دخل‌شهرها به خرج‌شان نمي‌رسد
همشهری آنلاین نوشت: دخل ‌شهرها به خرج‌شان نمي‌رسد. چرا که ديگر قرار نيست از فروش تراکم اموراتشان بگذرد. از اين‌رو بحران مالي اين روزها دامن شهرها را گرفته‌ و جدي‌تر از آن است که به آن توجه نشود.
به همين دليل است که مرتضي الويري، رئيس شوراي‌عالي استان‌ها و دبيرخانه مجمع شهرداران کلانشهرهاي کشور براي اصلاح لايحه «ماليات بر ارزش افزوده» به رئيس مجلس نامه نوشته است.
هفته گذشته هم سيدمحمد علي افشاني شهردار تهران نامه‌اي به رئيس مجلس نوشت و در آن از علي لاريجاني خواست تا از آنچه او «تعميق بحران کاهش مالي شهرداري‌ها» مي‌داند، جلوگيري کند. در واقع بحران مالي در شهرهاي بزرگ کشور به‌گونه‌اي است که حتي بيم آن مي‌رود تا در ارائه خدمات معمولي نيز اختلال ايجاد کند. اگرچه مديران شهري به‌ويژه در شهرهاي بزرگ تلاش دارند تا با تکيه بر نوآوري‌ها زمينه‌‌هاي تازه‌اي براي کسب درآمد به‌وجود آوردند، اما اداره شهرها با توجه به کاهش ساخت‌وساز و توقف فروش تراکم، به‌شدت کاهش يافته ‌است. حالا چشم اميد مديران شهري به مجلس است. جايي که قرار است لايحه «ماليات بر ارزش افزوده» و «لايحه درآمدهاي پايدار شهري» به تصويب برسد. درخواست مشترک شهردار تهران و رئيس شوراي‌عالي استان‌هاي کشور و دبيرخانه مجمع شهرداران کلانشهرهاي کشور تنها يک چيز است؛ «اشکالات مهم لايحه ماليات بر ارزش افزوده اصلاح شود.» از ديد آنها، شهرداري‌ها نهادهاي عمومي‌غيردولتي هستند و بايد در قالب «عوارض» بتوانند بهاي خدماتي را که در شهرها ارائه مي‌کنند دريافت کنند. اين در حالي است که در متن لايحه عنوان «عوارض» به «ماليات» تغيير کرده‌است. تبعات اين تغيير کوچک، واريز هزينه تمام خدماتي که شهرداري به شهروندانش مي‌دهد، به خزانه دولت است و شهرداري‌هاي کشور از آن پس بايد چشم انتظار واريزهاي دولتي باشند تا بتوانند شهرهايشان را اداره کنند.
بررسی
 برنامه پايش شبکه يک سيما کمپين«هزينه اضافي کجاست» را آغاز کردو از مردم خواست هرجا هزينه اضافي ديدند با ارسال عکس،آن هزينه اضافه مربوط به سازمان‌ها، شرکت‌ها و نهادهاي دولتي و غيردولتي عمومي‌را منتشر کنند.
به گزارش خبرگزاري مهر، در اين برنامه مدارکي از ريخت و پاش‌ها و هزينه‌هاي اضافي مديران منطقه آزاد اروند منتشر شد و مجري برنامه از سردار شمخاني که عضو هيئت مديره اين منطقه آزاد است خواست اين هزينه‌هاي اضافي را بررسي و با مديران متخلف برخورد کند.
تعدادي از اسناد منتشره مربوط به بليط‌هاي پرواز مدير حوزه مديرعامل سازمان منطقه آزاد اروند است، اين شخص فقط در سال ۹۶ بالغ بر ۲۰۰ ميليون ريال هزينه رفت و برگشت خود از خوزستان به تهران را از اين سازمان گرفته است. اين رفت و برگشت‌ها به خاطر پروازي بودن اين مدير است.
همچنين در اسناد ديگري هزينه‌هاي سرسام آور اقامت يک مدير منطقه آزاد اروند در هتل پارسيان آزادي آبادان منتشر شد که گفته مي‌شود خانواده اين شخص به دليل اقامت در کانادا ساليانه سه ماه به ايران مي‌ايند و در هتلي اقامت دارند که هزينه اين اقامت بر دوش سازمان منطقه ازاد اروند است.
طبق اسناد منتشر شده هزينه برخي وعده‌هاي غذايي اين مدير به اتفاق همسر و فرزند خود حدود ۶۰۰ هزار تومان پاي منطقه ازاد اروند افتاده است. نکته جالب اينکه حتي هزينه تاکسي اين شخص و خانواده بر عهده هتل و سازمان منطقه ازاد اروند بوده است.
کيا داوود اسفندياري مجري برنامه پايش در اين باره گفت : اين شخص اگر ششليک هم خورده بود هزينه اش اينقدر نمي‌شد آيا هزينه هر وعده غذايي اين شخص در خانه اش هم ۶۰۰ هزار تومان است؟ آقاي رييس جمهور گفته هزينه‌هاي اضافي را کم کنيم ولي گويا برخي ادارات هزينه اضافي را اضافه تر مي‌کنند.
وي افزود : همين الان مدير نجومي‌بگير هم داريم، مدير پروازي داريم مگر قرار نبود طبق مصوبه دولت ديگر مدير پروازي نداشته باشيم؛ چرا به اين مصوبه دولت بي اعتنايي مي‌شود و کسي از عدم اجرايش چيزي نمي‌گويد.
فراسو
سنت پانکراس رنسانس لندن نام هتلي پنج ستاره است که پس‌از ۷۶ سال تعطيلي از سال ۲۰۱۱ مجددا گشايش يافت. اين هتل با فرش‌ها و گليم‌هاي زيباي ايراني آراسته شده است. چمدان نوشت: هتل سنت‌ پانکراس رنسانس لندن مقابل ايستگاه راه‌آهن سنت پانکراس لندن قرار دارد. سال ۱۸۶۵ ميلادي شرکت راه‌آهن ميدلند براي طراحي هتلي ۱۵۰ تخت‌خوابي براي ايستگاه راه‌آهن سنت پانکراس که درحال ساخت بود، مسابقه‌اي برگزار کرد و درنهايت ۱۱ طراح براي انتخاب نهايي برگزيده شدند که يکي از آنها جرج گيلبرت اسکات بود که طرحي براي هتلي با ۳۰۰ اتاق ارائه کرد. با وجوداينکه هزينه اين طرح بسيار بيشتر از بودجه آن بود، شرکت راه‌آهن ميدلند عمليات ساخت طرح گيلبرت اسکات را آغاز کرد و سرانجام، بال شرقي اين هتل در ۵ مي‌۱۸۷۳ افتتاح شد و کل هتل در سال ۱۸۷۶ به اتمام رسيد. اين هتل بسيار گران بود و تجهيز کردن آن شامل راه‌پله‌هاي بزرگ، اتاق‌هاي با کاغذديواري‌هاي طلايي و شومينه در هر اتاق هزينه‌هاي بسياري به شرکت تحميل مي‌کرد. بنابراين، شرکت راه‌آهن ميدلند و اسکاتلند در سال ۱۹۳۵ هتل را تعطيل کرد تا در هزينه‌هاي نگهداري آن صرفه‌جويي کند. پس‌از تعطيلي، ساختمان که تا آن‌ زمان گراند هتل ميدلند نام داشت به تالارهاي سنت پانکراس تغيير نام داد و به‌عنوان اداره راه‌آهن بريتانيا مورد استفاده قرار گرفت. راه‌آهن بريتانيا اميدوار بود به‌زودي اين سازه عظيم را تخريب کند اما به دليل کمپيني که از سوي انجمن ويکتوريان، سازمان حافظان تاريخ راه افتاد اين ساختمان تخريب نشد و در سال ۱۹۶۷ هتل و ايستگاه راه‌آهن سنت‌ پانکراس در طبقه‌بندي بناهاي فهرست‌شده انگلستان از نظر تاريخي و اهميت رتبه «درجه ۱» را دريافت کرد. در دهه ۹۰ ميلادي نماي بيروني اين ساختمان با هزينه‌ حدود ۱۰ميليون پوند مرمت و در سال ۲۰۰۴ طرحي براي تبديل مجدد آن به هتل ارائه شد. در طراحي جديد اين هتل، از فرش‌ها و گليم‌هاي طرح ايراني استفاده شده است به‌ طوري‌ که پلکان‌ اصلي هتل سنت پانکراس رنسانس لندن پوشيده از قالي‌هاي تشريفات ايراني است و راهروها و اتاق‌هاي بال شرقي با گليم‌ها و فرش‌هاي طرح کاشان و تبريز آراسته شده است.
شهر
بر اساس نرخ‌هاي پيشنهادي شهرداري، به دليل آنکه ۹۵ درصد ظرفيت قبور فاز ۲ بهشت‌ زهرا به اتمام رسيده، هزينه قبور باقي‌مانده فاز ۲ از قطعه ۲۰۰ تا ۲۵۸ به قيمت ۹ ميليون تومان تعيين و درخواست جايگزيني با نرخ گذشته اين قطعات مي‌شود.
به گزارش مهر، در لايحه اصلاحيه مصوبه تعيين بهاي خدمات قابل عرضه در سازمان بهشت‌ زهرا (س)، پيش‌بيني شده برخي از خدمات اين سازمان افزايش پيدا کند.
همچنين پيشنهاد شده نحوه قيمت در فاز ۳ يعني قطعات ۳۰۰ تا ۳۲۵ که تکميل و تجهيز شده‌اند تا پر شدن ۷۰ درصد ظرفيت؛ طبقه‌ زيرين رايگان و طبقات فوقاني آن به ازاي هر قطعه يک ميليون ريال، ظرفيت ۷۰ تا ۸۰ درصد اين نرخ به ۲۰ ميليون ريال و در زمان ظرفيت ۸۰ تا ۹۰ درصد ۳۰ ميليون ريال، ۹۰ تا ۱۰۰ درصد ۴۵ ميليون ريال باشد.
در بخش ديگري از اين لايحه پيشنهاد شده هزينه افزايش هر طبقه قبر در قبور ۳۰ ساله، پنج ميليون تومان، هزينه افزايش هر طبقه قبر در قبور خالي فاز يک و دو، پنج ميليون تومان، خدمات نگهداري ساليانه آرامگاه‌ها در بهشت‌زهرا (س) ۶۵۰ هزار تومان، هزينه سنگ قبر ۱۰۰ هزار تومان، هزينه آماده‌سازي قبر ۵۰ هزار تومان، نصب سنگ قبر ۵۰ هزار تومان، نگهداري متوفي در سردخانه روزانه ۲۰ هزار تومان، تابلوي سر مزار ۱۵ هزار تومان، تِرمه ۴۰ هزار تومان و کاور بسته‌بندي متوفي ۲۰ هزار تومان باشد.
رضا اميرخاني از جاي خالي ادبيات داستاني در محصولات تلويزيوني مي‌گويد
ادبيات داستاني از بسياري جهات مي‌تواند به کمک سريال‌هاي تلويزيوني بيايد تا از فيلمنامه‌ها و قصه‌هاي سطحي فاصله بگيريم و بتوانيم شاهد آثار مناسب در تلويزيون باشيم، آثاري که به لحاظ داستان قوام و انسجام خوبي داشته و باعث شود مخاطبان از تماشاي کار لذت ببرند. ادبيات داستاني از بسياري جهات مي‌تواند به کمک سريال‌هاي تلويزيوني بيايد تا از فيلمنامه‌ها و قصه‌هاي سطحي فاصله بگيريم و بتوانيم شاهد آثار مناسب در تلويزيون باشيم، آثاري که به لحاظ داستان قوام و انسجام خوبي داشته و باعث شود مخاطبان از تماشاي کار لذت ببرند. بنابراين پيوند ميان ادبيات داستاني و تلويزيون منجر به ارتقا و پيشرفت آثار مي‌شود و از تکرار و کليشه، مي‌توانيم تا حدودي رهايي پيدا کنيم. در واقع اقتباس ادبي مي‌تواند شور و شوق و انگيزه بين مخاطبان رسانه‌هاي نمايشي به وجود بياورد. به همين دليل تلويزيون و ادبيات مي‌توانند تکميل‌کننده هم باشند. ضمن اين‌که چون در جامعه ما آمار کتابخوان‌ها روز به روز کمتر مي‌شود، تلويزيون مي‌تواند يکي از ابزارهاي مناسب براي پيوند قوي مخاطب و ادبيات شود. البته اين اتفاق بايد هوشمندانه و آگاهانه صورت بگيرد و بايد از کتاب‌هاي ارزشمند آثار اقتباسي ساخت و اين نيازمند برنامه‌ريزي و تلاش مستمر است. با توجه به اين‌که کمتر در تلويزيون آثار اقتباسي ساخته شده، با رضا اميرخاني، يکي از پرطرفدارترين نويسندگان رمان در 20 سال اخير، درباره حلقه مفقوده ميان تلويزيون و ادبيات داستاني گپ کوتاهي داشته‌ايم. از آثار شاخص اميرخاني مي‌توان به «ارميا»، «من او»، «نفحات نفت»، «قيدار» و «ر ه ش» نام برد.
در سال‌هاي اخير شاهد تنوع مضامين در سريال‌هاي تلويزيوني هستيم و فيلمنامه‌نويسان تلاش دارند موضوعات متفاوتي را دستمايه قرار بدهند تا از اين طريق بتوانند نظر مخاطبان را جلب کنند، اما کمتر اثري داريم که از ادبيات داستاني و آن هم از نويسندگان مطرح معاصر اقتباس شده باشد. به نظرتان حلقه مفقوده ميان ادبيات داستاني و تلويزيون کجاست و چطور مي‌توان اين مشکل را بر طرف کرد تا شاهد پيوند محکم ميان ادبيات داستاني و رسانه ملي باشيم؟
به نظرم مي‌آيد حلقه مفقوده در ارتباط با ادبيات و سينما و تلويزيون، اقتصاد است. تا زماني که رقم خريد رايت را نه بازار که يک تهيه‌کننده مشخص کند اين چرخه شکل نخواهد گرفت. وقتي اعداد واقعي جايگزين اعداد رسمي‌شود، به طور طبيعي آثار جايگاه مقبولي را پيدا خواهند کرد. چگونه است بازيگر مي‌تواند رقم دستمزد خود را در چرخه سينما و تلويزيون مشخص کند، اما نويسنده نمي‌تواند اين رقم را مشخص کند.
يعني به نظرتان چون اين اختيار به نويسندگان داده نشده که رقم دستمزدشان را انتخاب کنند، منجر به چنين مشکلي شده است؟
همان‌طور که گفتم وقتي هنرپيشه‌ها مي‌توانند دستمزد کارشان را مشخص کنند، اين اختيار بايد به نويسنده هم داده شود. به نظرم تا روزي که کتاب‌ها قيمت واقعي خودشان را پيدا نکنند، نويسندگان براحتي و هرگز مجاب نمي‌شوند آثارشان را در اختيار تهيه‌کنندگان سينما و تلويزيون قرار بدهند تا آنها بتوانند آثار اقتباسي بسازند.
به نظرتان اگر اين رقم مشخص شود، مي‌توانيم شاهد اين اتفاق خوشايند باشيم؟
اين رقم را بازار مشخص مي‌کند و براحتي تعيين نمي‌شود.
خب چطور بازار اين قيمت را مشخص خواهد کرد؟
طبيعي است وقتي اثري توسط مخاطبان بيشتر خوانده شده، رقم بالاتر مي‌رود و کتاب‌هاي خوانده نشده، رقم‌شان پايين خواهد آمد.
اگر قيمت آثار در بازار مشخص شود، مي‌توانيد شاهد محکم‌تر شدن پيوند ادبيات و تلويزيون باشيم؟ يعني آثار نويسندگان مطرح کشور دستمايه ساخت آثار شوند؟
بله، وقتي کتاب‌ها را به قيمت بخرند، مجبورند به آن وفادار باشند؛ ولي اگر قرار باشد دو تا سه‌ميليون براي يک کتاب هزينه کنند، مسلما نمي‌توانند به آن وفادار باشند و همين باعث مي‌شود تا پيوندي که مدنظر است ايجاد نشود. به نظرم اين مشکل است که باعث مي‌شود پيوند ميان ادبيات و تصوير شکل درستي به خودش نگيرد.
شما تاکيد کرديد اين رقم را بازار مشخص مي‌کند، اما مي‌خواهم بدانم پيشنهاد و راهکاري داريد که بشود آن را اجرايي کرد؟
پيشنهاد من اين است که فروش ريالي پشت هر کتاب براساس تيراژ و قيمت پشت جلد ضربدر ضريب دو يا سه شود تا حداقل قيمت خريد رايت کتاب باشد.
به نظرتان تلويزيون چه کار کند تا بتواند نويسندگان را جذب کند؟
پول نويسندگان را درست پرداخت کند، حتما با اين روش بسياري از نويسندگان ادبيات داستاني جذب مي‌شوند و همکاري خواهند کرد.
يعني به نظرتان مشکل اصلي، مسائل مالي است؟
بله، مشکل اصلي همين است. وقتي دستمزد درست پرداخت شود، به خودي خود بسياري ازمشکلات هم حل مي‌شود. به نظرم رابطه مالي بايد درست شکل بگيرد تا نويسندگان هم جذب شوند.
مسلما شما خيلي فرصت نداريد برنامه‌هاي تلويزيون را دنبال کنيد، اما مي‌خواهم بدانم آيا سريال‌هاي تلويزيوني را تماشا مي‌کنيد و ارزيابي‌تان نسبت به قصه‌ها چگونه است؟
اصلا سريالي را نگاه نمي‌کنم. آخرين سريال تلويزيوني که با علاقه دنبال مي‌کردم، سريال روزي‌روزگاري بود.
اين سريال براي سال‌هاي دور است. چه ويژگي‌اي داشت که پيگير تماشاي آن بوديد؟
بله، براي سال‌هاي قبل است و نيازي نيست که صحبت کنيم، اما به اين خاطر دنبال مي‌کردم که امرا... احمدجو آن را ساخته بود و قصه را خودش نوشته بود که معتقدم آدم باسوادي است.
منبع: جام جم
سرمقاله
شهباز حسن پوربيگلري
رييس فراکسيون اصناف مجلس

شريعتمداري وزير صنعت، معدن و تجارت در نشست غيرعلني مجلس قول داد که حداکثر تلاش اين وزارتخانه را براي اينکه کالاها با قيمت مصوب و مناسب در اختيار مردم قرار گيرد، به کار مي‌بندد. تمام کساني که ارز 4 هزار و 200 توماني دريافت کرده اند، بايد کالاهاي خود را با نظارت اصناف کشور با همان قيمت در اختيار مردم قرار دهند. متاسفانه امروز بسياري از افرادي که کالا وارد کشور کرده‌اند با روال عادي کالا را به فروشنمي‌رسانند که دولت و اصناف بايد نظارت بيشتري بر واردکنندگان کالاهايي که با ارز دولتي کالا وارد کرده اند، داشته باشند. اعتقاد بر اين بوده که بايد رانت برداشته شود به گونه‌اي که هر کس اقدام به ورود واردات کالاهاي اساسي به کشور مي‌کند مجوزهاي لازم در اختيارش قرار گيرد.با توجه به پتانسيل‌هاي داخل کشور و ارتباط خوبي که با کشورهاي منطقه وجود دارد، مايحتاج مردم بايد به گونه‌اي تامين شود که وضعيت بازار سياه وجود نداشته باشد و افراد بتوانند از اين فرصت براي توزيع ارزان تر و سريعتر کالاها در شبکه توزيع سراسري کشور استفاده کنند. دولت و اصناف بايد نظارت بيشتري بر بازار مايحتاج عمومي‌داشته و با احتکارگران برخورد کند. ليست تمامي‌کساني که ارز 4 هزار و 200 توماني دريافت کرده‌اند منتشر شد و بر اين اساس بايد وضعيت آمار ورودي و گمرک در اختيار اصناف کشور و بازرسان دستگاه‌هاي مختلف قرار گيرد. اگر بازرسي‌ها و نظارت‌ها به صورت دقيق و کارشناسي انجام شود جاي هيچگونه نگراني براي احتکار وجود ندارد.
منبع: خانه ملت
یادداشت
کيوان کاشفي
تمرکز درآمدهاي نفتي در ايران، قدرت شنوايي بخش دولتي براي شنيدن سخنان بخش خصوصي را کاهش داده است. ادبيات يک طرفه و سرشار از آمارهاي گزينشي و گاه دستکاري شده، موضوعي است که در اکثر دولتمردان، صرف‌نظر از خاستگاه سياسي و اجتماعي آنها ديده مي‌شود. در چنين شرايطي، تقويت هم‌صدايي بخش خصوصي و ايجاد‌هارموني در سمفوني بخش خصوصي اقتصاد کشور، مي‌تواند گرد و غبار غفلترا از گوش تصميم‌سازان بزدايد و به بهبود شنوايي و بينايي آنها کمک کند.هر چند سياست‌هاي کلي نظام، مجموعه قوانين بالادستي و سياست‌هاي راهبردي دولت، بر تقويت بخش خصوصي و مشورت گيري از آن در تصميم‌هاي اقتصادي تاکيد دارد؛ ولي در عمل مشاهده مي‌کنيم که بي‌اعتنايي به اطلاعات، تجربه‌ها، مطالبات و مشورت‌هاي بخش خصوصي، هزينه‌هاي متعدد و متنوعي را به اقتصاد کشور تحميل مي‌کند. از يک‌سو شاهد غافلگير شدن دولتمردان در مواجهه با پديده‌هايي هستيم که بخش خصوصي با آينده‌نگري، نسبت به وقوع آن هشدار داده بود و از سوي ديگر، تصميم‌هاي غافلگيرانه‌اي را مشاهده مي‌کنيم که بدون اطلاع قبلي فعالان اقتصادي و به صورت يک شبه اتخاذ و ابلاغ مي‌شود و تبعات آن، دامن اقتصاد کشور به‌ويژه فعالان اقتصادي را مي‌گيرد.در متون متعدد قانوني پيش‌بيني شده که همه تصميم‌ها با مشورت بخش خصوصي باشد. در قانون اتاق بازرگاني، بر نقش اتاق به عنوان مشاور قواي سه‌گانه تاکيد شده است. قانون بهبود مستمر محيط کسب‌وکار نيز، صدور بخشنامه‌ها را موکول به مشورت با تشکل‌هاي حرفه‌اي حوزه کاري متاثر از آن بخشنامه مي‌داند. با اين حال، شاهد آن هستيم که بسياري از تصميم‌هاي دولتي، در فضايي ديگر و تحت عناويني مانند مصلحت اقتصادي، الزامهاي شرايط بحراني و ... اتخاذ مي‌شود و ديدگاه‌هاي بخش خصوصي در اين تصميم‌ها، جايگاه موثري ندارد. اين در حالي است که هم مصلحت اقتصاد کشور و هم راهبرد پرهيز از بحران يا عبور از آن، مستلزم بهره گيري از ظرفيت فکري بخش خصوصي است.با اين که عملکرد دولت‌ها در اين زمينه، قابل نقد است؛ اما نمي‌توان نقش خود بخش خصوصي در ناديده گرفتن ظرفيت‌هايش را انکار کرد. هم‌صدايي و مطالبه‌گري، راهکارهايي هستند که اگر با دقت توسط بخش خصوصي اجرا شود، تصميم‌سازان چاره‌اي جز مشارکت دادن اين بخش در فرايندهاي تصميم سازي نخواهند داشت.هم‌افزايي تشکل‌ها و همگرايي آن‌ها دررسيدن به اهداف کلان بخش خصوصي، اهميت ويژه‌اي دارد. البته در زنجيره توليد و تجارت، هر بخش داراي منافع خاص خود است و نمي‌توان انتظار داشت که بخش‌هاي مختلف اقتصاد، مثل هم فکر کنند. اما هم‌صدايي اقتضا مي‌کند که فعالان اقتصادي، ديدگاه‌هايي را در فضاي عمومي‌دنبال کنند که جمع‌بندي تضارب آراي آنهاست و منافع مشترک‌شان را تامين مي‌کند و حل و فصل اختلاف‌هاي فيمابين را در فضاي داخلي اتاق دنبال کنند. بدين ترتيب، دولت و بقيه تصميم‌سازان نمي‌توانند به دليل چند صدايي بخش خصوصي، از مشورت و مشارکت اين بخش پرهيز کنند. اتاق ايران مي‌تواند جلسات منظمي‌با تشکل‌هاي مرتبط با هر زنجيره اقتصادي برگزار کند تا از مجموعه اين جلسات، نظرات واحدي در بيايد. براي مثال، در مجموعه‌هايي همچون طيور، فولاد، تجارت فرامرزي و...، نوع نگاه به فرآيند توليد و تجارت در هر بخش متفاوت است. اتاق ايران بايد بتواند نظرات اين تشکل‌ها را بشنود و براي انسجام آن‌ها چاره‌اي بيانديشد. مهم‌ترين راهکار در اين زمينه، ارتباط مستمر، گفت‌وگو کردن و درنهايت اجماع تشکل‌ها باهم است. ...
منبع: خبرآنلاين