حذف ۴ صفر از پول ملی مصلحت نیست

عضو کمیسیون انرژی مجلس معتقد است در شرایط اقتصادی کنونی حذف ۴ صفر از پول ملی به مصلحت کشور نیست و باید اجازه داد با به ثبات رسیدن وضعیت اقتصادی و کنترل تورم زیرساختهای این مهم ایجاد شود.

علی گلمرادی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت با تاکید بر اینکه دولت در شرایط بحرانی اقتصادی نباید تصمیماتی همچون حذف 4 صفر از پول ملی را بگیرد، گفت: باتوجه به مشکلات عدیده اقتصادی در کشور و ضرورت در اولویت گذاشتن به حل این مشکلات، پرداختن به مسئلهای مانند حذف 4 صفر از پول ملی ضرورتی ندارد و فقط وقت بسیاری را از مجلس و دولت، آن هم در این شرایط حساس خواهد گرفت.

 

واردات ۱۳۰ میلیون دلاری چادر مشکی

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس میگوید واردات چادر مشکی به کشور حدود ۱۳۰ میلیون دلار ارزبری دارد که باید با تامین مواد اولیه، به روزرسانی ماشین آلات و استفاده از تکنولوژی روز دنیا زمینه تولید این پارچه را در داخل کشور فراهم کرد.

رمضانعلی سبحانی فر عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت با انتقاد از گرانی چادر مشکی، گفت: ایران کشور مسلمانی است که اعتقادات دینی و مذهبی پررنگی دارد و استفاه از چادر با قیمت مناسب یکی از دغدغههای خانمها است اما این روزها گرانی این محصول خانوادهها را در تامین آن به سختی انداخته است.

 

راهکار کاهش فاصله فقیر و غنی

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با بیان این که بالغ بر ۸۵۳ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در کشور توزیع می شود بر لزوم مدیریت این یارانه تاکید کرد و گفت با این کار امکان کاهش فاصله فقیر و غنی وجود خواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسینعلی حاجی دلیگانی در مورد حذف دهک های پر درآمد از دریافت یارانه توسط دولت گفت: باید منتظر ماند و دید دولت در این زمینه چگونه عمل می کند. حقیقت آن است، حذف دهک های بالای جامعه خیلی کار سختی نیست. حاجی دلیگانی بیان داشت: در سه سال گذشته یارانه برخی از افراد قطع شده است در حالی که آنها مستحق دریافت یارانه بودند.

 
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تشریح کرد؛

گروه اقتصاد کلان: اظهار نظر ها و مقالات و روشنگری های کارشناسان دلسوز و دغدغه مند اقتصادی طی ماه های اخیر باعث شده است تا شفاف سازی به عنوان یک اصل مورد پذیرش عمومی واقع شود و دولت هم هرچند با حزم و احتیاط از آن استقبال به عمل بیاورد. با این حال تا رسیدن به سرمنزل مقصود راه زیادی در پیش است و طرح نظرهای کارشناسی همچنان ضرورت دارد.

  • نباید تحت عنوان شرایط حاد، به سمت پنهانکاری حرکت کرد

    در این خصوص استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: دو عامل خلق رانت از کانال شوکهای نرخ ارز و از کانال شکلگیری بانکهای خصوصی باعث شده تا اقتصاد ایران گرفتار، نابرابرساز و نابارور شود.به گزارش تجارت به نقل از ایلنا، فرشاد مومنی در نشست هفتگی موسسه دین و اقتصاد گفت: در شرایطی که تحریمها بازگشته است، این خطر وجود دارد که حکومت به جای اینکه مردم را معتمدین اصلی خود بداند، تحت عنوان جلوگیری از سواستفاده دشمن به پنهان کاری روی بیاورد. باید توجه داشت که هر اندازه پنهان کاری بیشتر باشد بستر برای اعمال مقاصد رانتجوها و غیرمولدها بیشتر فراهم خواهد شد. بنابراین این خطر وجود دارد که حکومت از رویکرد پنهان کارانه استقبال کند و فسادها و ناکارآمدیها را تحت عنوان شرایط حاد به سمت عدم شفافیت ببرد. در این شرایط نظام تصمیمگیری ما نیاز به بلوغ سطح بالا نیاز دارد یعنی هر چه قدر مردم در جریان بیشتر مسائل باشند، مشارکت فعالانه داشته و قدرت چانهزنی و توانایی اجرایی اداره امور نیز افزایش خواهد یافت.

  • توجیه عدم شفافیت یعنی همکاری به تحریمکنندگان

    وی اضافه کرد: این سوال مطرح است که چرا در دولت آقای روحانی و در بحرانهای اقتصادی سال گذشته، وقتی نحوه تخصیص دلارهای نفتی اندکی شفاف شد و عمق و گستره فسادها برملا شد، از آن استقبال نکرد و پس از آنکه آبها از آسیاب افتادند، دوباره عدم شفافیت و پنهانکاری را ادامه دادند که باید مشفقانه توصیه کرد؛ وقتی نحوه تخصیص دلارهای نفتی را شفاف نمیکنید در واقع بستر سازی میشود تا رانتجویان دست بالا را داشته باشند. باید توجه داشت، هر کس و تحت هر عنوانی عدم شفافیت و مشارکتزدایی از مردم را توجیه کند عملاً با تحریم کنندگان همکاری کرده است بنابراین دولت و مجلس دوباره این مطالبه را در صدر برنامههای خود قرار دهند که نحوهی تخصیص دلارهای نفتی و اعتبارات بانکی با اولویت ویژه شفاف شوند.

  • دو کانال اصلی ایجاد رانت در کشور

    مومنی با بیان اینکه عدهای رشد نقدینگی را عمده، اما عوامل ایجاد جهش در نقدینگی را پنهان میکنند، گفت: دو عامل خلق رانت از کانال شوکهای نرخ ارزی و خلق رانت از کانال شکلگیری بانکهای خصوصی باعث شده تا اقتصاد ایران گرفتار، نابرابرساز و نابارور شود. در مورد عامل نخست، کافی است سند پیوست برنامه اول توسعه و گزارش عملکرد آن در دوره ۶۸ تا ۷۲ و با تمدید برنامه اول تا ۷۳ را ملاحظه کنید، در پیشبینی رشد نقدینگی و آنچه از طریق افزایش نرخ ارز محقق شد، مشاهده میشود تورش پیشبینی از نسبت یک به بیست هم فراتر رفت. مثلاً در سال ۷۳ نقدینگی تقریبا ۲۰ برابر آنچه پیش بینی شده بود، رشد یافت.

  • نقدینگی در برنامه اول و دوم رشد ۱۲ برابری داشت

    وی ادامه داد: در سال ۱۳۷۲ که ۴ میلیارد دلار از بدهیهای دولت سررسید شده بود تنها از ناحیه تفاوت در نرخ ارز بین زمان وامگیری و سررسید ۶۷۲ میلیارد تومان به پایه پولی اضافه شد و فقط در سال ۱۳۷۲ تقریبا ۱۷۹۴ میلیارد تومان به نقدینگی اضافه شد. براساس محاسبه دکتر شاکری، در مجموع اضافه رشد نقدینگی تنها از ناحیه افزایش نرخ ارز تا پایان سال ۱۳۷۳ از مرز ۱۰ هزار میلیارد تومان گذشت. در واقع آنهایی که ادعا داشتند که رشد نقدینگی در سند برنامه یک روند کاهنده خواهند داشت، در ۱۰ سال اجرای برنامه اول و دوم همواره با افزایش نرخ ارز همراه بود و رشد نقدینگی ۱۲ برابر شد.

  • کجترین سنگ بنای اقتصاد ایران

    مومنی با اشاره به دومین کانون اصلی ایجاد رانت در کشور گفت: از برنامه سوم یکی از کجترین سنگ بناهای اقتصاد ایران و حرکت به سمت انحطاط با شکلگیری بانکهای خصوصی در غیاب توان نظارتی بانک مرکزی و بستر نهادی مشوق تولید، شکل گرفت. اگر توجه داشته باشیم از این زاویه بیسابقهترین جهشها در نرخ ارز، طلا، مسکن، ... همه به تبع شکلگیری بانکهای خصوصی روی دادند. البته از همان برنامه سوم، بانک مرکزی در برابر خلق پولهای رانتی ضدتوسعهای مشوق غیرمولدها رویکرد کاملا همدلانه داشت. وی ادامهداد: در سال ۱۳۸۷ در حالیکه نقدینگی ۱۵.۶ درصد رشد داشت، رشد پایه پولی از مرز ۴۷ درصد هم گذشته است. البته در سالهای اخیر شکنندگی این مسئله افزایش یافتهاست، بنابراین باید کمک کرد تا این مناسبات به شکل بنیادی اصلاح شود. از سال ۱۳۸۷ که بانکهای خصوصی بتدریج در حال فعالیت هستند بیسابقهترین رشدها در نقدینگی روی میدهد، در حالیکه حادترین و بحرانیترین مشکل تولیدکنندگان ما کمبود نقدینگی است. از سویی شاهد تنشهای دائمی و هجوم نقدینگی سرگردان به بازار ارز، طلا و زمین هستیم.

  • بانکهای خصوصی موجب رانتی شدن ملت شدند

    مومنی تصریح کرد: رانت اعطای شکلگیری بانکهای خصوصی، کمرشکنترین رانت توزیع شده در اقتصاد سیاسی ایران است. این مسئله مناسبات ما را به سمت تنبلمحوری و ربامحوری سوق داده است و با شکلگیری این بانکها از اوایل دهه هشتاد شاهد رانتی شدم ملت نیز هستیم، با بررسی تحولات مربوط سپردههای مدتدار متوجه خواهیم شد، شرایط بگونهای بوده که ریسک و عدم اطمینان در فرآیند تولید بالا بوده و افراد ترجیح دادهاند داراییهای خود را به صورت سپرده تبدیل کنند. در حال حاضر سهم پول معاملاتی به زیر ده درصد رسیده است که یک موضوع حیاتی است.این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با طرح این پرسش که رانت افزایش نرخ ارز و شکلگیری بانکهای خصوصی چه بر سر اقتصاد ایران آورده است، گفت: از شروع جنگ تا پایان آن، در مجموع حجم نقدینگی ۴ برابر شد در حالیکه از سال ۶۸ تا امروز و هر هشت سال یک بار حجم نقدینگی ۷ برابر افزایش داشته است. همچنین خالص بدهیهای بانکهای خصوصی به بخش غیردولتی از سال ۹۲ تا ۹۷ بیش از پنج برابر شده و در همین دوره بدهی بانکهای خصوصی به بانک مرکزی هم تقریباً ۲۰ برابر شده است، اما شاهد هستیم آدرسهای اشتباه میدهند.

طی یکی دو ماه اخیر در پی ورود حجم بالای نقدینگی از بازارهای سرمایهگذاری غیر رسمی به سمت بورس، مقامات و مسئولان دولتی از جمله رئیس جمهور و وزیر اقتصاد از رونق بورس به عنوان یکی از مولفه های مثبت اقتصادی یاد میکنند. در این میان برخی کارشناسان معتقدند که به منظور حرکت اقتصاد بر ریل رونق و حذف رانت و فساد، باید حمایت ها نسبت به عرضه کالاها در بورس کالا و انرژی در راستای شفاف سازی اقتصاد و حمایت از تولید نیز بیش از گذشته انجام شود.به گزارش کالا خبر، حمید میرمعینی کارشناس بازار سرمایه در این باره گفت: تا زمانی که نگاه ها به اقتصاد براساس قیمت گذاری باشد، همچنان زمینه رانت و دونرخی بودن بازارها فراهم است اما با تقویت عرضه محصولات در بورس، سازوکار عرضه و تقاضا ایجاد می شود و رشد اقتصادی، رونق تولید و توسعه صنایع با واقعی شدن قیمت ها سرعت میگیرد.

معاون اجرایی تامین سرمایه سپهرگفت: عوامل بنیادین و جریان نقدینگی، دو عامل اثرگذار بر شرایط فعلی و روند بازار سرمایه هستند.سیدعلی سیدخسروشاهی ضمن بیان مطلب بالا به بازار سرمایه گفت: بازده شاخص کل عمدتا ناشی از عوامل بنیادین است؛ هر چند ورود نقدینگی و سرمایه گذاران جدید و فشار تقاضا در این شاخص نیز اثرگذار بوده، اما از آنجا که شرکت ­های بزرگ کمتر از این عامل اثر گرفته اند، لذا این اثر تعدیل شده است.این کارشناس بازارسرمایه افزود: در مقابل، این فشار نقدینگی در سهام شرکت های کوچکتر که برخی از آن ها تغییرات بنیادین قابل ملاحظه ای نداشته اند، سبب رشد شده است.این کارشناس بازار سرمایه در ارزیابی از وضعیت صنایع اظهار کرد: صنایع بزرگ و استراتژیک کشور از ابتدای امسال با وجود شرایط سخت اقتصادی، تولید و فروش خوبی را تجربه کرده اند که آثار آن ها در گزارش های منتشر شده مشهود است.

سرمقاله

مهدی تقوی

اقتصاددان

داستان تاب آوری اقتصاد تنها به نفت باز نمی گردد . هر چند عدم وابستگی به نفت می تواند زمینه را برای افزایش قدرت اقتصاد ایران فراهم کند اما تجربه نشان می دهد ماجرا ، به فاصله گذاری با اقتصاد تک محصولی باز میگردد نه فقط نفت. اگر ایران تنها صادر کننده شکر...... بود یا صادر کننده گندم یا برنج یا مواد معدنی و ... باز هم در معرض تهدیدی جدی قرار داشت همان طور که اقتصادهای تک محصولی وابسته به شکر و قهوه و ... نیز با این بحران بزرگ مواجه شدند .

ایران امروز در موقعیتی تازه قرار دارد،موقعیتی که به تغییر فضای اقتصادی ایران منجر خواهد شد. برنامه امروز ایران نه فاصلهگیری از نفت که خداحافظی با اقتصاد تک محصولی است. هر کالایی که سهمی بالاتر از ۵۰ درصد را در سبد صادراتی به خود اختصاص دهد بالقوه خطری بزرگ برای اقتصاد کشور بدل می شود،راهکار کاهش سهم اما پرهیز از صادرات نیست بلکه تلاش برای افزایش میزان صادرات کالاهای غیر نفتی است.اینجاست که باید روشن شود خداحافظی با اقتصاد نفتی به معنای پرهیز از صادرات نفت نیست و ایران لازم است از جایگاه استراتژیک و قدرت نفتی اش دفاع تمام و تام نماید.

در توضیح این عبارت باید تاکید داشت که اقتصاد ایران توانایی لازم برای تنوع سبد تولید و صادرات خود را داراست، به این ترتیب فاصلهگیری از نفت به معنای افزایش توان صادراتی ایران است و این مهم باید از سوی تمامی دستگاههای اجرایی و ... پیگیری شود.

به عبارت دیگر نفت تنها مشکل ایران نیست و فاصله گیری از نفت نمی تواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند.اگر قرار باشد گاز یا هر محصول یگانه دیگری جایگزین نفت شود، همان داستان تحریم تکرار خواهد شد در حالی که تنوع سبد صادراتی ایران و افزایش سهم ایران از بازار جهانی و البته بازار منطقه راه را بر تکرار تحریم خواهد بست.

در کنار فاصله گیری از اقتصاد تک محصولی واگذاری امور به بخش خصوصی از طریق بهبود فضای کسب و کار و همچنین مهیا نمودن فضا برای سرمایه گذاری نوشدارویی برای اقتصاد ایران تلقی می شود. اگر اقتصاد ایران از این پیچ حساس و تاریخی به سلامت عبور کند و تصمیماتی درست در این راستا اتخاذ شود، می توان قرن آینده را قرن اثبات موقعیت اقتصادی ایران در کنار تثبیت جایگاه سیاسی ایران دانست. نشانههای چنین تغییری آشکار شده است و فروکش بحران در بازار ارز و نزولی شدن نرخ تورم می تواند همراه با بهبود شرایط اقتصادی به نفت تولید باشد و راهی جز این پیش روی ما نیست.

منبع: خبرآنلاین

یادداشت

مسعود یوسفی

روزنامه نگار

درست است که سیاست یکی از شاخه های علوم انسانی است و اصول و قواعد خودش را دارد اما در همین عالم سیاست هم باورها و عقایدی وجود دارد که علم در برابر آن کم می آورد. در این مورد مثال و شاهد کم نیست. مثل باور به این اعتقاد که هر حکومت و شخصی که اندیشه...... نابودی ایران را داشته خودش به راه زوال و انحطاط رفته اما ایران همچنان برپای مانده است و دیر زیسته است و دیر نیز خواهد زیست. امروز از سلوکیان و تازیان و مغولان و افغان هایی که برای چند صباحی ایران را مورد تاخت وتاز قرار دادند و اصرار داشتند تا موجودیت این کشور نظر کرده را بخشکانند هیچ خبری نیست اما ایران اگرچه آثار زخم بسیار بر تن و جان دارد اما همچنان استوار بر جای مانده است. در دوره اخیر هم تلاش های زیادی صورت گرفت تا کشور عزیزمان از صفحه روزگار محو شود. گاسپار واینبرگر سیاستمدار مشهور جمهوریخواه که در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان وزیر دفاع او بود یک بار به صراحت از منویات و اندیشه پلید کاخ سفید پرده برداشت و با قاطعیت و تاکید گفته بود: » موجودیت ایران باید خشکانیده شود«. چیزی نگذشت که گاسپار واینبرگر بدون اینکه مهلت قانونی وزارت دفاع را به سر بیاورد، از این سمت کنار گذاشته شد و تقریبا برای همیشه از صحنه سیاست ایالات متحده بیرون رفت. واینبرگر در سال 2006 از دنیا رفت و اندیشه نابودی ایران را با خود به گور برد تا این که جان بولتن 70 ساله در کسوت مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ برای مدت چندماه بر سر کار آمد و طی این مدت بارها و بارها خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران شد اما او هم چنان که چند روز قبل خبر آن منتشر شد از سمت خود برکنار گردید و به آرزویش نرسید. اگرچه خبرها و تحلیل ها از اختلاف میان ترامپ و بولتون حکایت می کند و همین موضوع دلیل برکناری بولتون اعلام شده است با این حال بیمورد نخواهد بود که با تمسک به باوری که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره رفت گفته شود که جان بولتون هم آرزوی نابودی ایران را با خودش به گور خواهد برد.