• خبرنامه
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • درباره ما
  • |
  • آرشیو
  • |
  • جستجو
  • |
  • پیوندها
  • |
  • تماس با ما
July 02 2025 - چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴
  • فراتر از وظیفه؛ روایت یک ایثار خاموش در بحران سلامت
  • اعلام زمان اختصاص کالابرگ الکترونیک به دهک‌های ۴ تا ۷
  • فعلا به ایران نمی‌آیم؛ جواب اسطوره سرخ ها به پرسپولیس مشخص شد
  • فوری/ تعطیلی سراسری این استان فردا چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴
  • نذر عمر برای طبخ نذری|درباره حاج رضا محمدی  که همه محرم های زندگی اش در هیاتها به آشپزی مشغول بوده است
  • تامین خودرو ویژه جانبازان در اولویت تخصیص ارز قرار دارد
  • نشست نتانیاهو با وزیر جنگ و رئیس ستادش؛ مهیا شدن برای تحرکات نظامی
  • اشتباه بزرگ اسرائیل در جنگ با ایران چه بود؟
  •  خبر خوب برای دانش‌آموزان غایب
  • فیلم/ پزشکیان در مراسم شب سوم محرم تهران
  • صفحه نخست
  • ایران
  • اقتصاد
  • صنعت،معدن و تجارت
  • مسکن، انرژی، کسب و کار
  • بورس و بازار سرمایه
  • بانك و بيمه
  • خواندنی ها
  • عكس
  • فیلم
  • پیوندها
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • جستجو
  • آرشیو
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • نظر سنجی
  • خبرنامه
  • RSS
کد خبر: ۱۱۶۸۰۶
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۹
خانه » اقتصاد
‍‍‍ پ پ ‍‍‍

«خواهر طاهره»؛ قصه رنج‌های زنی که فرمانده سپاه شد

«خواهر طاهره»؛ قصه رنج‌های زنی که فرمانده سپاه شد

تهران (پانا) - شانزده روز بدترین شکنجه‌ها را تحمل کردم و طاقت آوردم، اما صدای جیغ و ناله‌های جگرسوز دخترم رضوانه قطع نمی‌شد؛ خودم را به در بسته می‌کوبیدم که صدای زیبایی آرامم کرد: «واستعینوا بالصبر والصلوة».

به گزارش تسنیم، انقلاب اسلامی مرهون مجاهدت شیرزنان بزرگی است که دوشادوش مردان با طاغوت مبارزه کردند؛ زنانی چون بانو مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ که رنج و شکنجه‌های بسیاری را در راه اعتلای کلمه حق متحمل شد.

زن بود، اما به تمام معنا مرد بود؛ مانتو بلند به تن می‌کرد؛ گره روسری‌اش را محکم می‌کرد و اسلحه را روی دوشش می‌انداخت.در لبنان و سوریه آموزش‌های چریکی را دیده بود؛ روحیه مقاومی داشت و شکنجه در زندان ساواک آب‌دیده‌اش کرده بود. هیچ چیز او را از پا درنمی‌آورد حتی رنج دوری از همسر و فرزندان.

هشت فرزندش را سال‌ها ندیده بود که مبارزه با طاغوت، خانه به دوشش کرده بود؛ لبنان، سوریه و سپس پاریس. در آن‌جا با سید روح‌الله آشنا شد؛ امین بیت امام(ره) و محافظ ایشان بود. انقلاب که پیروز شد به وطن برگشت؛ حالا همه «خواهر طاهره» را می‌شناختند؛ زنی از تبار الوند که از نردیک‌ترین یاران خمینی کبیر بود.

«خواهر طاهره» خاطرات اوست که به کوشش رضا رئیسی و در مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) تدوین شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «... شکنجه‌ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می‌کردند که موجب رعشه و تکان‌های تند پیکرم می‌شد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه‌ای صورت می‌گرفت. در مواقع حرفه‌ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می‌زدند که از هوش می‌رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می‌کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می‌شد؛ طاقت‌فرسا و جانکاه بود.

حدود 16 روز بدترین و وحشتناک‌ترین شکنجه‌ها را تحمل کردم، ولی هنوز چیزی یا مطلب درخور و با اهمیتی به ماموران نگفته بودم و این امر سخت بر مأموران و بازجوها گران آمد.

از این رو دست به کاری کثیف و غیرانسانی و خباثت آمیز زدند؛ دختر دومم را که به تازگی به عقد جوانی درآمده بود دستگیر و به کمیته نزد من آوردند. آن‌ها فکر می‌کردند با چنین اقدامی و ایجاد فشار روحی و روانی، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف درمی‌آورند زهی خیال باطل!

رضوانه محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان مدرسه به کارهای هنری و جمعی می‌پرداخت. او سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می‌شد با دوستانش جمع‌آوری کرده و در دفترچه‌اش نوشته بود. این دفترچه پس از دستگیری من و هنگام تفتیش و بازرسی خانه، به دست مأموران افتاده بود و این بهانه‌ای برای دستگیری‌اش شده بود.

«پوتین‌های آشنا»؛ روایتی کوتاه از آرزوهای بلند شهید بختیار جمور؛ شهادت با پوتین رفاقت
آن روز سه شنبه بود؛ روایتی صمیمی از سرداری که همه دارایی‌اش یک دست لباس پاسداری بود
«فقط غلامِ حسین باش»؛ روایت متفاوت یک جانباز از اعجوبه لشکر انصار

مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق آویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آنها از این کار، دریدن حجاب نماد زن مومن و مسلمان و شکستن روحیه ما بود، از این رو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش و به جای چادر استفاده می‌کردیم. عمل ما در آن تابستان گرم برای ماموران خیلی تعجب‌آور بود، آن‌ها به استهزا و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا می‌کردند.

ما را از هم جدا کردند. لحظاتی بعد صدای جیغ و فریادهای دلخراش رضوانه همه جا را فراگرفت. به خود می‌لرزیدم، بغضم ترکید و گریستم، به خدا پناه بردم و از درگاهش برای رضوانه، تحمل در برابر این همه شدت و سبعیت التماس کردم. با وجود این همه شکنجه، رضوانه چیزی نداشت که بگوید. برای من هم همه چیز پایان یافته بود و از خدا شهادت را طلب می‌کردم.

رفته رفته زخم‌ها و جراحت های من عفونت کرد و بوی مشمئز کننده آن تمام سلول را فراگرفت به طوری که ماموران تحمل ایستادن در آن سلول را نداشتند. ماموران که از مقاومت ما عصبانی بودند، شبی آمدند و با درنده خویی رضوانه را با خود بردند و فریادها و استغاثه‌های من راه به جایی نبرد. دیگر تاب و توانی برایم نمانده بود.

صدای جیغ‌ها و ناله‌های جگرسوز رضوانه قطع نمی شد. سکوت شب هم فریادها را به جایی نمی‌رساند. ناگهان همه صداها قطع شد... خدایا چه شد؟! هراس وجودم را گرفت. دلهره، راه نفس کشیدنم را بند آورد! تپش قلبم به شماره افتاد! خدایا چه شد؟! چه بر سر رضوانه آوردند؟!

ساعت 4 صبح که چون مرغی پرکنده هنوز خود را به در و دیوار سلول می زدم. ... صدای زنجیر در را شنیدم... به طرف سلول خیز برداشتم. وای خدایا این رضوانه است که تکه پاره با بدنی مجروح، خونین، دو مأمور او را کشان کشان بر روی زمین می‌آورند. آن قطعه گوشت که به سوی زمین رها شده، رضوانه! جگر پاره من است.

ساعت 7 صبح آمدند و پیکر بی‌جانش را داخل پتویی گذاشتند و بردند. تصور اینکه رضوانه جان از کالبد تهی کرده و مرده باشد، منفجرم می کرد؛ چنان که اگر کوه در برابرم بود متلاشی می‌شد، به هر چیز چنگ می‌زدم و سهمگین به در می‌کوفتم و فریاد می‌زدم: «مرا هم ببرید! می‌خواهم پیش بچه‌ام بروم! او را چه کردید؟ قاتل ها! جنایتکارها و...» در همین حیص و بیص صوت زیبای تلاوت قرآن میخکوبم کرد: «واستعینوا بالصبر والصلوة و انها لکبیره الّا علی الخاشعین». آب سردی بر این تنوره گُر گرفته ریخته شد؛ صوت قرآن چنان زیبا خوانده می‌شد که گویی خدا خود سخن می‌گفت و خطابم قرار می‌داد و مرا به صبر و نماز فرامی خواند.

بر زمین نشستم و تازه به خود آمدم و دریافتم که از دیشب تاکنون چه اتفاقی روی داده است. صدا، صدای آیت‌الله ربانی شیرازی بود که خیلی سوزناک دلداریم می‌داد».

بانو دباغ پس از سال‌ها مجاهدت در مسیر انقلاب و رنج ناشی از شکنجه پنجشنبه 27 آبان 95 چشم از جهان فروبست و پیکرش در جوار پیر و مرادش "خمینی کبیر" به خاک سپرده شد.

گزارش خطا 0
Bookmark and Share
X Share
Stumble Upon Delicious Cloob
Digg
ارسال نظر
  • پربازدید ها
  • پربحث ترین عناوین

شهاب حسینی بازیگر سریال آبان: هستم ولی خسته ام! به اندازه کافی نقش بازی کردم/ خسته شدم انقدر من را با اسم قباد صدا زدند

تسلط کامل ایران بر آسمان سرزمین‌های اشغالی با «فتاح ۱» + فیلم

جزئیات اجرای مرحله سوم کالابرگ برای ۳ دهک | اجرای مرحله سوم با منابع اضافی

جزییات حمله به ساختمان شیشه ای صداوسیما

بورس‌ تعطیل شد

بانک‌های تهران تعطیل می شوند؟

تمدید لغو پروازهای داخلی و خارجی تا ۲ بامداد چهارشنبه

صحبت‌های المیرا شریفی‌مقدم درباره حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان صداوسیما روی‌ آنتن ‌زنده: آیا من نظامی هستم!؟ + فیلم

طوفان در راه ۲۲ استان | باد و خاک شدید تهران و این استان‌ها را درمی‌نوردد

قیمت خودرو‌های ایران خودرو امروز دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴ + جدول

اینفوگرافیک؛ چطور در جریان حمله هوایی از خود محافظت کنیم؟

بورس تا چه زمانی تعطیل است؟

بلیط تبریز به استانبول برای دانشجویان

خبر مهم بانک مرکزی درباره فعالیت بانک‌های کشور

اینترنت در حال بازگشت و اتصال دوباره است

نریشن چیست و چگونه یک نریشن سفارش دهیم؟  (۴ نظر)

بازی مرد دیوانه علیه منافع ملی ایران  (۱ نظر)

اهمیت فیلتر هوا در ماشین آلات معدنی  (۱ نظر)

آخرین اخبار

فراتر از وظیفه؛ روایت یک ایثار خاموش در بحران سلامت

اعلام زمان اختصاص کالابرگ الکترونیک به دهک‌های ۴ تا ۷

فعلا به ایران نمی‌آیم؛ جواب اسطوره سرخ ها به پرسپولیس مشخص شد

فوری/ تعطیلی سراسری این استان فردا چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴

نذر عمر برای طبخ نذری|درباره حاج رضا محمدی  که همه محرم های زندگی اش در هیاتها به آشپزی مشغول بوده است

تامین خودرو ویژه جانبازان در اولویت تخصیص ارز قرار دارد

نشست نتانیاهو با وزیر جنگ و رئیس ستادش؛ مهیا شدن برای تحرکات نظامی

اشتباه بزرگ اسرائیل در جنگ با ایران چه بود؟

 خبر خوب برای دانش‌آموزان غایب

فیلم/ پزشکیان در مراسم شب سوم محرم تهران

اگر ویپ‌ می‌کشید، این مطلب را هم بخوانید

مجلس استفاده از استارلینک را ممنوع کرد

آی‌اِکس بروکر؛ انتخاب هوشمند تریدرهای حرفه‌ای و نوپا در بازارهای جهانی

آیس بانک چیست و انواع آن کدامند؟

ایستگاه پمپاژ فاضلاب چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تسمه نقاله ایرانی یا خارجی؟

واریز ۴۸۰۰ میلیارد تومان سود به حساب ۸۵۶ هزار سهام‌دار

تشریح جزئیات قطار اربعین توسط سخنگوی وزارت راه

تلفن ۱۳۳ آماده ارائه خدمات تاکسیرانی تلفنی به شهروندان است

وزیر سابق ارتباطات: از روی نادانی پیام رسان های داخلی را تخریب می‌کنند

اگر پناه مردم باشیم، هیچ‌گاه به سوی بیگانگان گرایش نخواهند یافت

چطور یک فست فود سودآور راه‌اندازی کنیم؟

معرفی انواع پکیج تصفیه فاضلاب

معرفی انواع دستگاه ازن ساز

آماده‌سازی مسیر تشییع شهدا از سحرگاه آغاز شد

واریز اعتبار کالابرگ سرپرستان خانوارِ دهک‌های اول تا سوم

توقیف تعداد قابل توجهی از دستگاه های استارلینک در هرمزگان

 اطلاعیه مهم هواشناسی به تهرانی ها

توضیح بانک سپه درباره برداشت مبالغ از حساب مشتریان

بدرقه کاروان پیکرهای شهدا در تهران

هشدار فوری وزارت اطلاعات درباره اقدام جدید موساد+ متن هشدار به هموطنان

آموزش ریست فکتوری سامسونگ بدون پاک شدن اطلاعات

صدای انفجار در استان مرکزی پس از آتش‌بس؛ سپاه علت ماجرا را مشخص کرد

۵ سریال کره‌ای خاص برای تابستان داغ امسال + عکس

عراقچی: اروپا با یاغی‌گری رژیم صهیونیستی برخورد کند

رژیم صهیونی در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً لِه شد

چراغ سبز وزارت صمت به گرانی خودرو

جزئیات اجرای مرحله سوم کالابرگ برای ۳ دهک | اجرای مرحله سوم با منابع اضافی

کالاهای مشمول ارز ترجیحی کدامند؟

بازسازی ساختمان‌های تخریب شده توسط دولت

  • صفحه نخست
  • |
  • ایران
  • |
  • اقتصاد
  • |
  • صنعت،معدن و تجارت
  • |
  • مسکن، انرژی، کسب و کار
  • |
  • بورس و بازار سرمایه
  • |
  • بانك و بيمه
  • |
  • خواندنی ها
  • |
  • عكس
  • |
  • فیلم
  • تماس با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
  • |
  • درباره ما
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • خبرنامه
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • RSS
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تجارت آنلاین است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و تولید: ایران سامانه