فقط بازیگری میتواند این آسیب را قبول کند که نقش برایش از هر چیزی با اهمیتتر است. در سینما و تلویزیون، گریمهای عجیب و ماندگار زیادی در میان بازیگران وجود دارد که هیچوقت از ذهنمان پاک نمیشود. به نمونههای موفق و ناموفقی در این گزارش اشاره خواهیم کرد.
نمیتوان درباره گریم نوشت و گریم متفاوت اشکان خطیبی در «سینما نیمکت» محمد رحمانیان، آزاده صمدی در «آن دیگری» سمانه زندینژاد، پرویز پرستویی در «لسآنجلس- تهران» تینا پاکروان، فریما فرجامی در «تیغ و ابریشم»، «اجارهنشینها»، «سرب»، «مادر» و «پرده آخر»، داریوش ارجمند در «ناخدا خورشید» تقوایی، گوهر خیراندیش در «بانو»، «ارتفاع پست»، «واکنش پنجم»، «گل یخ» و «رسم عاشقکشی» را نادیده گرفت و از فریبرز عربنیا، حامد بهداد و... ننوشت. با این حال جای محدود در این گزارش، ما را به چند نمونه از موفقترین گریمها محدود کرده است.
فاطمه معتمدآریا در فیلم «گیلانه» با چهرهپردازی مهرداد میرکیانی و در فیلم «پریناز» با طراحی عبدالله اسکندری، گریم متفاوتی روی صورتش داشت. معتمدآریا در گیلانه، نقش زنی شمالی و رنجکشیده را ایفا میکرد. علاوه بر چین و چروکهای روی صورت و پیشانی، چانهاش به جلو متمایل شده بود و دندانهایش بزرگتر از آنچه هست بهنظر میرسید. در فیلم پریناز نیز گریمی اغراق شده داشت؛ ابروهایی پیوسته، پرپشت و سیاهرنگ با صورتی که انگار هیچ وقت اصلاح نشده است.
مهتاب کرامتی در فیلم «بیست» با چهرهپردازی نوید فرح مرزی به اندازهای تغییر کرده بود که خیلیها چهرهاش را تشخیص نداده بودند. او لاغرتر از حد معمول بهنظر میرسید، صورتی شکننده و پر لک داشت، فک بالایی صورتش بیرونتر از حد معمول بهنظر میرسید و گونههایش کاملا محو شده بود و با موهای وزشده، نقش زنی تنها و بیپناه را بازی میکرد. کرامتی چند سال بعد در فیلم «عصر یخبندان» هم با گریم یک زن معتاد و لاغر ظاهر شد. این نقش، سیمرغ بهترین بازیگر نقش دوم زن را از جشنواره بیستوهفتم فجر نصیب او کرد.
آزیتا حاجیان در فیلم «دزد عروسکها» و «ساعت شنی» با چهرهپردازی عبدالله اسکندری و مسعود ولدبیگی. او در دزد عروسکها، نقش یک عجوزه بدترکیب را داشت وگریم صورتش آنقدر اغراق شده بود که نمیشد فهمید که حاجیان این نقش را بازی میکند. او با چهرهای لاغر، دماغ بسیار بزرگ و چانه جلوآمده و خال سیاهرنگ روی صورت، کاملا شبیه تصویر خیالی جادوگرهای قصهها شده بود. در ساعت شنی، حاجیان نقش یک زن مردنما را داشت؛ زنی به اسم مشدریا که با ظاهری مردانه و تهریش و ابروهایی پرپشت و سیاه در سطح شهر میگشت تاکسی ردی از او پیدا نکند.
محسن تنابنده فارغ از گریمهای متفاوتی که روی صورتش تجربه کرده، بازیاش نیز آن صورتها را برای مخاطب دلنشین میکند. او در سریالهای «شاهگوش» و «پایتخت» بارها چهره عوض کرد و در فیلم «لامپ ۱۰۰»، سریال شبکه خانگی «ابله» و... نشان داد هنوز ظرفیتهای ناشناختهای در چهره پنهان کرده است. اسکندری در فیلم سعید آقاخانی تصویر جدیدی از او به نمایش گذاشت که نمایهای از آشفتگیهای روحی و ذهنی او بود. مجید اسکندری نیز در سریال «ابله» با گریمی متفاوت و جدید، تصویر جالبی از تنابنده نشان داد که او را به یک پیرزن بدل کرده بود.
پانتهآ پناهیها در فیلم «نفس» با چهرهپردازی مهرداد میرکیانی. او در ۳۸ سالگی نقش یک زن ۸۰ ساله روستایی را بازی کرد و گریم طوری بود که او را با صورت آفتابسوخته به تصویر میکشید. دور چشمهایش پر از چین و چروک بود، دندانهایی کاملا زرد و پوسیده داشت و زیر چشمهایش بهخاطر مداومت در کشیدن سرمه، سیاه شده بود. برخلاف گریمهای اینچنینی که معمولا اغراق شده بهنظر میرسند، چهره پناهیها به هیچ عنوان غلو نداشت و مخاطبان او را در این سن و سال میپذیرفتند. میرکیانی برای طراحی چهره نامزد سیمرغ شد.
یکی از رتبهداران گریمهای سنگین بین بازیگران مربوط به مرحوم خسرو شکیبایی است که بهدلیل توانمندیهای فردی بینظیری که در خلق شخصیتهای مختلف داشت و تنوع این نقشها سبب میشد که گریمهای بسیاری روی صورت او اتود زده شود. گریمهای شکیبایی تنها در صورت خلاصه میشد و کمتر گریمی روی سر و موی او زده شد. طبعا گریمهای متفاوت و چندگانه او در سریال «روزی روزگاری» در هیبتهای مختلف و فیلم «دختری به نام تندر» از سنگینترین گریمهای او بوده است.
گلاب آدینه در فیلمهای «روسری آبی» و «وقتی همه خواب بودند» با چهرهپردازی عبدالله اسکندری و محمدرضا قومی. او در نقش کبوتر فیلم «روسری آبی»، زنی میانسال با چهرهای مردانه بود. گلاب آدینه در «وقتی همه خواب بودند»، گریم یک پیرزن بسیار مسن را با موهای سفید و صورتی لاغر داشت. صورتش به قدری پر از چین و چروک بود که گونههایش کاملا محو شده بود. او برای نقش کبوتر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را گرفت و عبدالله اسکندری نامزد سیمرغ شد. در وقتی همه خواب بودند هم گلاب آدینه نامزد سیمرغ فجر شد.
اکبر عبدی را به مرد هزارچهره سینمای ایران میشناسند؛ بازیگری که تاکنون بیش از ۳۰ نقش با گریمهای سنگین بازی کرده است. او بارها زیر دست عبدالله اسکندری گریم شده است. اسکندری در فیلم «مادر» چهره و اندام عبدی را در شمایل فردی با نقص عقل خلق کرد، در «آدم برفی» نخستین مرد زننمای تاریخ سینمای بعد از انقلاب ایران را با تبحر آفرید و در «دزد عروسکها» نقش یک بدمن سادهلوح را به مخاطب منتقل کرد. عبدی و اسکندری تاکنون در بیش از ۱۰ پروژه سینمایی با یکدیگر همکاری داشتهاند.
ویشکا آسایش در «ورود آقایان ممنوع» با چهرهپردازی فاطمه کمالی. او پس از سریال «امام علی(ع)» و «ساحره»، گریمهای زیادی روی صورتش داشت، اما در «ورود آقایان ممنوع» چهره او خندهدار بهنظر میرسید. ابروهای نامرتب و پرپشت در کنار صورتی پر از مو و خط اخمی بسیار عمیق بین ابروها همگی باعث شده بود بتواند کاملا در قالب یک مدیر بداخلاق و عصبانی، درست ظاهر شود. آسایش برای این نقش سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت.
محمود بصیری در فیلم «دستفروش» (محسن مخملباف) نقش پیرزنی ۱۲۰ساله را بازی میکند. این گریم توانست عبدالله اسکندری را به یکی از ۱۰گریمور برتر دنیا در سال۱۹۹۹ تبدیل کند. این گریم در مسابقه مجله میکاپ آرتیست آمریکا در سال ۱۹۹۹ انتخاب شد.
رضا کیانیان شاید بهنظر چهره چندان گریمپذیری نداشته باشد، چون خال و شکل بینی او اجازه نمیدهد که هرگونه گریمی روی صورتش جواب دهد. با این حال، او در «یک تکه نان» کمال تبریزی در سه شمایل متفاوت ظاهر شد که چهره پیرمرد سوم این فیلم که نابیناست، گریمی خاص از مجید و عبدالله اسکندری است. کیانیان در سریالهای «معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» نیز گریم بسیار سنگینی را روی صورت و سر خود داشت که شاهکارهای دیگری از عبدالله اسکندری هستند.
شبنم مقدمی در «سقوط یک فرشته» و «ابله» با چهرهپردازی مسعود ولدبیگی و عبدالله اسکندری. مقدمی در نقش پریچهر «سقوط یک فرشته»، با ظاهری کاملا متفاوت به میدان آمد. دندانهای بالای او بسیار بزرگتر از حد معمول بود و وقتی میخندید کاملا به چشم میآمد.
با اینکه گریم سالهاست که در ایران بسیار حرفهای دنبال میشود و ما به یک نوع صادرات گریمور به کشورهای عربی و منطقه دست پیدا کردهایم، ولی همچنان گاه و بیگاه گریم بازیگرانی بر سر زبانها میافتد و مورد نقد تماشاگران قرار میگیرد. در این بین به چند نمونه از آن نقشها اشاره میکنیم.
۵۷۲۴۳