گروه اجتماعي: کارتن خوابي پديدهاي شهري است. بيخانمان يا کارتن خواب به کسي ميگويند که موقتا يا بهطور دائم زندگي و حتي خوابيدن در محيط پرتنش و خشن خيابان و در جمع همنواياني چون خود را آرامش بخشتر از خانه و يا خانوادهاي که به آن تعلق داشته، ميداند. يعني حاضر است در خيابان و زير سقف مقوايي که براي خود فراهم کرده بسر برد اما به خانه برنگردد. مفهوم بيخانماني به زندگي در انزوا و در حاشيه جامعه هم تعريف شده است. کساني که معمولا برچسب خورده و از نظر اجتماعي و اقتصادي کنترل کميبر زندگي خويش دارند. برخلاف آنچه اغلب ميپندارند هميشه فقر مالي باعث کارتن خوابي يا بيخانماني نميگردد بلکه احساس ناامني و طردشدگي از طرف خانواده ميتواند دليل بيخانماني و کارتن خوابي و در صورت تداوم منجر به فقر و بزهکاري و ديگر آسيبهاي اجتماعي گردد.
بيخانماني و کارتن خوابي به صورت نسبي و موقت و يا دائم و مطلق ديده ميشود. کارتن خوابان يا بيخانمانهاي مطلق کساني هستند که مطلقا هيچ محلي براي اقامت و هيچ سقفي جز آسمان و هيچ اميدي جز به سربردن زير سقف مقوايي کارتن ندارند. اينها در شبانه روز در خيابان و در امکاني چون ايستگاههاي اتوبوس و مترو يا ساختمانهاي مخروبه و زير پلها به سرميبرند.
در بررسي علل و عوامل کارتن خوابي به دو مولفه عمده اشاره ميشود. عوامل فردي و عوامل اجتماعي. عوامل فردي را عواملي مانند اعتياد به مواد مخدر و الکل و فقر و ترس و ناامني و نداشتن شبکه حمايتي خانوادگي برشمردهاند و عوامل اجتماعي را در وضعيت نامناسب اقتصادي و بيکاري و بهم ريختگي هنجارها و ارزشهاي اخلاقي و نبود و ياناکارآمدي نظام بيمه و تامين رفاه اجتماعي ديدهاند. در کشور ما غلبه با نگاه يکجانبهگرايي است که به عوامل فردي کارتن خوابي بيش از عوامل ساختاري توجه و تاکيد دارد. درستتر آن است که نگاه به پديده کارتن خوابي نگاهي همه جانبه و جامع باشد.
اغلب پديده کارتن خوابي را به مساله فردي محدود کرده و پديده کارتن خوابي را به بيماري کارتن خوابي تقليل ميدهند. در چنين رويکردي به جاي پرداختن به ريشههاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي کارتن خوابان و يا اسکان آنها در پناهگاهها و گرمخانهها تمرکز ميشود.
در اين ميان تقليل پديده اجتماعي کارتن خوابي به بيماري فردي کارتن خوابي سبب غفلت از ساير وجوه به ويژه وجه فرهنگي اين پديده ميگردد. در بيخبري و يا ناديده انگاري وجوه فرهنگي کارتن خوابي و بيخانماني جامعه ناباورانه شاهد گسترش کارتن خوابي و بيخانماني به ويژه کارتن خوابي زنان ميشود و گمان ميبرد با پديده خلق الساعهاي مواجه شده است. در حالي که پديدههاي اجتماعي همپاي علل اجتماعي تحت تاثير الگوها و طرحوارههاي فرهنگي هستند و عين حال به علل زيستي و رواني هم توجه دارند اما نقش اصلي در شکلگيري پديده را به آنها نميدهند. پديده کارتن خوابي مانند پديدار شدن تب در بيماري است. تب به خودي خود بيماري نيست بلکه بيانگر وجود ويروس و يا عفونت در بدن موجود زنده
است.
در اين ميان ليلا ارشد، مديرعامل مؤسسه زنان سرزمين خورشيد در گفتگو با ايلنا در رابطه با وضعيت زنان کارتن خواب و مسافتي که اين زنان بايد براي دسترسي به گرمخانههاي مخصوص اقامت شب طي کنند، اظهار نگراني کرد و گفت: سالهاست که به همراه ديگر فعالان حوزه زنان و آسيبهاي اجتماعي با صداي بلند ميگوييم که نيازمند حمايتهاي ويژه براي کاهش آسيبهاي اجتماعي و حمايت از زنان آسيبديده هستيم. وي افزود: با صداي بلند اعلام کردهايم که نيازمند واکسيناسيون افراد بيخانمان و به ويژه پيشگيري سطح يک هستيم. کودکان و نوجوانان دختري وجود دارند که نياز است، حتما پيشگيري سطح يک براي آنها عملي شود و تا وقتي که اين اتفاق نميافتد و فقط صحبت از کاهش آسيب ميکنند راه به جايي نميبريم.
ارشد تاکيد کرد: زنان آسيبپذير هستند و به دلايل متعدد از جمله مسائل فيزيکي، فرهنگي و سنتي حاکم آسيبپذيرتر هم هستند و مشکلات بيشتري را تجربه ميکنند و از آنجايي که دختران قدرت باروري دارند در رابطه با مسائل بهداشتي و سلامت نيازمند توجه هستند.
اين مددکار اجتماعي تاکيد کرد: گروهي از زنان که آسيبپذيرتر هستند و آگاهي و اطلاعات کافي ندارند، وقتي که درگير سوءمصرف ميشوند با سرعت بيشتري از خانه رانده و مجبور به ترک ميشوند. يعني به دلايل متعدد از اين زنان ميخواهند که خانه را ترک کنند و در اين شرايط زنان به کف خيابان و کارتنخوابي ميرسند.
اين مددکار اجتماعي با اشاره به آمار کارتنخوابي و کم شدن فاصله اعتياد تا کارتن خوابي بيان داشت: طي 25 سال فاصله بين اعتياد و کارتنخوابي بين 15 تا 20 سال بود، اما در حال حاضر اين فاصله به پنج و حتي در مواردي به چهار سال رسيده است. اين به دليل وجود مواد اعتيادآور جديد، محرک و متاآمفتامينهايي است که آسيبهاي جدي به مغز وارد ميکند و سبب ميشود که مشکلات زيادي توسط اين افراد براي خانوادههايشان ايجاد شود. ارشد گفت: از طرفي يک زن دردهاي فيزيکي زيادي دارد و چون ناآگاه است توسط غيرهمجنسها تشويق به مصرف ميشود؛ اما آسيبهاي بسيار جديتري را ميبيند.
در حال حاضر فاصله اعتياد تا کارتنخوابي بسيار کم شده و اين آمار وحشتناک است. وي تاکيد کرد: انساني که به کارتنخوابي ميرسد، معمولا برگه هويتي ندارد به همين خاطر دفترچه بيمه همه ندارد. يارانه دريافت نميکند و بسياري از امکاناتي که ممکن است براي افراد معمولي وجود داشته باشد را ندارد. زني که در پارک زندگي ميکند علي رغم ميل باطنياش آسيبهاي جدي ميبيند؛ مثل تعرض جنسي که حداقل نياز دارد که به يک بيمارستان مراجعه و يک سونوگرافي انجام دهد و يا آزمايش بدهد. هيچ کدام از اين امکانات رايگان نيست چراکه دفترچه و کارت سلامت به کساني تعلق ميگيرد که کارت هويتي دارند. اين زنان از حداقلهاي بهداشت و درمان محروم
هستند.
اين مددکار اجتماعي در ادامه گفت: زنان کارتنخواب نميتوانند شغل داشته باشند، چراکه درگيري با سوءمصرف مشکلات اعصاب و روان نيز در پي دارد و اين امکان را براي آنها به صفر ميرساند. براي آنها گرمخانه در نظر گرفته شده است تا سرپناهي داشته باشند، اما در نهايت صبحها مجبور به ترک آن هستند. ارشد در ادامه با اشاره به آمارهاي رسميمبني بر اينکه روزانه دو کودک معتاد به دنيا ميآيد، بيان داشت: انتقال ويروس اچآيوي مسئله اساسي درباره زنان کارتن خواب است، آنها به اين ويروس مبتلا ميشوند و آن را به ديگران انتقال ميدهند.
درمان بيماران اچآيوي براي دولت پرهزينه است و گاهي اوقات هم با اين مساله برخورد ميکنيم که دارو وجود ندارد و بار سنگين مالي اين مساله نيز بر گردن دولت است. اين افراد ميتوانند فرزندان خود را نيز مبتلا کنند بنابراين تنها با مشکل تولد نوزادان معتاد مواجه نيستيم و بدليل عدم رسيدگي به اين زنان انواع بيماري رو به گسترش است.