گمشده ای فربه تر از ارز و سکه
سید صادق غفوریان در خراسان نوشت:این روزها از همه سو می بارد؛ ای کاش نم نم باران بود که باران نیست. ای کاش تیم ملی ایران در جام جهانی به مراحل بعد صعود می کرد تا نشاط و هیجان مردم همچنان ادامه می یافت. ای کاش حداقلی همچون سریال «پایتخت» پس از نوروز تمام نمی شد که گاهی مردم بخندند و...اما در همه این شرایط، کمتر نهاد و مسئولی است که برای این همه «نگرانی» و «اضطراب» تدبیری کند. در مجلس شورای اسلامی هر موضوعی به بحث گذاشته می شود جز نیاز مردم به نشاط و شادابی. دیگر تریبون ها و تصمیم سازان نیز چندان طرحی برای آسایش روح و روان جامعه ندارند. جامعه و مردم هنوز نیاموخته اند در کنار مشکلات چگونه می توان، گاهی «شاد» بود. حتما می پرسید با این همه مشکل که برشمردید شاد هم می توان بود؟ به نظرم باید پرسش را تغییر داد ، باید پرسید اصلا زندگی بدون شادی میسر است ؟ شادی برای زندگی مثل غذا برای زنده ماندن است می توان کمتر خورد اما نمی توان حذفش کرد
... گاه فکر می کنم شاید این نیاز در شرایط فعلی از تب وتاب پایان ناپذیر ارز و سکه ونفت برای جامعه مهم تر باشد .گاهی به این نتیجه می رسم دلیل این که مسئولان و برنامه ریزان ما نمی توانند در «شاد بودن» جامعه قدم بردارند، جز «بلد نبودن» نیست. چون آن ها هم در همین جامعه رشد و نمو یافته اند و لذا طبیعی است که با چنین موضوعاتی بیگانه باشند. دین اسلام و هیچ دین و آیین دیگری با «شاد بودن» مخالف نیست؛ پس مشکل کجاست؟
پیامهای سفر روحانی به اروپا
علی اکبر فرازی در ایران نوشت:رئیس جمهوری ایران در حالی راهی دو کشور سوئیس و اتریش شده است که این نخستین سفر اروپایی او پس از تحولات اخیر و کنارهگیری امریکا از توافق هستهای است و از این رو مورد توجه ویژه محافل و رسانههای خارجی و داخلی قرار گرفته است.
وجه مهم سفر آقای روحانی به موضوع برجام بازمیگردد که اینک به مسأله اصلی کشورهای اروپایی تبدیل شده است. اروپاییها عزم خود را در گام نخست با تصمیم به حفظ این توافق بدون حضور امریکا نشان دادند و در حال تدوین و بررسی راهکارهای عملیاتی کردن این تصمیم هستند. معتقدم این شرایط باعث میشود که اروپاییها در بحث برجام محکمتر از قبل بایستند و برای حل مشکلات خودشان پرچم این توافق را بالاتر نگه دارند، زیرا منافع حاصل از برجام اگر برای جمهوری اسلامی ایران تجاری است، برای اروپا منافع تجاری امنیتی و حیثیتی است. در چنین شرایطی سوئیس و اتریش دو مقصد اروپایی رئیس جمهوری است که همواره روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری خوبی با جمهوری اسلامی داشتهاند. همکاریهای خوبی در زمینه صنایع زیرساختی، صنایع دارویی، ریلی و از همه مهمتر سرمایهگذاری مالی بین ایران و این کشورها بوده است. لذا این انتظار میرود که این دو کشور اروپایی با حل کردن مشکلات بانکی و بیمهای به توسعه مناسبات پروژههایی که از گذشته در کشورمان شروع کردهاند، کمکرسان باشند و با از بین رفتن موانع شاهد گسترش روابط این دو کشور با جمهوری اسلامی ایران باشیم.
نظارت عمومي، قضاوت و عدالت
محسن پيرهادي در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:عمل به قوانين و مقررات در جامعه نيازمند به ضمانت اجرايي است و اين ضمانت اجرايي گاه دروني و گاه بيروني است. ضمانت اجرايي دروني قوانين و مقررات، همانا ايمان به خدا و قيامت است. اما بايد توجه داشت که تنها ضمانت اجراي دروني در همه شرايط و براي همه انسان ها کارايي ندارد از اين رو بايد ضمانت اجرايي بيروني نيز وجود داشته باشد لذا در نظام هاي دنيا از نيروي انتظامي و قوه قضائيه به عنوان ناظر و ضامن اجراي قوانين اجتماعي ياد مي کنند اما در اسلام علاوه بر ضمانت اجراي دروني و ضمانت اجراي بيروني، همه آحاد جامعه مأمور به نظارت و ضامن اجراي قوانين هستند. نه تنها همگان موظف به اجراي وظايف اند بلکه همگان ناظر بر اجراي مقررات نيز هستند. زيرا همگان را مسئول مي داند تا در پرتو اين نظارت همگاني به فلاح و رستگاري برسند. ...حال مي خواهيم براي نيل به مقصود که اصلاح امر است نتيجه نظارت را با عموم در ميان بگذاريم پس ناگزيريم از قضاوت پيرامون نظارت. قضاوت هم آداب و شرايط و مراحلي دارد. به عنوان مثال قاضي بايد هنگام دادرسي، با علما، مشورت کند تا در صدور حکم دچار لغزش نگردد يا مثلا در آغاز، اظهارات مدعي را گوش کند و اگر مدعي عليه اظهارات مدعي را با بياني ادعايي قطع کند، نبايد به ادعاي او توجه کند، مگر اين که مدعي عليه جواب مدعي را بدهد و پاسخ او منتهي به صدور حکم شود.اگر قضاوت ما مبتني بر آداب واجب و مستحب قضاوت نباشد چه بسا به ورطه هلاکت در قضاوت برسيم و عدالت محقق نشود.
اقتصاد؛ در فراق اعتماد، بر مدار هیجان
حمید کارگر مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت در همشهری آنلاین نوشت: پراید شده است نماد! نمادی که عموم جامعه برای نمایش تولید ضعیف داخلی نامش را به میان میآورند.
یک روز امنیت آن را زیر سوال میبرند و قاتل جادهها لقبش میدهند و روز دیگر حذف برخی ملزومات و ارایه مجدد آنها به عنوان آپشن را استهزا میکنند. یک روز قیمت آن را غیرمنطقی و زیاد میدانند و روز دیگر کمپینهای نخریدنش را پر و بال میدهند. با این حال خبر میرسد که ظرف کمتر از سه ساعت بیش از 4 هزار نفر برای خرید همین خودروی مورد استهزا ثبت نام کردهاند و پول دادهاند! شاید چنین ماجرایی در یک نظام اقتصادی با ثبات، امن و شفاف به عنوان معادلهای لاینحل جلوه کند اما در اقتصاد ما بسیار عادی، طبیعی و متداول است و چندان موجب تعجب نمیشود.
مردم بر معیشت خود نگرانند. .. مردم حق دارند برای فردای خود نگران باشند. حق دارند وقتی التهاب دائمی قیمت ها را میبینند، اندک سرمایه خود را برای آسیب ندیدن روانه بازار خودرو و پرایدی کنند که مورد استهزائشان بوده است. حق دارند تا در نبود «اعتماد» و برای کاهش ریسکهای احتمالی در معیشت خود اندک سرمایهشان را بر مدار هیجانات روانی در اقتصادی ملتهب به گردش بین بازارهای ارز و طلا و مسکن و خودرو درآورند. بر این گمانم که تا حس اعتماد را به شهروندان بازنگردانیم -که یکی از الزامات آن خبررسانی به هنگام، شفاف و صادقانه است-، همچنان تماشای اقتصادی هیجانی و سبقت گرفتن در خرید پرایدها شگفتیآور نخواهد بود.