرگونی کنند و بدین منظور هر چه در توان داشتند به کار بستند تا از موقعیت و جایگاه برجسته او در میان مراجع بکاهند و تلاش کردند تا با بهرهگیری از راهکارهای گوناگون از جمله به تعطیلی کشاندن مسجد «خضرا» در اواخر سال ۱۴۱۴ هجری قمری، در میان مردم تفرقه و جدایی بیندازند. اسناد کشف شده از سازمانهای اطلاعاتی عراق حاکی از آن است که به دنبال ناکامی رژیم بعثی در تحقق خواستههای خود، این سازمان نقشه ترور آیتالله سیستانی را در سر میپرورانده است.
در همین راستا او از اواخر سال ۱۴۱۸ هجری به حصر در خانه خود محکوم شد، به گونهای که در این سالها حتی از تشرّف به زیارت جدّ بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز محروم ماند. او در این مدت همواره از سوی سازمانهای اطلاعاتی و مزدوران رژیم تحت فشار قرار داشت، ولی در برابر همه این زورگوییها پایداری کرد تا این که رژیم بعث عراق فروپاشید و او با توجه به تحولات رخ داده و ویژگیهای شخصیتیاش به تاثیرگذارترین فرد عراق تبدیل شد.
آیتالله سیستانی همراه بر رعایت حقوق مردم اعم از شیعه و سنی تاکید جدی داشته است و بر اساس آنچه که در رسانهها و به نقل از افراد مطلع اعلام شده است در دوره زعامت او بر حوزه علمیه نجف نمیتوان موضعگیری، اظهار نظر و یا عملکردی فرقهگرایانه از او مشاهده کرد. چنان که وی علیرغم آن که رهبر دینی شیعیان عراق به شمار میرود، فقط شیعیان را مورد خطاب خود قرار نداده و همیشه با تعابیری عام با همه مردم عراق سخن گفته است. او که در ایجاد ارتش مردمی عراق در جهت مبارزه با داعش نقش اساسی و راهبری داشت در فوریه ۲۰۱۵ مجموعه توصیههایی به عموم نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ با گروه داعش صادر کرد. از جمله مهمترین موارد این قواعد، نهی از تندروی، مثله کردن، کشتن کهنسالان و زنان و خردسالان، بریدن درختان، تعدی به جان و مال غیر نظامیان، هدف قرار دادن مظنونین پیش از اطمینان یافتن از وضع آنان، دشنامگویی به دشمن، آسیب رساندن یا آزار اسیران، بدرفتاری با غیر مسلمانان، کافر شمردن مسلمانان حتی اگر از گروه داعش باشند و توصیههای کلی و مکرر به رعایت اخلاق انسانی در همه جوانبش است.