تجربه ي حضور افغان‌ها در ايران
مهاجرت افغان‌ها به ايران پيشينه‌اي طولاني دارد. اولين گروه‌هاي مهاجر افغاني روستاييان جوياي کاري بودند که در اواخر دهه 40 و رونق اقتصادي ايران وارد کشور و بيش‌تر در استان‌هاي خراسان و کرمان ساکن شدند. تحولاتي که در بخش اقتصادي در استان کرمان به وقوع پيوسته بود نياز به حضور نيروي کار افغان را شدت بخشيد، چرا که جوانان بومي‌در پي راه‌اندازي طرح سپاه دانش، کشاورزي را رها کرده و به دنبال تحصيل رفتند و افغان‌ها به عنوان نيروي کار در باغات پسته و زمين‌هاي کشاورزي مشغول به کار شدند، بدون اين که هيچ‌گونه برنامه‌ريزي براي ساماندهي آنان وجود داشته باشد.با آغاز جنگ‌هاي سخت ميان مجاهدين افغان و شوروي بسياري از اتباع افغان براي فرار از فقر و ناامني و خشونت جنگ در سال پنجاه و هفت متواري شدند و به کشورهاي مختلف از جمله ايران و پاکستان پناه بردند. اين دوره از مهاجرت افغان‌ها به ايران با آغاز جنگ 8 ساله همزمان بود. درهمين راستا، رهبر انقلاب نهادهايي چون سپاه و بسيج را مکلف ساخت تا با افغان‌هاي مهاجر همکاري کنند و در اين باره اظهار کرد: «‌آواره‌هايي که از افغانستان الآن در ايران هستند و مشکلات زيادي دارند... خوب بايد چه کرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرايي کرد؟ ما مسلمانيم، آن‌ها هم مسلمانند، ما بايد از آنها پذيرايي کنيم، خدمت کنيم به آنها و اين دولت است که دارد اين کارها را مي‌کند...».دولت ايران به فرمان رهبر، مرزها را به روي افغان‌ها گشود بي آن که آن‌ها مکلف به پرداخت وجه و يا ارايه گذرنامه و ويزا باشند. با حمايت دولت ايران از مهاجرين و پناهجويان افغان، آن‌ها به جاي جوانان ايراني که گروه گروه و دسته دسته راهي جبهه‌هاي جنگ شدند به عنوان نيروي کار در ايران از ثبات بيش‌تري برخوردار گشتند.با حضور طالبان و سخت‌تر شدن جنگ و خونريزي درآن کشور، مهاجران و پناهجويان افغان هم چون سيل به ايران سرازيرشدند. مهاجران افغان با توجه به وجود ويژگي‌هاي مشترکي همچون زبان و دين، ايران را بهترين سرزمين براي ادامه يک زندگي آرام و بي سرو صدا دانسته و در استانهاي خراسان، سيستان و بلوچستان، کرمان و... سکونت گزيدند. اما طي يک دهه گذشته تهران نيز به عنوان يکي از سکونتگاه‌هاي دائمي‌افغان‌ها درآمده و در شهرهاي واقع در حاشيه تهران مانند شهرري، باقر شهر، اسلامشهر و شهريار، هم اکنون تعداد زيادي از افغان‌ها زندگي مي‌کنند. جمعيت بالاي اين افراد نسبت به مردم بومي‌اين مناطق باعث شده از اين نقاط جمعيتي به عنوان مشهورترين مناطق افغان نشين نام برده شود. تجربه‌ي کار بيش‌تر- مزد کم‌تر افغان‌ها بسياري از کارفرمايان ايراني را ترغيب و تشويق کرد از حضور آنان در بخش‌هاي مختلف ساختماني، صنعتي، خدماتي و کشاورزي بهره جويند و موظف نبودن کارفرما براي بيمه کردن آنان استفاده از اين نيروي کار را سرعت و شدت بخشيد.در سال‌هاي اخيربسياري ازپيمانکاران بخش خصوصي وحتي گاهي اوقات ادارات کشورنيزبراي گريزازقانون وارائه خدمات مناسب مانند اضافه کاري و بيمه،آنان را به کارمي‌گرفتند.آن چه به اين امر بيش‌تر دامن مي‌زند شيوع اين فرضيه بود که ايرانيان تمايلي به کار کردن در مشاغلي مانند چاه کني، دامداري، کشتارگاه و سرايداري ندارند.

«تجارت»از يک دادوستد پررونق بازار مولوی تهران گزارش مي‌دهد؛
تجارت- محمد خادمي: درکشورمان بيش از3 ميليون مهاجرافغان زندگي مي‌کنند که بيشتراين مهاجران تهران را بهترين شهر براي پيدا کردن کسب و کارمي‌دانند،آنها درمشاغل گوناگون درتهران فعاليت دارند واين افراد پوشاک،موادغذايي،لوازم خانگي،بهداشتي و... خود را ازبازارمولوي يکي ازبازارهاي قديمي‌تهران تهيه مي‌کنند.مهاجران افغان چندسالي است که پاتوق خريد محصولات روزمره شان را بازارمولوي انتخاب کرده‌اند وبيشتردرروزهاي پنچشنبه وجمعه به دليل تعطيلي آخرهفته راهي بازارمولوي مي‌شوند تا خريد شان را انجام دهند.به قدري بازارمولوي براي افغان‌ها جذابيت دارد که برخي ازفروشندگان اين بازاراجناس مورد پسند افغان‌ها را براي فروش مي‌آورند و برخي از مغازه داران ازفروشندگان افغان استفاده مي‌کنند وبرخي ديگر پرچم دولت افغانستان را در سردرمغازه‌هايشان نصب کرده‌اند تا مشتريان افغان را جذب کنند.خبرنگار«تجارت»به شکل ميداني گزارشي ازوضعيت حضور افغان‌ها براي خريد دربازارحضرتي ضلع جنوبي چهارراه مولوي تهيه کرده است،که درادامه مي‌خوانيد: 
لباس‌هاي چريکي جذاب براي جوانان افغان 
در اين دالان قديمي‌معروف به راسته بازار حضرتي مغازه با صنف‌هاي گوناگون وجود دارد، لباس و کفش فروشي يکي از مغازه‌هاي پر مشتري اين بازار است، لباس‌هايي با رنگ «لجني» يا معروف به چريکي و ارتشي براي جوانان افغان جذاب است و مورد استقبال آنها قرار مي‌گيرد، « نواب» يکي از مراجعه کنندگان افغان به اين بازار است مي‌گويد:« نزديک به نيم قرن در کشورمان جنگ است و اين موضوع باعث شده که جوانان کشورمان مدل لباس‌هاي جنگي را دوست داشته باشند.»
اين جوان افغان ادامه مي‌دهد:« بازار مولوي به دليل قديمي‌بودن بناهايش شباهت زيادي به بازارهاي شهرهاي افغانستان دارد، به همين منظور هموطنانم که پا به اين بازارمي‌گذارند ياد بازارهاي کشورمان مي‌افتند.»آن طور که وي مي‌گويد:«ازدلايل ديگراستقبال افغان‌ها ازاين بازار تنوع وسايل مورد نيازافغان‌هاست، به اين شکل که يکي ازغذا‌هاي محبوب افغان‌ها آبگوشت است که براي طعم دادن به اين غذا زرد چوبه و ادويه مورد نيازاست که در مغازه‌هاي ادويه فروشي وجود دارد وافغان‌ها براي تهيه اين ادويه به ادويه فروشي‌ها مراجعه مي‌کنند.»
دربرخي ازمغازه‌هاي لباس فروشي دردالان جنوبي بازارمولوي پرچم افغانستان نصب شده است تا مشتريان افغان جذب اين مغازه‌ها شوند،دربرخي ازمغازه‌هاي اين بازار لباس‌هاي محلي افغان نيزبه فروش مي‌رسد، برخي ديگر لباس‌هاي رنگارنگ وبه خصوص شلوار‌هاي 6جيب و 8 جيب با رنگ‌هاي مختلف را درويترين‌هايشان قرارمي‌دهند.يکي از فروشندگان لباس مي‌گويد:«افغان‌ها به دنبال يک مدل خاصي لباس هستند،آنها درخريد لباس وشلوارشان جنس خوب برايشان مهم است، با نزديک شدن به فصل سرما نيزکاپشن محکم وچرم را در اولويت خريدشان قرارمي‌دهند.»
اوادامه مي‌دهد:«افغان‌ها درطول سال چند بار خريد مي‌کنند،ايام عيد نوروزوعيد فطر مهم‌ترين مناسبت‌هايي است که پا به عرصه خريد مي‌گذارند،البته درطول سال نيز خريد‌هايي انجام مي‌دهند، افغان‌ها درزمان خريد به شکل گروهي وارد بازار مي‌شوند وهيچ گاه به شکل انفرادي خريد نمي‌کنند، چرا که آنها تمايل دارند نظرديگردوستانشان را جويا شوند.»آن طورکه اين فروشنده مي‌گويد:«برخي ازخانواده‌هاي افغان نيزبه شکل خانوادگي راهي راسته بازارحضرتي درچهارراه مولوي مي‌شوند وخريد شان را انجام مي‌دهند.»
فروش مواد غيرقانوني 
در کنار ادويه فروشي‌هاي اين بازار چند نفري جعبه اي رو برويشان گذاشته‌اند و ناس به عنوان يک مواد مخدر را به فروش مي‌رسانند، اين مواد سبز رنگ مخدري بيشتر در بين مردم افغانستان رواج دارد و قيمت آن بسيار ارزان تر از مواد مخدر ديگر به فروش مي‌رود، يکي از فروشندگان اين مواد که تمايل ندارد نامش را در روزنامه درج کنيم، به خبرنگار ما مي‌گويد:«فروش مواد مخدر در ايران ممنوع است، ناس نيز به عنوان يک مواد مخدر به حساب مي‌آيد بنابراين فروش آن غيرقانوني است، اما به دليل اينکه اين مواد از درصد بسيار پايين مخدربرخورداراست وازسوي ديگر مورد استفاده جامعه ايراني قرار نمي‌گيرد آن طور که بايد نيروي انتظامي‌با فروشندگان اين مواد برخورد نمي‌کند.»اودرپاسخ به سوال خبرنگار«تجارت» درباره اينکه چرا دربازار مولوي بساط فروش اين مواد بسيارزياد است؟ پاسخ مي‌دهد:« به دليل مراجعه افغان‌ها براي خريد مايحتاج زندگي شان دراين بازار نسبت به ديگربازار‌هاي تهران ناس نيزبه فروش مي‌رسد تا افغان‌ها تمامي‌لوازم مورد نيازشان را تهيه کنند.»
او قيمت هر يک از بسته‌هاي ناس را اين طور عنوان مي‌کند:« بسته‌هاي 50 گرمي‌5هزار تومان و بسته‌هاي 100 گرمي‌10 هزار تومان قيمت گذاري شده است، البته براي افرادي که تعداد بيشتر از اين مواد تهيه کنند تخفيفي قائل هستيم.»آن طور که اين فروشنده مواد مخدر ناس مي‌گويد:« در شهرهاي افغانستان همان طور که ناس به راحتي در اين بازار خريد و فروش مي‌شود در آنجا ترياک خريد فروش مي‌شود، البته 90 درصد مهاجران افغاني که راهي ايران مي‌شود هدف شان کار کردن است و اين افراد به هيچ عنوان مواد مخدر مصرف نمي‌کنند و ناس را کمتر از 10 درصد از افغان‌هاي مهاجر استفاده مي‌کنند.»
زيورآلات
دست فروشان نيزروزهاي پنچشنبه و جمعه‌ها فرصتي خوبي دارند که اجناس شان را در اين بازار به فروش برسانند.دستبند، ساعت، گردنبند، انگشتر، عينک دودي و...انواع محصولاتي  است که جوانان افغان دور بساط دست فروشان جمع مي‌شوند، در اين ميان يکي ازجوانان افغان که درحال انتخاب ساعت مچي است، از فروشنده مي‌پرسد که ساعت‌ها توليد کدام کشور است، که در پاسخ او جواب داده مي‌شود توليد يکي از کشور‌هاي اروپايي و بعد که مطمئن مي‌شود جنس ساعت خوب است با کلي تخفيف ساعت را مي‌خرد.فروشنده زيورآلات درپاسخ به سوال خبرنگار ما درباره اينکه چرا افغان‌ها زيورآلات را دوست دارند؟پاسخ مي‌دهد:«کشور افغانستان با کشور هند همسايه است و برخي از افغان‌ها تمايلات شان به مردمان هند نزديک شده است و اين افراد براي خريد زيورآلات براي خودشان و همسرانشان اقدام مي‌کنند.»او ساعت‌هاي طلايي رنگ را بيشترين مدل ساعت خريداري شده ازسوي افغان‌هاي سن و سال دار عنوان مي‌کند، مي‌گويد:« جوانان ساعت‌هاي مختلفي را ازما خريد مي‌کنند،اما افراد سن وسال دار ساعت‌ها با مدل‌هاي قديمي‌را بيشتر ترجيح مي‌دهند.» 
فروشنده افغان 
در يکي از مغازه‌هاي ادويه فروشي در شمال غربي راسته بازار حضرتي مولوي ادويه فروشي وجود دارد که فروشنده آن افغان است، او که وقت جوابگويي به سوالات خبرنگار ما را ندارد، مي‌گويد:«اين مغازه را اجاره کرده‌ام و ماهيانه چندميليون تومان به صاحب مغازه اجاره پرداخت مي‌کنم.»
بيشترمشتري اين مرد افغان هموطنانش هستند وتعداد مشتريان ايراني کمي‌درمغازه اش ايستاده‌اند، او با آرامي‌و با احترام جواب هر يک از مشتريان را مي‌دهد وهرازگاهي سوالات ما را پاسخ مي‌دهد:« نزديک به يک دهه است که در اين مجموعه فعاليت دارم و بيشترهموطنان که در تهران سکونت دارند مرا مي‌شناسند وبراي خريد ادويه غذايي، حبوبات و داروهاي گياهي به مغازه‌ام مراجعه مي‌کنند.»اوکه وقت خوردن يک ليوان چاي را هم ندارد،مي‌گويد:« بازارهاي شهر بزرگ هرات،کابل ومزارشريف افغانستان نيزهمانند بازارمولوي است به همين منظور افغان‌ها تمايل دارند خريد شان را از اين بازار کنند، البته ازديگردلايلي که افغان‌ها رهسپاراين بازار مي‌شوند اين است که قيمت محصولات مورد نياز شان نسبت به مراکزديگر شهر تهران ارزان تراست يا اينکه محصولات مانند شکلات وادويه مخصوص افغان‌ها تنها دراين بازار وجود دارد و درنقاط ديگر تهران اين محصول به فروش نمي‌رسد.»
خواربارفروشي
افغان‌ها بازارمولوي را درتهيه مواد غذايي شان محيطي مناسب مي‌دانند وبيشترنيازهاي غذايي شان را ازاين بازارخريداري مي‌کنند.يکي ازفروشندگان خواربار بازار مولوي در باره حضور افغان‌ها دراين بازار به خبرنگار ما مي‌گويد:« تنها افغان‌ها نيستند که اين بازاررا محيط مناسبي براي خريد شان مي‌دانند بلکه ديگرخارجي‌ها نيزبه اين بازارمراجعه مي‌کنند، تفاوت حضور اتباع ديگرکشورها با اتباع افغاني اين است که افغان‌ها ساکن تهران هستند و براي خريد مايحتاج روزمره شان به اين بازارمي‌آيند، اما اتباع ديگر کشورها به عنوان مسافروگردشگرهستند و براي تفريح و خريد سوغات به اين بازارمراجعه مي‌کنند.»
به گفته وي در گذشته با رونق مسکن،درآمد زيادي وجود داشت وافغان‌ها فعاليت بيشتري داشتند،اما اين روزها که بازارمسکن رونق ندارد درآمد افغان‌ها هم کم شده است به همين منظورمجبورهستيم براي تهيه مواد غذايي مان که ارزان ترتمام مي‌شود به بازارمولوي مراجعه کنيم.»اوادامه مي‌دهد:« برنج هندي به دليل ارزان بودن وراحت درست کردن مورد استقبال افغان‌ها دراين بازاراست، البته شکلات‌هاي رنگي به نام « بن بن» نيزمورد توجه هموطنان مان قرارمي‌گيرد.» اين فروشنده مواد غذايي مي‌افزايد:« روغن حلب 17 کيلويي جامد، برنج هندي و پاکستاني،قند، شکلات،رب،چاي،ماکاروني وسويا نيز از مهم‌ترين محصولات غذايي است که مورد استقبال افغان‌ها قرار مي‌گيرد.»


تاسيس بيمه تخصصي در تمام دنيا يك امر مرسوم است
مصوبه اخير شوراي عالي بيمه در خصوص فراهم سازي امكان تاسيس بيمه تخصصي توسط موسسات بيمه مختلط ، مباحثي را در محافل تخصصي به دنبال داشت. در همين خصوص و در راستاي تشريح زواياي گوناگون اين مصوبه با حسن رضا عباسيان فر - مديركل برنامه ريزي و توسعه بيمه مركزي گفتگويي ترتيب داديم كه از نظرتان مي‌گذرد.
طرح تخصصي سازي فعاليت شركت‌هاي بيمه اي از ديرباز مطرح بوده و در مقاطعي نيز تجربياتي در اين خصوص صورت پذيرفته است. لطفا در خصوص مصوبه اخير شوراي عالي بيمه در خصوص امكان تاسيس بيمه تخصصي توسط موسسات بيمه مختلط كمي‌توضيح بدهيد.
به رغم آنكه مطابق مقررات حاكم بر عمليات بيمه در كشور و بر اساس رويه‌هاي بين المللي ، تفكيك عمليات بيمه‌هاي زندگي از غير زندگي ، الزامي‌است اما در عمل به دليل مختلط بودن موسسات بيمه، اجراي اين امر مهم با موانعي روبرو بوده كه تاكنون به مرحله عمل درنيامده است. يكي از راهكارهاي رفع اين مشكل، ايجاد بسترهاي مقرراتي براي تبديل وضعيت موسسات موجود به موسسات تخصصي بيمه زندگي و غيرزندگي است.از سوي ديگر تكليف مقرر در ماده ۱۱ قانون برنامه ششم توسعه مبني بر اينكه سهم بيمه‌هاي زندگي از حق بيمه توليدي بيمه‌هاي بازرگاني كشور طي سال‌هاي برنامه حداقل تا پنجاه‌ درصد (۵۰درصد) نسبت به سال پايه اجراي قانون برنامه افزايش يابد، مستلزم حركت به سمت تخصصي شدن مؤسسات بيمه بازرگاني است.
آيا براي اجراي اين مصوبه موانعي وجود دارد؟ اگر پاسخ اين سوال مثبت است چه تدابيري براي رفع موانع موجود انديشيده‌ايد؟
يكي از راهكارهاي تخصصي نمودن مؤسسات بيمه اصلاح مقررات به منظور تسهيل تبديل وضعيت مؤسسات بيمه مختلط موجود به مؤسسات تخصصي بيمه زندگي و غير زندگي است. در اين رابطه از جمله موانع اصلي مقرراتي، محدوديت‌هاي مربوط به تملك سهام مؤسسات بيمه است. شايان ذكر است وفق مصوبات قبلي شوراي عالي بيمه تملك سهام مؤسسات بيمه توسط اشخاص حقوقي وابسته مشمول محدوديت ۲۰ درصدي بوده و يك شخص حقوقي همراه با اشخاص وابسته به خود نمي‌توانستند بيش از ۲۰ درصد سهام يك شركت بيمه را داشته باشند. با وجود اين محدوديت، مؤسسات بيمه مختلط موجود نمي‌توانند با مشاركت اشخاص حقوقي وابسته خود، مؤسسه بيمه تخصصي تأسيس كنند. لذا بيمه مركزي براي حل اين مشكل پس از انجام بررسي‌هاي لازم در مرحله اول پيشنهاد رفع محدوديت‌هاي موجود را با رعايت چارچوب‌هاي قانوني مربوط به شوراي عالي بيمه ارائه نمود تا از طريق آن امكان رفع اين محدوديت‌ها براي شركت‌هاي بيمه مختلط فراهم شود. وفق مصوبه شوراي عالي بيمه اين امكان فراهم شده تا مؤسسات بيمه مختلط بتوانند در صورت تقاضا براي ايجاد مؤسسه بيمه تخصصي از شمول برخي از مقررات ماده ۶ آيين‌نامه ۴۰ در مورد محدوديت تملك سهام براي اشخاص حقوقي وابسته خارج شوند. بدين ترتيب مؤسسات بيمه مختلط موجود مي‌توانند در صورت تمايل ضمن تأسيس مؤسسه تخصصي بيمه زندگي يا غير زندگي، پرتفوي بيمه‌نامه‌هاي مربوط را با رعايت قوانين و مقررات ذيربط به مؤسسه بيمه جديد منتقل كنند.
يعني موانع پيشين از پيش پاي شركت‌هاي بيمه برداشته شده است؟
حسب پيشنهاد مذكور كه در قالب اصلاحيه آيين‌نامه ضوابط تأسيس مؤسسات بيمه غير دولتي (شماره۴۰) به تصويب شوراي عالي بيمه رسيده است، مؤسسات بيمه مختلط در صورت تقاضاي تأسيس مؤسسه بيمه تخصصي (اعم از زندگي يا غيرزندگي) از شمول محدوديت‌هاي مندرج در بندهاي ب، پ و ت ماده ۶ آيين‌نامه مذكور مستثني هستند. بدين ترتيب هر كدام از مؤسسات بيمه مختلط كه متقاضي تأسيس مؤسسه بيمه تخصصي (اعم از زندگي يا غيرزندگي) باشند، مي‌توانند بدون رعايت محدوديت‌هاي تعيين شده در بندهاي مذكور نسبت به تأسيس مؤسسه بيمه تخصصي اقدام كنند. در عين حال در اصلاحيه حكمي‌درج شده است كه از زمان صدور پروانه فعاليت مؤسسه تخصصي جديد، مؤسسه بيمه متقاضي مجاز به صدور بيمه‌نامه جديد در زمينه تخصصي مربوط نبوده و با رعايت مقررات مربوط مي‌تواند بخشي از پرتفوي خود را كه مربوط به مؤسسه بيمه تخصصي جديد است ، به آن منتقل كند.

مجمع عمومي‌عادي به طور فوق العاده بيمه رازي برگزار شد
به گزارش روزنامه تجارت به نقل از روابط عمومي، مجمع عمومي‌عادي به طور فوق العاده شرکت بيمه رازي با دستور جلسه انتخاب اعضا هيئت مديره شرکت در روز سه‌شنبه 18مهر ماه سال 96 با حضور03/70 درصد از سهامداران تشکيل شد. در ابتدا هيأت رئيسه مجمع تشکيل و فرشيد بخشي معاون فني بيمه‌هاي اشخاص به عنوان رئيس جلسه، مهندس بهمن يزدخواستي و علي اکبر ديلماني زاد به عنوان ناظران جلسه و محمد اصغري ترکاني به سمت دبير مجمع انتخاب گرديدند. فرشيد بخشي رئيس جلسه با قرائت دستور جلسه و اعلام اسامي‌کانديدها از سهامداران درخواست کرد تا در برگه‌هاي رأي‌گيري نظرات خود را اعلام نمايند. براساس رأي گيري از سهامداران حاضر در جلسه انتخاب اعضاء هيأت مديره بيمه رازي انجام شد و آقايان بهمن يزدخواستي، محمود امراللهي، علي اکبر ديلماني زاد، افشين تيرداد لسکو کلايه و شرکت پيشگامان تجارت آرکا به مدت دو سال به سمت هيأت مديره بيمه رازي منصوب شدند.  همچنين مجمع به آقاي محمود امراللهي مديرعامل بيمه رازي وکالت با حق توکيل به غير داد، تا با مراجعه به اداره ثبت شرکت‌ها نسبت به ثبت مراتب فوق و درج آگهي در روزنامه کثيرالانتشار اقدام نمايد.