کلمات و جملات زیبایی پیرامون دوران کودکی وجود دارد که تمامی آنها دارای مضمونی مشترک، امید بخش و شادی آورند. جملاتی مانند :
"کودک واجد کنجکاوی بی انتها و پرسش گری بی وقفه است"
"کودک علاقمند به بازی و تحرک است"
"کودک دارای استعدادهای بالقوه است"
"کودک دارای قدرت یادگیری و هوش فراوان است"
از این رو در راستای شکوفایی استعداد و پرورش هوش کودکان، می بایست آموزش ها در قالب بازی، فعالیت های گروهی، قصه گویی، داستان سرایی، شعرخوانی و ... انجام شود تا کارایی و اثربخشی بیشتر و مفیدی داشته باشد تا در جهت رشد همه جانبه کودک گام های مؤثری برداریم.
از این منظر به واقعیتی غیر قابل انکار پی می بریم و آن اینکه اغلب توانمندی های فکری، قدرت خلاقیت و تجزیه و تحلیل مسائل و تصمیم گیری و حل مسائل که در بزرگسالی با آن مواجه می شویم، ریشه در آموزش ها و تجربه های مفید دوران کودکی دارد.
پرورش فکر خلاق در کودکان:
خلاقيت قابليتي است كه در همگان وجود دارد اما نيازمند پرورش و تقويت ميباشد تا به سر حد شكوفايي برسد. فرد خلاق كسي است كه از ذهني جستجوگر و آفريننده برخوردار باشد. خلاقيت عبارت است از « توانايي ديدن چيزها به شيوه هاي جديد، شكستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فكر كردن به شيوه اي متفاوت، ابداع چيزهاي جديد، استفاده از چيزهاي نا مربوط و تبديل آن به شكل هاي جديد.» مي توان نتيجه گرفت که خلاقيت برآيند فرآيندهاي ذهني و شخصيتي فرد بوده و به توليدات و آثاري منجر مي شود که نو و بديع بوده، خاصيتي متکامل داشته و با واقعيتها، منطبق بوده و در غايت به سود جامعه بشري هستند.
خانواده اولین و مهم ترین عامل رشد و پرورش خلاقیت کودکان محسوب می گردد زیرا کودک حساس ترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری می کند. پس از خانواده محیط یادگیری اجتماعی مانند مهدها، خانه های خلاقیت، مؤسسات آموزشی و مدرسه این وظیفه مهم را برعهده دارد. بهتر است که هدايت ها و روش هاي اتخاذ شده محيط دوم يعني «محيط يادگيري» به محيط نخستين يعني خانواده نيز انتقال يابد و در آنجا هم مورد تمرين و تقويت قرار گيرد؛ اين انتقال زمينه هاي تثبيت و تحکيم انگيزش خلاقه را بيش از پيش فراهم آورد.
آموزش غیر مستقیم و هدفمند کودکان (بدو تولد تا شش سالگی):
آموزش عبارت است از فعالیت هایی که به منظور ایجاد یادگیری در یادگیرنده، از جانب آموزگار طرح ریزی می شود و بین آموزگار و یک یا چند یادگیرنده، با کنش متقابل جریان می یابد.
برای آموزش کودکان در این سنین آموزش باید به روش غیر مستقیم صورت گیرد. به این شکل که هر کودکی، هر چقدر بخواهد و بتواند، کشف می کند و یاد می گیرد. محدودیتی برای او تعیین نمی شود و در فعالیت هایش بیشتر آزادی دارد. آموزش برایش جنبه بازی و سرگرمی پیدا می کند. هم چنین ارزشیابی از دانسته های او نیز غیر مستقیم انجام می شود. آموزش غیر مستقیم با روحیه جستجوگر و کنجکاو کودک سازگارتر است و برای رشد بدنی او نیز مناسب تر است زیرا از نشستن بیش از اندازه او جلوگیری می کند و او را به حرکت و فعالیت و بازی های پر تحرک وا می دارد.
به این ترتیب در کنار پارک های بازی روباز، خانه های بازی و خلاقیت تأسیس شده است. زیرا پارک های روباز همیشه در دسترس خانواده ها نیستند و علاوه بر این مسائلی از قبیل هوای بسیار سرد یا بسیار گرم، هوای آلوده، عدم امنیت در بعضی مناطق، عدم حضور مربی و مسئول آموزش، کافی نبودن تجهیزات و وسایل تفریحی و آموزشی مخصوصاً برای خردسالان 6 ماه تا 3 سال و ... باعث شده است که بیش از گذشته، جامعه کنونی نیاز به وجود خانه های بازی، موسسات آموزشی خلاق و مراکز هنری را احساس کند.
امروزه با توجه به سرعت روزافزون تکنولوژی و ابداع روش های جدید آموزشی، پرورشی در جهت رشد استعدادها و افزایش ضریب هوشی، نیاز جدی و سریع برای پرورش هوش اجتماعی، فرهنگی، هیجانی و ... در فرزندانمان وجود دارد که در صورت عدم توجه به آن عوارض جبران ناپذیری هم به کودکان و خانواده ها و هم به جامعه و در نهایت به فرهنگ عمومی وارد می شود.
اهمیت بازی در رشد کودک:
بازی فرآیندی چند بعدی است که در خدمت رشد و تکامل کودک است و می تواند راهی جهت تخلیه انرژی های درونی کودک باشد و راه را برای یادگیری او هموارتر سازد، هم چنین منجر به رشد اجتماعی و بهبود مهارت های ارتباطی کودک شود.
آموزش کودکان در سال های اولیه زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است. آموزش از طریق بازی یکی از روش های مهم برای یادگیری به شمار می آید و به کودکان یاد می دهد چگونه خود را برای روبه رو شدن و غلبه بر مشکلات آینده و حل آنها کمک کنند. کودکان از طریق بازی با جهان اطراف آشنایی پیدا می کنند و بین واقعیت و خیال تفاوت قائل می شوند و توانایی های خود را به خوبی درک می کنند.
درونی سازی و اشاعه فرهنگ اجتماعی:
از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است و به برقراری ارتباط با دیگران نیازمند است، بسیاری از نیازهای عالی انسان و شکوفا شدن استعدادها و توانایی هایش فقط از طریق تعامل بین فردی و ارتباطات اجتماعی می تواند فعلیت یابد. رفتار اجتماعی پایه و اساس زندگی هر فرد را تشکیل می دهد و رشد اجتماعی نیز به نوبه خود سبب اعتلای رشد عقلانی و سایر جنبه های رشدی فرد می گردد.
کودک در محیط های اجتماعی و در رابطه با همسالان به رشد اجتماعی دست می یابد و می تواند رفتار خود را کنترل و تعاملات خود را تنظیم کند. رفتار اجتماعی مناسب فقط از طریق یادگیری آموخته می-شود و با تمرین و تکرار عادت می شود.
بنابراین در صورتی که بخواهیم فرهنگ و عرف جامعه را به بهترین نحو ممکن درونی سازی کنیم که افراد جامعه آن را نه به اجبار بلکه به صورت خودجوش رعایت کنند، می بایست آموزش اصول و عرف جامعه را از همان دوران طفولیت همراه با مربیان کارآزموده و با تحقیق و مطالعه آغاز کنیم تا در آینده کمتر شاهد جرم و جنایت، بزه کاری، دزدی، فحشا و ... باشیم.