سعيد قليچي
روزنامه‌نگار
Saeedg6@gmail.com
بزرگترين مشکلي که اقتصاد امروز ایران با آن روبه‌رو است، بروز و تداوم رکود اقتصادی است. اتفاقی که شروع و پیشینه آن به انتهای سال ۹۱ و ابتدای سال ۹۲ می‌رسد در دولت گذشته بازمي‌گردد. كارشناسان معتقدند كه براي خروج از ركود در شرايط فعلي نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی است. به نظر مي‌رسد كه سرمایه‌گذاران داخلی، سرمایه‌گذاری در صنعت و تولید را مقرون به صرفه نمی‌دانند و حاضر نيستند ريسك حضور در توليد در شرايط ركود را بپذيرند. وقتی گفته می‌شود سرمایه‌گذاری داخلی در راستای کسب‌وکار و درآمدزایی بايد در حركت باشد، یعنی باید به سه شاخص اصلي تامین منابع مالی، فناوری روز و موضوع بازار توجه شود. به اين ترتيب زماني كه سرمایه‌گذاران حاضر نيستند سرمايه‌گذاري در بخش‌هاي توليدي و اقتصادي داشته باشند يعني با تحليل این سه شاخص به این نتیجه رسيده‌اند که نباید سرمایه‌گذاری کنند.
این روزها وقتی کارشناسان به بيان مشکلات صنعت می‌پردازند، همه فكرها تنها به مشكلات تامین منابع مالی مشغول مي‌شود، در حالی که مهمتر از این شاخص، به‌روز نبودن فناوری و بازار است. به عبارت ديگر در حال حاضر بسیاری از واحدهای تولیدی و صنعتی در کشور توانایی فعالیت با حداکثر ظرفیت خود را ندارند، چراكه بازاری برای آنها وجود ندارد. در نتیجه مشکل اساسی کشور نبود بازار و تاثیر آن در سیاست‌گذاری مدیریت اقتصاد و صنعت کشور است. از مشکل بازار داخلی که بگذریم. هرگز تولید کشور در راستای صادرات نبوده و همین موضوع یعنی نداشتن بازارهای بین‌المللی که می‌توانست منجر به خروج رکود از اقتصاد کشور شود مشکلات تولید را صدچندان کرده است. وقتی نگاه ما در برنامه‌ریزی و مدیریت، نگاه صادرات‌محور نبوده نمی‌توان توقع داشت در عرصه تولید، رقابت بین‌المللی داشته باشیم. رقابت کردن در بازار داخل در شرايط فعلي مضحک به نظر می‌رسد در حالی که در هیچ جای دنیا این‌گونه نیست که رقابت فقط مختص داخل باشد. امروزه صنایع کشورهای مختلف با همتراز خود در دنیا رقابت می‌کنند. با اين حال ما همچنان در بخش تولید نیازمند داشتن تفکر و بینشی هستیم که بتوانیم در زمینه سیاست‌گذاری و مدیریت، با توسعه صادرات بنگاه‌های بین‌المللی ایجاد کنیم، اما متاسفانه تا امروز این اتفاق حاکم نبوده و به‌طور عمده استراتژی حاکم در سیاستگذاری بر مبنای واردات بوده است نه توسعه صادرات. اگر مقايسه درباره شرايط امروز توليد و صنعت در ايران با ساير كشور صورت بگيرد، بیانگر سیاستگذاری و برنامه‌ریزی‌های اشتباه و یا ناکام دولت برای تولید کشور است. به عبارت دیگر اگر اقتصاد ایران بر پایه توسعه صادرات شکل گرفته بود، چالش‌های اساسی اقتصاد از جمله رکود رفع می‌شد. تا زمانی که به سمت و سوی توسعه صادرات غیرنفتی گام برنداریم از رکود اقتصادی خارج نشده و مشکلات فناوری رفع نمی‌شود این در حالی است که یکی از عمده مشکلات واحدهای تولیدی رقابتی نبودن به علت نداشتن فناوری روز است و نبود این شاخص به علت نبود فعالیت‌های تحقیق و توسعه‌ای در واحدهای تولیدی است. در نهایت می‌توان اینطور نتیجه گرفت که نداشتن رغبت به فعالیت‌های تحقیق و توسعه‌ای در راستای بهبود فناوری و رقابتی کردن بازار به علت نداشتن بستر مناسب اقتصادی است که در نهایت گریبان‌گیر تولید و صنعت کشور شده؛ در نتیجه تنها راه برون‌رفت از این مشکل توسعه صادرات به جای واردات و فراهم‌سازی بازارهای بین‌المللی برای رقابت بیشتر است. به اين ترتيب باید برای داشتن بازار مناسب، فناوری روز دنیا و تامین منابع مالی برنامه‌ریزی مناسب داشت تا شاهد شکوفایی بیشتر در تولید و صنعت کشور بود.
الستر گري
فايننشال تايمز
بانک جي پي مورگان و بانک آمريکا پس از انتخابات آمريکا از سود خوبي بهره بردند وموسسه مالي گلدمن ساشز نيز به زودي مشاغل کاخ سفيد را به خود اختصاص خواهد داد. وال استريت به عنوان يکي از برندگان بزرگ دولت انتقالي ترامپ ظاهر شده است و دو بانک بزرگ آمريکا از پيروزي ترامپ در بازارهاي خود سود بردند و مديران کهنه کار گلدمن ساشز نيز خود را آماده دردست گرفتن پنج پست ارشد در دولت آينده مي‌کنند.اگرچه رئيس جمهور منتخب در جريان کمپين انتخاباتي خود به بخش‌هاي مالي حمله کرده بود و هيلاري کلينتون را به دليل روابطش با گلدمن ساشز انتقاد کرده بود. چشم انداز تغيير در بانکداري و ديگر صنايع آمريکا باعث شد تا خريد و فروش و معاملات بورس و سهام در وال استريت رشد خوبي داشته باشد. بانک جي پي مورگان بزرگترين درآمد را در نيمه چهارم سال گذشته داشته است.شبکه درآمدي اين بانک به 3.43 ميليارد دلار رسيده است.بازارهاي جهاني بانک آمريکا نيز درآمد 171 ميليون دلاري داشته است. آنتوني اسکارموچي مدير ارشد گلدمن ساشز خود را آماده دريافت سمت مشاور اقتصادي ترامپ مي‌کند و به جمع ديگر مديران بانکي در سمت وزارت خزانه داري و شوراي ملي اقتصاد و استراتژيست کاخ سفيد خواهد شد.دان پاول يکي از شرکاي گلدمن مشاور اقتصادي کاخ سفيد و جي کليتون وکيل وال استريت رياست کميته‌امنيت و دارايي را به دست مي‌گيرد.گرفتن پست‌هاي ارشد کاخ سفيد توسط بانک گلدمن و وال استريت باعث افزايش نگراني‌هاي جدي شده است. بازارهاي مالي متحدي تاريخي در انتخابات بوده‌اند و از 8 نوامبر 63 گروه بزرگ در وال استريت سودي برابر با 459 ميليارد دلار داشتند. بانک آمريکا افزايش 12 درصدي درآمد داشته است. مديران بانکي روز جمعه نسبت به پيروزي ترامپ در انتخابات بار ديگر ابراز اميدواري کردند . با توجه به پيروزي جمهوريخواهان در کنگره، احتمال افزايش نرخ بهره‌هاي بانکي و کاهش ماليات بيشتر شده است.بسياري از تحليلگران معتقدند افزايش در معاملات به معني شکنندگي در بازارهاي مالي است که بيشتر به دليل اختلاف درميان مشتريان است. درحاليکه وال استريت با سود روبرو شده است ، بازارهاي سهام در اروپا نيز با نگراني‌هاي خود درباره تاثير بازار وال استريت بر رويکرد خود پس از ورود ترامپ به کاخ سفيد روبرو هستند.با توجه به افزايش ارزش دلار دربرابر يورو اين رقابت براي جذب سرمايه گذاران ميان بازارهاي اروپا و وال استريت و ديگر موسسات مالي آمريکايي افزايش خواهد داشت.
ترجمه: فاطمه مهتدي
سخنران مراسم هفتمين روز درگذشت آيت‌الله‌هاشمي‌گفت: خيلي بد است در کشوري با داشتن ملتي با فرهنگ و تمدن ديرينه و مسلمان، هر مرد بزرگي را که نام مي‌بريم، مي‌بينيم ظلمي‌به او شده، روزگاري در اين کشور به‌اميرکبير و کاشاني هم ظلم کردند. خيلي بد است که تا وقتي شخصيت‌هاي ما هستند به آنها ظلم و توهين مي‌کنيم و وقتي از دنيا مي‌روند اينچنين بر سر و سينه خود مي‌زنيم.
به گزارش ايلنا، حجت‌الاسلام ناطق‌نوري در مراسم هفتمين روز درگذشت آيت‌الله‌هاشمي‌ گفت:‌هاشمي‌به ما درس مقاومت و صبوري داد، من گاهي مي‌ماندم زير فشارها ايشان چگونه صبح وارد مجمع مي‌شد و آرام با خنده کار مي‌کرد. وقتي صلاحيت‌هاشمي‌به هر دليلي براي رياست جمهوري رد کردند، بنده سفرم را لغو کردم و صبح رفتم منزلشان.
آقاي‌هاشمي‌با خنده از پله‌ها آمد پايين با هم سلام کرديم و گفت آقاي ناطق بنده زمان ثبت‌نام در وزارت کشور که حاضر شدم و برگشتم پيش خودم گفتم که اين چه کاري بود که کردي و ثبت نام کردي.
 کشور ويرانه است و مسئوليت سنگيني بر دوش توست. سطح انتظارات مردم بالاست. با اين خزانه خالي و توقع بالا احساس کردم بار سنگيني روي دوشم بود، اما وقتي ردصلاحيت شدم آرام خوابيدم، زيرا هم بار سنگين از روي دوشم برداشته شد هم وظيفه‌ام را انجام داد.
او افزود: خطاب به آيت الله گفتم حالاچه کاري کنيم؟‌هاشمي‌گفت من مي‌گويم مردم براي صندوق‌هاي راي بيايند.‌هاشمي‌به دنبال ايراني آباد و مقتدر بود، ايشان وقتي رييس‌جمهور شد چه ايراني جز يک ويرانه و مردمي‌آواره داشتيم.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: هرچه پتروشيمي، سدها و هر آنچه آبادي در کشور است متعلق به زمان‌هاشمي‌است، با نفت بشکه‌اي ۸ دلار کشور را اداره کرد، عده‌اي گفتند کشور را فروخت اما اين چنين نبود،‌هاشمي‌روشن و آزاد بود و روي اصول انقلاب با کسي معامله نمي‌کرد و عده‌اي نافهم اين را نفهميدند.
ناطق نوري با اشاره به اينکه‌هاشمي‌مي‌گفت سر انقلاب و شخص مقام معظم رهبري با کسي معامله نمي‌کنم گفت:‌هاشمي‌که مردم اينچنين بدرقه‌اش کردند اپوزيسيون نبود بلکه رکن ايران بود.
روايت عراقچي ازلغومصاحبه تلويزيوني اش:
عراقچي گفت:با برداشته شدن تحريم‌ها درسه حوزه کليدي انرژي،حمل ونقل وبانکي مي‌توان گفت اوضاع به حالت عادي برگشته است.
سيد عباس عراقچي،معاون وزير امور خارجه درنشست خبري خود به مناسبت اولين سالگرد اجرايي شدن برجام گفت: چهارمين گزارش ما درباره اجراي برجام به کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ارايه مي‌شود.وي به سفرهيات‌هاي مختلف خارجي به ايران و موقعيت سياسي کشورمان در جهان اشاره کرد و گفت: شوراي امنيت درآخرين قطعنامه خود نقش ايران را در سوريه به عنوان بازيگر مورد توجه قرار داد. الان شوراي امنيت برنامه هسته‌اي ايران را به عنوان برنامه‌اي مشروع به جهان معرفي مي‌کند.
هنوز شرايط بانکي ما به حالت عادي برنگشته است
وي با اشاره به رفع تحريم‌ها درحوزه‌هاي مالي و بانکي با بيان به اينکه در اين حوزه هنوز شرايط بانکي ما به حالت عادي برنگشته است،‌ اظهار کرد: علت‌هاي متعددي براي اين مسأله وجود دارد که تقريباً هيچ کدام به برجام مربوط نيست. مهمترين مانع تحريم‌هاي بانکي تحريم‌هاي اوليه‌امريکا است که بعد از انقلاب اعمال شده است اما دربرجام به آنها پرداخته نشده است و ماهم نگفتيم که برداشته مي‌شود. ما فقط در مذاکرات هسته‌اي پيرامون همين موضوع صحبت کرديم.اما راه‌هاي جايگزين مشروع و قانوني وجود دارد که مي‌توانيم بدون استفاده ازسيستم مالي آمريکا نقل وانتقالات‌مان را انجام دهيم. مهم اين است که درهر پروژه بايد مسير بانکي خودش را پيدا کنيم.همان‌طور که دررابطه با قرارداد ايرباس و بوئينگ کانال بانکي خاص خودش ايجاد شد. همچنين در رابطه با قرارداد پژو که حدود 600 ميليون يورواست کانالي مالي و بانکي ايجاد شد.وي ادامه داد: موانع ديگرازجمله قوانين پولشويي،مقابله با منابع مالي تروريست‌ها از جمله داعش و القاعده باعث شده در 10 سال گذشته قواعد انضباطي پيچيده وضع شود و بانک‌هاي ما به خاطر تحريم‌ها از اين فضا دور بودند اما حالا به تدريج در حال به روز شدن هستند.عراقچي گفت: دوستان بانکي مطرح مي‌کنند اگرچه مشکلات بانکي هنوز هست اما هيچ کجا در بن‌بست نيستيم. در هر حال به طور کلي در حوزه بانکي و مالي در وضعيت خوبي قرار داريم.
اگر برجام را پاره کنند ما هم آن را آتش مي‌زنيم
وي در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر اينکه آيا با تيم جديد وزارت امورخارجه‌امريکا تماس‌هايي برقرارکرده‌ايد، خاطرنشان کرد:ما جزمسايل فني اجراي برجام مذاکره‌اي با آمريکايي‌ها نداريم. درمبحث بازگشت تحريم‌ها وتبادلات بانکي و موضوعات ديگرمذاکره مي‌کنيم اما با آمريکايي‌ها مذاکره ديگري حتي درباره آينده برجام نداريم.مذاکرات دوجانبه‌اي که درحاشيه کميسيون مشترک برجام انجام مي‌شود درسطح کارشناسي و در زمينه نقض برجام با تمديد قانون تحريم‌هاي آمريکا بود.وي گفت:‌ ما براي مذاکره با آمريکا و بررسي مسايل اجراي برجام طبق مکانيزمي‌که در برجام آمده است عمل مي‌کنيم.عراقچي درباره احتمال پاره کردن برجام و يا انجام اقداماتي که ايران را به سمت خروج از برجام بکشد، اظهارکرد: برجام يک تعهد بين‌المللي است. اگر کشوري بخواهد برجام را کنار بگذارد تصميم خودش است. ما درباره برجام مذاکره مجدد نمي‌کنيم واگر کسي تصميم دارد آن را پاره کند انتخاب با اوست؛ عکس‌العمل ما هم دربرابر اين اقدام روشن است. ما هم آن را آتش مي‌زنيم و اين به معني آن است که هيچ مذاکره مجددي نخواهيم داشت و پرونده هسته‌اي ايران مجدداً باز نمي‌شود.
وي درباره برخي اقدامات احتمالي براي اجراي سختگيرانه برجام از سوي آمريکا، خاطرنشان کرد: برخي به ترامپ توصيه مي‌کنند که برجام را به طور سختگيرانه اجرا کند تا به اين شکل ايران خودش اقدام به خروج از برجام کند. اما امروز شاهد هستيم که حتي مخالفان برجام در آمريکا به ترامپ توصيه مي‌کنند که برجام را پاره نکند و يا آن را کنار نگذارد بلکه با تحريم‌هاي بيشتر در حوزه‌هاي ديگر کاري کند که ايران خودش کنار بکشد.معاون حقوقي و بين‌المللي وزارت امور خارجه در خصوص موضع کميسيون مشترک برجام در برابر تمديد قانون تحريم‌هاي آمريکا، اظهارکرد:آيسا يکي ازمهمترين تحريم‌هاي آمريکا است وما توانستيم اين قانون را به عنوان تحريم هسته‌اي دربرجام مورد شناسايي قرار دهيم چرا که در بحث مبارزه با سلاح‌هاي کشتارجمعي به موضوع سلاح هسته‌اي مورد ادعايشان درباره ايران اشاره شده است و طرف آمريکايي در نهايت مجبور شد اين تحريم را هم در چارچوب تحريم‌هاي هسته‌اي قرارداد و با اجرايي شدن برجام با دستوررئيس جمهورآمريکا بلااثرشد. ما عميقاً معتقد بوديم با پايان يافتن اين تحريم تمديد آن به معناي تحريم جديد و نقض برجام است. ما از ابتدا تلاش داشتيم درمذاکرات هيچ اقدامي‌را دراختيار کنگره‌امريکا قرار ندهيم چرا که فضاي کنگره به نفع ايران نبود واساساً کنگره‌اي که نتانياهودرآن حق وتودارد نبايد برجام دراختيارش گذاشته شود. خوشبختانه ديگرکشورهاي گروه 1+5 با ما هم‌نظر بودند وتأکيد داشتند اگر قانون تمديد شده آيسا با دستور رئيس‌جمهور بلااثر نشود نقض فاحش برجام است اما خوشبختانه بعد ازتمديد رئيس جمهورآمريکا اين قانون را مجدداً بلااثرکرد.
با چيني‌ها بر سر قيمت چانه مي‌زنيم
معاون ظريف درباره برخي اظهارات مبني بر اينکه چيني‌ها در يکي از قراردادهاي بازطراحي راکتور اراک قيمتي بالاتر از حد معمول درخواست کرده‌اند، گفت:‌ من کاري به ماهيت و جزئيات مذاکرات مربوط به بازطراحي ميان چين و سازمان انرژي اتمي‌ندارم اما پيام اين موضوع آن است که همکاري ما با چين يا ساير کشورهاي 1+5 براي ساخت راکتور اراک آنقدر خوب پيش رفته است که الان دعوا بر روي قيمت است. سازمان انرژي اتمي‌مذاکرات خوبي داشته و بسياري از موانع رفع شده است.وي تاکيدکرد:‌ طراحي‌ها در راکتور جديد توسط ايران انجام مي‌شود و ايران نيز خودش اجراي بازطراحي را برعهده دارد. کشورهاي ديگر تنها تامين گواهي نامه‌هاي بين‌المللي مبني بر صحت اين راکتور و نيز تامين تجهيزات را به عهده دارند و امروز تنها در يک قرارداد (قرارداد مشاوره‌اي) در بازطراحي اراک با چيني‌ها بر سر قيمت چانه مي‌زنيم.
صدا و سيما دبه کرد
عراقچي در پاسخ به سوال خبرنگار ديگري درباره لغو حضورش در تلويزيون که قرار بود شنبه شب براي ارائه گزارش اجراي برجام در يک سال گذشته حاضر شود گفت:‌ دوستان صدا و سيما مدتها متقاضي حضور من در صدا و سيما هستند و حداقل از سه شبکه درخواست کردند که در جلسه اي حاضر شوم و خود آن‌ها پيشنهاد کردند که تنها من حضور يابم. اما ديروز گفتند شرايط عوض شده است بنابراين مي‌توانم بگويم صدا و سيما يک قراري گذاشت و بعد هم دبه کرد.وي خاطر نشان کرد: در هيچ جاي دنيا اين گونه نيست که يک مقام رسمي‌را در حاليکه مي‌خواهد گزارش کار خود را ارائه کند در کنار منتقد بنشانند. ما از مناظره و گفت‌وگو ابايي نداريم . من از ابتداي مذاکرات هسته‌اي در جلسات خصوصي با منتقدان صحبت کرده‌ام و در وزارت خارجه اين جلسات برگزار مي‌شد. البته برخي منتقدان هيچ وقت نيامدند اما در کل جلسات مفيدي بود. معتقدم وقتي سربازي بر مي‌گردد به خانه مي‌خواهد گزارش کار بدهد گذاشتن يک منتقد کنارش کار قشنگي نيست.اين مقام وزارت خارجه در پاسخ به اين پرسش که‌امريکايي‌ها در مذاکرات براي لغو تحريم‌هاي آيسا به طور شفاهي قول داده بودند گفت: آمريکايي‌ها قانون آيسا را به خاطر برجام متوقف کردند و اوباما و يا رئيس‌جمهور بعدي آمريکا بايد دستور توقف اين قانون را همواره اعلام کنند در غير اين صورت نقض فاحش برجام صورت گرفته است.وي گفت:‌ از نظر ما مهم است که قانون مورد تمديد قرار گرفته با دستور رئيس‌جمهور ؛ هر رئيس‌جمهوري باشد متوقف شود.عراقچي در پاسخ به سوالي ديگر مبني بر اين‌که اگر به مذاکرات برگرديد چه بخشي از برجام را بازنگري مي‌کنيد؟ گفت: احتمالا همان روندي که طي شد را ادامه مي‌دهيم.
همه دارايي‌هاي ايران در دسترس هستند
وي در پاسخ به سوالي ديگر درباره مقدار پول‌هاي آزاد شده در اثر اجراي برجام گفت:‌ اين را بايد از بانک مرکزي بپرسيم اما در طول مذاکرات در حدود ۱۲ ميليارد دلار آزاد شد و بعد از اجراي برجام همه دارايي‌هاي فريز شده يا مسکوت شده آزاد و در دسترس بانک مرکزي قرار گرفت. اگر منظور از پول‌هاي آزاد شده پول نقد است بايد از بانک مرکزي بپرسيم اما اگر منظور در دسترس بودن دارايي‌هاي‌مان است بايد بگويم همه آن‌ها در دسترس هستند. در گزارشي که‌امروز به مجلس ارائه مي‌شود آمار بانک مرکزي از مقادير پول‌هاي آزاد شده و جابجا شده‌امده است. وي درپاسخ به سوال خبرنگاري ديگر که ازوي پرسيد به نظر مي‌آيد مقاديري از اورانيوم غني شده ايران که به عنوان رسوبات در لوله‌ها باقي مي‌ماند بايد ازاورانيوم۴ درصد به اورانيوم کمتراز۰/۷ درصد تبديل شود. با بيان اين‌که «ما انتظار داريم رسانه‌ها مطالب را به طور دقيق مورد رصد قرار دهند» خاطر نشان کرد: در کميسيون اخير مشترک برجام بر سر نحوه محاسبه ۳۰۰ کيلو از ذخاير اورانيوم ايران توافق شد. طبق برجام ذخاير اورانيوم برجام سالانه در هر فرم و شکلي بايد ۳۰۰ کيلو باشد در طول اجرا ما با دو مشکل مواجه شديم. اولا که آژانس مي‌گفت مواد غني شده در لوله‌ها بايد جزو ۳۰۰ کيلو ذخاير ايران محاسبه شود و طبق بازرسي آژانس حدود ۱۱۸ تا ۱۲۰ کيلو رسوبات در لوله‌ها که عمدتا در تاسيسات اصفهان بود محاسبه شد.وي ادامه داد: البته حدود ۱۲۰ کيلو رسوبات بعدا اصلاح شد و تبديل به صد کيلو شد. در کميسيون مشترک توافق کرديم که اين صد کيلو با تمهيدات از ۳۰۰ کيلو از ذخاير اورانيوم ايران جدا شود؛ بنابراين صفحات سوخت از محاسبه ۳۰۰ کيلو جدا شد و رسوبات داخل لوله‌ها نيزبا تمهيداتي تبديل خواهند شد اما جزو ذخاير اورانيوم ما محاسبه نمي‌شود و به اين شکل حجم زيادي ازاورانيوم به ذخايرما اضافه مي‌شود که جزو ذخاير محاسبه نمي‌شود.
معاون ظريف در پاسخ به سوالي ديگر خاطر نشان کرد:يکي ازمشکلاتي که با آمريکايي‌ها داشتيم در بحث احتمال بازگشت تحريم‌ها و تعيين تکليف بدهي‌هاي ايران بود مبني بر اين‌که درصورت بازگشت تحريم‌ها چه شرايطي بر بدهي ايران حاکم خواهد شد. ما بعد از برجام با بسياري از بانک‌ها و بنگاه‌هاي اقتصادي و بيمه قرارداد بستيم که اگرتحريم‌ها برگردد مشخص نبود چه بلايي بر سر اين موضوعات و يا وام‌هايي که به ايران داده شده است مي‌آمد.
سخنگوي موسسه بين‌المللي توسعه و تحقيق گردشگري حلال خبر داد؛
مراسم اعطاي اولين نشان گردشگري حلال؛ امروز رأس ساعت ده صبح در محل فروشگاه هايپراستار با حضور مديران موسسه بين‌المللي توسعه و تحقيق گردشگري با علایق ويژه، مسئولان و مقامات برجسته كشور در حوزة سلامت، بازرگاني، تجارت و همچنين مديران شركت هايپراستار برگزار مي‌گردد.
 بنا به گزارش تجارت آنلاين سخنگوي موسسه بين‌الملي توسعه و تحقيق گردشگري در اين باره گفت، اين اقدام در راستاي تكريم از شركتها و موسساتي كه در زمينه گردشگري حلال پيشتاز بوده و در ارزيابي‌هاي كارشناسي موفق به دريافت امتيازات لازم شده‌اند صورت مي‌گيرد. وي افزود كارشناسان موسسه با ساعت‌ها كار كارشناسي و حضور ميداني در فروشگاههاي زنجيره‌اي، هايپراستار را به دليل رعايت استاندارد‌هاي گردشگري حلال واجد دريافت اين نشان تشخيص داده كه امروز طي مراسمي اين نشان اعطا مي‌گردد. وي خاطرنشان ساخت، اعطاي نشان همراه با نظارت مستمر خواهد بود و بهبود و تعالي در ارائه خدمات به گردشگران و مشتريان ضامن اين نشان مي‌باشد. سخنگوي موسسه بين‌المللي توسعه و تحقيق گردشگري حلال افزود با توجه به ظرفيت‌هاي بالاي جهان اسلام در جذب گردشگر و به تبع آن رونق اقتصادي اين اقدام مي‌تواند در چارچوب سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي منشأ بركات زياد باشد. ايشان اظهار اميدواري كردند اين اقدام موسسه؛‌ جهش و تحرك مطلوبي را در صنعت گردشگري در جهان اسلام موجب شده و زمينه تعامل بيشتر فرهنگي را بستر‌سازي كند.  وي در پاسخ به اين پرسش كه اعطاي نشان گردشگري حلال شامل چه موسسات و شركت‌هاي مي‌شود و آيا روند اعطا ادامه مي‌يابد افزود؛ ما در آغاز راهيم و در نظر داريم با بررسي در حوزه‌هاي مختلف نسبت به شناسايي شركتها، كارآفرينان و موسساتي كه واجد استانداردهاي گردشگري حلال هستند، اقدام و استاندارد گردشگري حلال را در چهارچوب ضوابط موسسه به آنان اعطا نمائيم.
وي گفت ثبت جهاني امتياز نشان گردشگري حلال در حال حاضر به صورت انحصاري در اختيار اين موسسه است كه مي‌تواند يك فرصت براي گردشگري ايران اسلامي محسوب شود.

درگذشت آيت الله اکبر‌هاشمي‌رفسنجاني باعث شد تا بسياري از نزديکان ايشان لب به سخن باز کنند و آنچه سالها از ايشان ديده‌اند را در مدتي کوتاه بر زبان بياورند. يکي از اين افراد، دکتر حسين کمالي است. وي سابقه دوستي و همکاري با آيت الله‌هاشمي‌را سالها قبل يعني شوراي انقلاب آغاز کرده و حضور در سه دوره مجلس شوراي اسلامي، وزير کار دولت‌هاي سازندگي و مشاور مجمع تشخيص مصلحت نظام اين ارتباط را قوت بخشيده است. اما آنچه در ادامه‌امده، نتيجه گفت و گوي تجارت با اين يار ديرين آيت الله فقيد است.

 زمان آشنايي شما با آيت الله‌هاشمي‌چگونه و چطور شروع شد؟
ابتدا لازم مي‌دانم تاکيد کنم که واقعه پيش آمده، آنچنان سخت و سنگين بود که جمع زيادي از مرتبطين و آشنايان با آقاي‌هاشمي‌را در شوک و ناباوري فرو برد. به نوعي که خود من هنوز درگذشت ايشان را باور نکرده‌ام و هنوز احساس مي‌کنم که در کنار ايشان هستم و با ايشان کار مي‌کنم. بنابر اين ضايعه بزرگ را به همه ملت ايران و همه مسوولان تسليت مي‌گويم و فراتر از ملت ايران به همه کساني که ايشان را مي‌شناختند و نسبت به ايشان ارادت داشتند، تسليت مي‌گويم. چرا که درجلسات بسيار زيادي که با ميهمانان خارجي اعم از شخصيتهاي سياسي و مذهبي و نخبگان بين المللي برگزار مي‌شد، مي‌ديدم که چگونه نسبت به ايشان فروتنانه رفتار مي‌کردند و ايشان را بزرگ مي‌داشتند که به راستي شايسته اين بزرگي و احترام بودند. از روساي جمهور، روساي مجالس، دبيران کل سازمان ملل، شخصيتهاي مذهبي و خلاصه همه کساني که به ديدار ايشان مي‌آمدند و گفت وگو مي‌کردند، به نوعي احترام مي‌گذاشتند که به ما احساس غرور دست مي‌داد که با چنين شخصيتي همراه هستيم. اما در مورد سابقه آشنايي بنده با آيت الله‌هاشمي، بخشي که در ابتدا با ايشان همکاري داشتم، به شوراي انقلاب برمي‌گردد. من در شوراي انقلاب بخش صنعت کارگري را اداره مي‌کردم که از سوي شهيد بهشتي براي پيگيري دستورالعملها شکل گرفته بود.
در اين بخش گزارش کار خودمان را مرتب ارايه مي‌کرديم و دستوارت جديد مي‌گرفتيم. بعد از آن در حزب جمهوري اسلامي‌به عنوان شواري مرکزي و مسوول شاخه کارگري فعاليت مي‌کردم که با شهيد بهشتي و آيت الله‌هاشمي‌و مقام معظم رهبري و ديگران همکاري مي‌کردم. در ادامه نيز زماني که خانه کارگر را به اتفاق آقايان محجوب و ربيعي شکل داديم، از رهنمودهاي معنوي ايشان بهره مند شديم. در دور اول و دوم و سوم مجلس شوراي اسلامي‌نماينده تهران شدم که آقاي‌هاشمي‌رييس مجلس بودند و در همه اين مقاطع با آقاي‌هاشمي‌همکاري داشتم.
سپس آقاي‌هاشمي‌مسووليت جنگ را عهده دار شدند که در خصوص جبهه و جنگ با ايشان همکاري کردم و مسووليت قرارگاه قدس کارگري را بر عهده گرفتم که وظيفه جمع آوري مواد منفجره عمل نکرده، گلوله‌هاي کارنکرده و پاکسازي تسليهاتي جبهه را بر عهده داشتم. هنگامي‌که آقاي‌هاشمي‌رييس جمهور شد، من دو دوره وزير کار دولت ايشان بودم. بعد از پايان رياست جمهوري، ايشان به عنوان رييس مجمع تشخيص مصلحت فعاليت داشت و هنگامي‌که با آغاز دولت دوم آقاي خاتمي، به کار خودم در وزارت کار پايان دادم، به عنوان مشاور اجتماعي آقاي‌هاشمي‌در مجمع تشخيص مسلحت نظام مشغول کار شدم. در تمام اين دوران مورد اعتماد ايشان بودم و در خصوصي‌ترين مسايل همراه ايشان بودم. در جلسات شرکت مي‌کردم و از نظرات ايشان در زمينه‌هاي گوناگون آگاه بودم. آنچه را در مورد ايشان مي‌توانم بگويم، اين است که چهره اي بي بديل و انساني بزرگ بودند. من آثار بزرگي آيت الله‌هاشمي‌را دريک گفت وگوي عادي نمي‌توانم تشريح کنم، اما مي‌توانم بگويم که ايشان در هيچ چيز بدون شناخت عمل نمي‌کردند و براي همه چيزفلسفه داشتند. ايشان براي عبادت، زندگي، ساخت وساز، ‌فلسفه و خلاصه براي همه چيز فلسفه داشتند و همه چيز را در يک چهارچوب مي‌ديدند و راجع به مسايل مختلف بسيار پخته مطالعه و خرکت ميکردند. ايشان اهل آمار و عدد بودند و اين خصوصيات ويژه اي است که کمتر آدامي‌چنين خصوصيتي دارد. ايشان برخلاف اظهارات برخي‌ها،‌ بسيار با گذشت بودند و کينه جو نبودند. ايشان از اشتباهات ديگران گذشت مي‌کردند و برخوردهاي بد ديگران را ناديده مي‌گرفتند و حتي گروهي که ايشان را ترور کرده بودند، بخشيدند. حتي در مورد ترور خودش هم کينه جويي نکرد. در جلساتي هم مي‌ديديم که افرادي گزارش مي‌آوردند که فلان شخص يا گروه حرفهاي زشتي عليه شما زده‌اند. اما ايشان رفتار متقابل نداشتند و هرگز واکنش آن چناني نشان ندادند. برخي موارد در مقابل اين افراد سکوت مي‌کردند و برخي موارد از خداوند براي آنان آمرزش مي‌خواستند. ايشان همواره اهل تعامل و اعتدال بودند.
 اين خصوصيت را از ابتدا داشتند يا از همان اول رفتار ديگري داشتند و به مورد تغيير کردند؟
از همان ابتدا چنين شخصيتي داشتند. البته شايد در ابتدا روحيه انقلابي گري شان بيشتر بود، اما پس از استقرار جمهوري اسلامي، رفتار اعتدال ايشان بيشتر شد. آنچه که‌امروز و پس از مرگ در خصوص حسن رفتار ايشان مطرح مي‌شود، همان شخصيتي است که از ابتدا وجود داشت که متاسفانه مغرضان به نوع ديگري آن را مطرح ميکردند. ايشان تمام وجود خودش را در دين گذاشته و در اين خلاصه شده بود که چه چيزي را خدا دوست دارد.
 با اين همه حسني که شما از آقاي‌هاشمي‌مي‌گوييد، چرا اين همه هجمه به ايشان وارد شد؟
ابتدا اجازه بدهيد محاسن ايشان را بگوييم تا ببينيم با چه شخصيتي رو به رو هستيم و بعد مخالفتها و کينه‌ها را ريشه يابي کنيم.
 چهل سال پيش کلي گويي مي‌شد و زياد به اعداد وارقام توجه نمي‌کردند و بيشتر مباحث توصيفي بود. چرا آقاي‌هاشمي‌از ابتدا به‌امارها توجه داشت؟
براي آنکه ايشان کارش را با برنامه انجام مي‌داد و هميشه روي حساب وکتاب حرف ميزد و عمل مي‌کرد. ايشان از جمهوري اسلامي‌يک نماي کلي داشت. وقتي عدالت اجتماعي را در دانشگاه و خطبه‌هاي نماز جمعه آنچنان پرشور مطرح مي‌کند، يعني اينکه ايشان بقاي جمهوري اسلامي‌را در عدالت اجتماعي مي‌دانستند. ايشان يک جامعه شناس بسيار مسلط بود. وقتي جامعه شناسان مطرح دنيا نظريه‌هاي گوناگون ميدهند، مي‌بينيم نکاتي که ايشان مطرح ميکند،‌ همان نکاتي است که نظريه پردازان بين المللي مطرح مي‌کنند، در حالي که هيچ ارتباطي با همديگر نداشته‌اند. آقاي‌هاشمي‌تجارت،‌ عرضه وتقاضا، واردات وصادرات را مي‌شناخت و به مسايل مالي آشنايي کامل داشت. نقش نيروي انساني را به درستي مي‌شناخت و به‌اندازه اي براي نيروي انساني ارزش قايل بود که قابل توصيف نيست.
 اينها بحث آکادمي‌است. اين اطلاعات را از کجا داشت؟
 ايشان به شدت اهل مطالعه بودند و در همه صحنه‌ها حضور مي‌يافتند. نوع گفت وگوهاي ايشان با جامعه کارگري به نوعي بود که مورد پذيرش جامعه کارگري قرار مي‌گرفت. در تمامي‌سالهايي که آقاي‌هاشمي‌کنار گذاشته شد و مورد هجمه بود، ‌کارگران به ويژه نخبگان جامعه کارگري به ديدار ايشان مي‌آمدند و از ايشان رهنمود مي‌گرفتند. سبد آراي کارگران همواره براي آقاي‌هاشمي‌بود. هيچگاه نشد که جامعه کارگري از ايشان فاصله بگيرد. قوانين و مقرراتي که در دوره‌هاي مديريتي ايشان تصويب شد، به‌اندازه اي تاثير گذار بود که در هيچ دوره اي به اين گستردگي قوانين حمايتي براي جامعه کارگري نداشتيم. کمکهايي که در مورد مسکن، ‌بن کارگري و ديگر مزاياي کارگران صورت گرفت، هرگز نمونه آن اتفاق نيفتاد و به همين دليل جامعه کارگري همواره درکنار ايشان باقي ماند. ما در سايه حمايت ايشان کارهاي مثبتي را توانستيم شکل بدهيم. ما گفت و گو با دولت براي پرداخت بدهي دولت به تامين اجتماعي را آغاز کرديم که مربوط به مجلس سوم بود. شرکت شستا ابتدا شرکت خانه سازي بود و با حمايتهاي آقاي‌هاشمي‌به شرکت بزرگ اقتصادي تبديل شد. بنابر اين اگر شخصي سوءنيت داشته باشد، آيا در قبال بدترين حرفها گذشت مي‌کند. آقاي‌هاشمي‌گاه به خاطر اينکه وحدت حفظ شود، از نظرات خودش عبور مي‌کرد و به آراي عمومي‌احترام مي‌گذاشت. در دولت دوم سازندگي عده اي با برنامه توسعه موافق نبودند و ايشان در جلسه اي گفتند که هر کس با برنامه موافق نيست، مي‌تواند برود. اما اجازه ندادند هيچيک از وزرا و مخالفان برنامه بروند. ايشان دورنگري‌ها و روحيه اي قوي داشت و همواره‌اميدوار بود. در تمامي‌سالهاي مديريتي که نزديکترين افراد نزديک به ايشان مايوس مي‌شدند،‌هاشمي‌اميدوار بود. در تمامي‌سالهاي همکاري احساس نااميدي در ايشان نديديم. در جنگ يک بار شرايط بسيار سختي پيش آمد و من مي‌دانستم که چه اتفاقي مي‌افتد. ما در شرايطي بوديم که نزديک بود دشمن ما را در منطقه اي محاصره کند. اما هنگامي‌که شرايط را به ايشان گفتيم، پاسخ دادند نگران نباشيد، ما پيروز مي‌شويم. برخي افراد هستند که تا جلوي پايشان را بيشتر نمي‌بينند، اما ايشان آينده نگر بود. به خاطر دارم هنگامي‌که در مورد مترو تهران تصميم مي‌گرفتيم، از 30 نماينده تهران 29 نفر مخالف بودند و هيچ کس با ساخت مترويي که‌امروز ناجي تهران است، موافق نبود. ما گمان مي‌کرديم که مترو يک کالاي لوکس است و تاکيد داشتيم که احداث مترو هزينه زيادي براي تهران دارد. اما آقاي‌هاشمي‌تاکيد بر راه‌اندازي مترو داشت و من هم به خاطر علاقه اي که به ايشان داشتم، راي مثبت دادم و ايشان نيز کار را پيگيري کردند تا مترو ساخته شد. فقط همين را بدانيم که اکنون اگر اين مترو نبود، درتهران همه چيز متوقف مي‌شد و اين جمعيتي که‌امروز زير زمين حرکت ميکنند، بايد روي زمين حرکت مي‌کردند و ببينيد که چه اتفاقي مي‌افتاد. شايد برخي برنامه ريزي‌ها که براي توسعه شهرها صورت گرفت، تا حدودي مهاجرت را کند کرده باشد، اما فراموش نکنيم که‌امروزه در اقتصاد ما بخش خدمات از مرز 50 درصد گذشته و بخش صنعت و کشاورزي در گوشه اي محدود شده‌اند و کمتر از50 درصد فعاليتهاي اقتصادي را شکل مي‌دهند. در مورد ساخت و ساز هم، تمام علاقه مند ايشان به آبادي کشور بود.‌هاشمي‌در بخشهاي گوناگون حرکت مي‌کرد و به دليل فعاليت شبانه روزي، زمان کم مي‌آورد. در بسياري از اوقات اشک شوق در چشم ايشان حلقه مي‌زد وقتي که مي‌ديد عده اي شاغل شده‌اند و کارگاه توليدي راه‌اندازي ميشود. اين واژه‌اميرکبير که براي‌هاشمي‌در نظر گرفته‌اند، واژه بيهوده اي نيست. البته تلاشهاي اميرکبير کم نبود، اما تلاشهاي آقاي‌هاشمي‌نيز کمتر از اميرکبيرنبود و اين نگراني را همواره داشتند که مبادا در کشور عقب ماندگي شکل بگيرد. وقتي بحث گداخت هسته اي يا حضور ايران در باشگاه هسته اي مطرح مي‌شد، باعث نشاط آيت الله‌هاشمي‌مي‌شد. در حقيقت ذات ايشان با عمران و آباداني کشور عجين شده بود و هنگامي‌که اتوبان، سد، کارخانه يا بخش اقتصادي ساخته مي‌شد، غرق لذت مي‌شدند.
 اين روحيه آباداني با فرماندهي جنگ مغايرت دارد. پايان جنگ با مديريت‌هاشمي‌بود و تفکر آباداني با تفکر جنگ متفاوت است. در اين مورد چه نظري داريد؟
چيزي که در وجود ايشان برجسته بود، به انسانيت توجه خاص داشت. ايشان به محبت بين انسانها توجه ويژه مي‌کرد و هرگز از نگاه قومي‌و قبيله اي به مسايل نگاه نکرد. ايشان حتي به همشهريان خودش نگاه ويژه نداشت. اما فراموش نکنيم آنچه درجنگ اتفاق افتاد، دفاع بود و حمله نبود. ايشان هرگز به تخريب معتقد نبود، اما وقتي در موضع دفاع قرار مي‌گرفت، ناچار بود واکنش نشان دهد، زيرا بايد منابع و امکانات را فراهم مي‌کرد. يک مدير بايد هم در آباداني و هم در جنگ توانمندي داشته باشد. ايشان در سالهاي اخير روي جريانات سياسي تاثيرات مستقيم داشت، بدون آنکه يک رابطه تعريف شده اي وجود داشته باشد. اين نقش کليدي است که ايشان در سالهاي مختلف انجام مي‌داد. در سالهاي اخير‌هاشمي‌نقش متعادل کننده را بازي کرد و ميانه کار را گرفت تا وحدت اجتماعي حفظ شود و همه آحاد جامعه از يک سو نگري فاصله بگيرند، فراجناحي شکل بگيرد و بين نيروهاي انقلاب تفرقه نيفتد.
  انتخابي که‌امام براي فرمانده جنگ کردند، جالب است. زماني که‌هاشمي‌فرمانده جنگ شد، افراد بسياري بودند که مي‌توانستند اين مهم را انجام بدهند، اما با نظر رهبر کبير انقلاب، رييس مجلس وقت فرمانده جنگ شد. چه دليلي براي اين انتخاب وجود داشت؟
اول اينکه شناخت مثبتي از آقاي‌هاشمي‌وجود داشت و از سوي ديگر ايشان در حفظ و تداوم و از بين بردن مشکلات انقلاب نقش آفريني داشت. هرجا که مشکلي بود يا باري روي زمين مانده بود، آقاي‌هاشمي‌بار انقلاب را بردوش مي‌کشيد و هر آنچه داشت،ژ براي کشور و اسلام گذاشته بود. يادمان باشد که آن موقع اداره کشور مشکل بود. کشوري که درآمد لازم را نداشت، ‌درگير جنگ بود و مردم با خواسته‌ها و باورهاي بسيار انقلاب کرده بودند. در اين شرايط دولت فرصت نمي‌کرد براي همه مسايل وقت بگذارد. از سوي ديگر‌هاشمي‌مورد وثوق امام بود و امام به ايشان اعتماد داشتند. بنابر اين وقتي نظريه اي مي‌دادند، مورد تاييد قرار مي‌گرفت.‌هاشمي‌مورد تاييد رياست جمهوري، نخست وزير، مجلس و همه بخشها بود و از اين تاييد براي اداره کشور بهره مي‌گرفت.
  اگر مديريت ايشان تا بدين اندازه مورد تاييد بود، چرا مورد انتقاد و تخريب قرار ميگرفت؟
املاي ننوشته غلط ندارد. وقتي يک نفر کاري را مديريت مي‌کند، حتما با انتقادهايي نيز رو به رو مي‌شود. اما در هر صورت يک مدير بايد تحمل انتقادها و حتي بي اخلاقي‌ها را داشته باشد، همانطور که آقاي‌هاشمي‌تحمل مي‌کرد. ايشان نظرات مخالفان را به رادختي مي‌شنيدند و با مخالفان گفت وگو مي‌کردند. هرگز به ياد ندارم که‌هاشمي‌نظراتش را در هيات دولت در ابتداي جلسه گفته باشد، بلکه همواره نظرهمه را مي‌شني دو پس از آن راي خودش را مي‌داد. درحالي که دولتهايي را شاهد بوديم که اعتقادي به راي گيري نداشتند و به صورت اجتماع، راي گيري صوري مي‌کردند. البته در برخي جاها آقاي‌هاشمي‌نظرات خودش را مي‌گفت و بر آن اصرار داشت.
 در مجالسي که آيت الله‌هاشمي‌رياست آن را بر عهده داشتند، يک مجموعه اي از نيروهاي اثرگذار سياسي بودند که گاهي با دولت مخالفت مي‌کردند، مديريت اين مجلس با وجود چهره‌هايي همچون مهندس بازرگان، ملي مذهبي‌ها، چپي‌ها و تفکرات گوناگون چگونه بود.
تفکرات آقاي‌هاشمي‌از ابتدا انقلابي بود. انقلابي که در شکل گيري آن نقش داشت، با تمام وجود حفظ مي‌کرد و همه اصول انقلاب را با توجه به تفکرات امام تعقيب مي‌کرد. درنتيجه اگر اختلاف نظري بود، وارد بحث مي‌شد. به همين دليل در نطق‌هاي مجلس و سخنراني‌هاي نماز جمعه، مطالب محکمي‌برزبان مي‌آورد. درمجلس اول، نظرات متفاوت و رفتارهاي ناشايستي صورت ميگرفت اما اين رفتارها از سوي آقاي‌هاشمي‌صورت نمي‌گرفت. ايشان با توجه به رفتارهاي انقلابي، برخورد نامناسبي نمي‌کرد. اما بعدها به تدريج سير تکاملي در همه از جمله آقاي‌هاشمي‌شکل گرفت، انسانها بدون تغيير نيستند و يک انسان نمي‌تواند که 40 سال ثابت بماند. تاکنون نيز انساني را سراغ ندارم که تغيير نکرده باشد. سير کمال را بايد در تمامي‌انسانها جستجو کنيم بنابر اين يک سري تکامل را نيز بايد در رفتار آيت الله‌هاشمي‌ببينيم.‌هاشمي‌در چهارچوب‌هاي اسلام حرکت مي‌کرد، اما برداشتهاي جديدي از شرايط جديد در ايشان به وجود آمد. شايد انقلاب ايجاب مي‌کرد که اختلافاتي به وجود بيايد، اما بي شک تفکر بر اين بود که اين گروهها با همديگر گفت وگو کنند و يک گفتمان اجتماعي داشته باشند. اين گفتمان صورت گرفت و تکامل در همه انسانها اتفاق افتاد تا زماني که آقاي‌هاشمي‌صحنه را ترک کرد، به يک گفتمان فرهيخته نزديک شده باشيم و چنين هم شده بود.
 شما مي‌گوييد که نگاه‌هاشمي‌به عدالت اجتماعي بود، اما جامعه گمان مي‌کند که دوره‌هاشمي‌دوره سرمايه داري بوده است. اين تضاد را چگونه مي‌توان مديريت کرد که آباداني در کنار عدالت اجتماعي باشد؟
بيشترين آسيبي که‌هاشمي‌ديد، در بخشي بود که مسوليت را به افرادي سپرد که آن افراد زياد به آن مسووليت علاقه مند نبودند يا به آن اعتقاد نداشتند. به طور مثال وقتي برنامه رقابت و شفافيت و تهديد اقتصادي را در دستور کار قرار داد، در کنار آن برنامه‌هاي حمايتي ويژه اي هم ديده بود. به نوعي که هر کس در مسير اين برنامه‌ها قرار ميگيرد، آسيب نبيند. بنابر اين آباداني با جديت پيگيري مي‌شد اما بخشهاي حمايت با کندي صورت مي‌گرفت و ادامه اين رفتار به وقايع بعدي منجر شد. شايد اگر دوستاني که کنار‌هاشمي‌انجام وظيفه مي‌کردند، امانتداري مي‌کردند و وظايف خودشان را به درستي انجام مي‌دادند، آن مشکلات به وجود نمي‌آمد و امروز در شرايط متفاوتي قرار مي‌گرفتيم.
 عده اي اين گونه جا مي‌اندازند که‌هاشمي‌به دنبال ادامه رياست جمهوري اش بود. آيا اين باور را قبول داريد؟
من در اين خصوص با آقاي‌هاشمي‌صحبت کردم و ايشان مخالف بودند. اما بسياري از دولتمردان دايم به‌هاشمي‌مي‌گفتند که رياست جمهوري را ادامه بدهيد. اما ايشان مخالف بود و تاکيد داشت که افراد شايسته بسياري هستند و بايد آنها راس کار بيايند و ما نيز از آنها حمايت مي‌کنيم. ايشان اعتقادي به ادامه فعاليت رياست جمهوري خودشان نداشتند. من اين جمله را از زبان‌هاشمي‌نشنيدم که مايل به ادامه رياست جمهوري باشد، بلکه ايشان تاکيد بر حضور ديگران داشتند.
  برخوردها و هجمه‌هايي که صورت گرفت از سوي همه گروهها بود و عده اي هم اصلاح طلب بودند. دليل اين برخوردها چه بود و اين هجمه‌ها از کجا صورت مي‌گرفت؟
ايشان روي مجموعه عناصر جامعه اعم از اقتصاد، فرهنگ، سياست و مسايل اجتماعي مديريت داشتند، اما به مسايل اقتصادي توجه ويژه اي مي‌کرد و شايد به‌اندازه که مي‌بايست به مسايل فرهنگي حساسيت نشان دهد، حساسيت نداشت. در آن زمان سکان امور مسايل ديگر به دست کساني سپرده شده بود که با ديد متفاوتي کار انجام مي‌دادند. همانها محدوديتهايي براي برخي رسانه‌ها به وجود آوردند و با نظر همانها محدوديتهايي در نشر کتابها صورت گرفت. بيشتر اين اتفاقات توسط کساني بود که با نقطه نظرات‌هاشمي‌موافق نبودند و همين امر حاشيه ساز شد. آقاي‌هاشمي‌باور داشت که دستگاههاي فرهنگي بسياري هستند که مي‌توانند جامعه را به سوي مسايل فرهنگي هدايت کنند. دفتر تبليغات،‌ سازمان تبليغات اسلامي، وزارت ارشاد، صداوسيما و بسياري دستگاههاي ديگر وجود دارند که باور‌هاشمي‌اين بود که مسايل فرهنگي را مي‌توانند جمع وجور کنند. اما اين سازمانها بر اساس باورهاي خودشان و البته مغاير با ديدگاههاي‌هاشمي‌کار را جلو بردند. هنگامي‌که موقعيت ديگري به وجود آمد و در سال 76 آقاي خاتمي‌روي کار آمد، آنهايي که گمان مي‌کردند اين مشکلات از سوي دولت‌هاشمي‌به وجود آمده، شروع به جنجال آفريني کردند و در برخي از نشريات کارهاي تخريبي شروع شد. زيرا گمان مي‌کردند آن مشکلات، ناشي از تفکرات‌هاشمي‌بوده است. درنتيجه موقعيت‌هاشمي‌از سوي کساني تخريب شد که از يک سو جوان و از سوي ديگر بي تجربه بودند. همان موقع به آقاي خاتمي‌گفتم که نبايد با‌هاشمي‌اين گونه رفتار شود، نبايد با بزرگان خودمان اين گونه رفتار کنيم و نبايد خليفه کشي رسم شود. حرف اين است که بايد به کساني که کار کردند و صحنه را ترک مي‌کنند، خداقوت بگوييم. البته آقاي خاتمي‌هم همين نظر را داشت و در مورد عملکرد آنان اعتقاد داشت که جواناني کم تجربه هستند و بايد اصلاح شوند.
 باوجود آنکه در دولت خاتمي‌وزير کار بوديد، همچنان با‌هاشمي‌ارتباط داشتيد. نگاه‌هاشمي‌به اين انتقادهايي که نسبت به ايشان ميشد، چگونه بود؟
براي آقاي‌هاشمي‌مسايل تا حدودي روشن بود.‌هاشمي‌مي‌دانست که دليل مخالفت‌ها به دليل آن است که عدالت اجتماعي رعايت نشده بود. اما توجه داشتند که مخالفان اين سياستها نمي‌دانند که اشکالات از کجاست و کدام مرجع اين کم کاري‌ها را انجام داده است. متاسفانه در آن زمان تبعات تصميمات قوه قضاييه يا قوه مقننه و بقيه بخشها متوجه دولت مي‌شد و مخالفان از اين زاويه با دولت‌هاشمي‌مخالفت مي‌کردند. عده اي از مخالفان‌هاشمي‌اگاهي لازم را نداشتند و به تقسيم قوا اعتقادي نداشتند و تاکيدشان بر اين بود که دولت بايد همه چيز را کنترل کند. در حالي که در واقع اينگونه نبود. تقسيم کار صورت گرفته بود و هر کدام از قوا و دستگاهها بر اساس ديدگاههاي خودشان حرکت مي‌کردند. البته تفکيک قوا در کشور داشتيم و به همين دليل بسياري از بگير و ببندها بدون نظر دولت صورت گرفته بود و به خصوص اتفاقاتي که در فضاي دانشگاهي رخ مي‌داد، دولت در جريان نبود. اما کسي نمي‌پذيرفت که دولت در اين ماجراها نقش و تاثيري ندارد. به هر حال اين رفتارها باعث هجمه‌هاي سنگين به دولت سازندگي و آقاي‌هاشمي‌شده بود.
  در سال 84 آقاي‌هاشمي‌دوباره نامزد انتخابات شد. چرا به اين نتيجه رسيد که يک بار ديگر رييس جمهور شود؟ آيا با نگراني از آينده به صحنه‌امد يا بنابر ادعاي برخي‌ها، به دليل جاه طلبي نامزد رياست جمهوري شد؟
ايشان واضح اين مساله را بارها توضيح داده که هرجايي انقلاب و کشور نياز داشته باشد، به صحنه مي‌آيد. در مورد انتخابات 84 بارها ديده بودم که گروههاي مختلف اصرار مي‌کردند که ايشان دوباره در انتخابات شرکت کند. بسياري از مردم تاکيد داشتند که اگر‌هاشمي‌بيايد، کشور دوباره به سوي آباداني مي‌رود و اگر حضور پيدا نکند، وضعيت نامناسبي پيش مي‌آيد. خود من هم ايشان را براي رياست جمهوري تشويق مي‌کردم. اما اتفاقي که افتاد، نتيجه رفتار اصلاح طلبان بود که نامزدهاي متفاوتي را ارايه دادند.البته در دور دوم سعي کردند که جبران کنند، اما کار جدي صورت نگرفت و اتفاقي افتاد که نمي‌بايست بيفتد. راي نياوردن‌هاشمي‌ناشي از نبود وحدت در بين اصلاح طلبان بود. بايد بپذيريم که عده اي از سالها قبل براي ايجاد تفرقه در بين اصلاح طلبان کار کرده بودند که نتيجه هم گرفتند. عده اي سعي مي‌کنند که تفرقه ايجاد کنند تا بتوانند حکومت کنند و متاسفانه در برخي موارد نيز موفق مي‌شوند. اکنون ما تلاش مي‌کنيم که اصولگرايان به يک وحدت برسند و پيشنهادات خودشان را بدهند و مردم بر اساس آن انتخاب کنند. اصلاح طلبان نيز بايد به وحدت برسند و در نهايت مردم بر اساس برنامه‌هاي هر کدام، به يک نفر راي بدهند. هر کس هم که راي آورد، گروه ديگر بايد با او همکاري داشته باشد که‌امور کشور بچرخد. ما از اين زاويه به انتخابات نگاه مي‌کرديم ومي‌کنيم. اما گروهي ديگر به دنبال اين هستند که تفرقه بيندازند و از تفرقه براي خودشان کيسه بدوزند و کارشان را پيش ببرند. در سال 84 هم يکي از دلايل راي نياوردن‌هاشمي، اختلافات اصلاح طلبان بود که نتيجه منفي داد و تبعات آن را نيز ديديم.
  در سال 76 آقاي‌هاشمي‌خطبه اي در نماز جمعه خواند که سبد راي خاتمي‌را بالا برد و در سال 92 نيز موضع گيري‌هاشمي‌سبد راي روحاني را پر کرد. نظر شما در اين مورد چيست؟
اين هوشياري و هوشمندي آقاي‌هاشمي‌بود که از ابتدا داشت و مي‌دانست چه موقع بگويد و چه بگويد که تاثير بگذارد. مقام معظم رهبري نيز در اظهاراتشان تاکيد مي‌کنند که هوش‌هاشمي‌باعث شد که آدم اطمينان خاطردر برخي مسايل پيدا کند. بنابر اين هوش‌هاشمي‌مربوط به يک دوره خاص نيست و از ابتدا هوشمندي در ايشان وجود داشت.
 در انتخابات مجلس ششم آقاي‌هاشمي‌جزو 30 نفر تهران نمي‌شود اما در انتخابات 92 همين مردم تهران به ليستي راي مي‌دهند که‌هاشمي‌تاييد کرده و خود‌هاشمي‌بالاترين راي را در تهران مي‌آورد. دراين سالها چه اتفاقاتي پيش آمده که نظر مردم تا بدين اندازه تفاوت کرده است؟ آيا عملکرد دولتها موثر بوده يا هجمه‌هاي بي مورد باعث مظلوميت‌هاشمي‌شده يا عملکرد احمدي نژاد مردم را به سوي‌هاشمي‌و ليست مورد حمايت وي کشيد؟
وقتي برداشت افراد و جامعه نسبت به يک شخصيت شکل مي‌گيرد، به تبع آن چيزي که به آنها منتقل مي‌شود، در همه زمينه‌هاي فرهنگي، ‌سياسي، اجتماعي و اقتصادي روي افکار عمومي‌اثر مي‌گذارد. نتيجه اينکه افکار عمومي‌را ملتهب، ناراحت و ناراضي ميکند و درنهايت آن شخصيت را در مرتبه‌هاي گوناگون قرار مي‌دهد. اما درآينده ثابت مي‌شود که اين حرفها بي مورد بوده و مردم مي‌فهمند که آنچه به آنها گفته شده، درست نبوده است. مردم مي‌بينند که انواع و اقسام موضوعات را به‌هاشمي‌منتسب کردند و بعدها مشخص شد که بسياري از آن اظهارات دور از شان ايشان بوده است. آقاي‌هاشمي‌با خانواده اش نيز در جريان تماس با جامعه، توانستند همان اعتماد و مقبوليت را به دست بياورند. نتيجه اينکه وقتي‌هاشمي‌ليست مي‌دهد، بالاترين راي را مي‌آورد و خودش بالاترين مي‌شود و اين شناخت مشخص و مجدد نسبت به يک فرد است. از سوي ديگر آقاي‌هاشمي‌نيز متحول مي‌شود. وقتي مي‌گوييم فردي اصلاح طلب است، نمي‌گوييم که فردي عنواني را تصاحب کرده يا راي آورده يا مقامي‌دوباره به دست آورده است، بلکه منظور از اصلاح طلب اين است که فردي مي‌خواهد در زندگي خودش تحول ايجاد کند، همانطور که‌امام معصوم مي‌فرمايد "اگر فردي دو روزش مانند هم باشد، زيان کرده است". بنابراين امام معصوم را اصلاح طلب مي‌بينيم. در نهايت منظور از اصلاح طلب اين نيست که يک نفر با جامعه فاصله گرفته يا با کسي زاويه پيدا کرده است. اصلاح طلبي يک فکر است و آقاي‌هاشمي‌اين تحولات را سالها درخودشان به وجود آوردند تا به سال 92 و امروز رسيدند؟
  آيا منظور شما اين است که‌هاشمي‌اصلاح طلب شده بود؟
 آقاي‌هاشمي‌از لحاظ شخصيتي و فکري از همان ابتدا اصلاح طلب بود همانطور که بسياري از مسوولان کشورمان اصلاح طلب بودند. حتي کساني که در جريان اصولگرا هستند، در برخي از زمينه‌ها، افکار و رفتار اصلاح طلبانه دارند. شما نمي‌توانيد اصلاح طلبي را در قالب يک جريان و حرکت تعريف کنيد، اصلاح طلبي يک تفکر است که هرگز متوقف شدني نيست. انساني که سير تکاملي را طي مي‌کند، خود به خود در چهارچوب اصلاح طلبي قابل تعريف است و اين در خصوص آقاي‌هاشمي‌هم قابل تعريف است. من کمتر کسي را مي‌شناسم که در مورد آينده بهتر، فکر نکند اما وقتي اين را در قالب سازماني مي‌ريزيم، عده اي مي‌گويند ما با اين مجموعه‌ها کار نمي‌کنيم. بنابر اين‌هاشمي‌دايم درحال سير تکاملي بوده که زمان ترک اين دنيا، يک فلز ناياب و ناب بود که تمام شخصيتهاي خوبي در ايشان شکل گرفته بود وزماني که صحنه را ترک مي‌کرد، خدايي شده بود.
  يکي از اتهامات به‌هاشمي، اشرافيگري بود. آيا‌هاشمي‌را مي‌توان به اشرافيگري متهم کرد؟
هاشمي‌يک زندگي متعادلي را طي ميکرد و هرگز سوءاستفاده نکرد. همان خانه اي که از اول انقلاب از امام گرفته بود، همچنان همانجا زندگي مي‌کرد و درحالي که توان مالي خوبي براي زندگي در شرايط بسيار بهتر داشت، هرگز به تجمل گرايي روي نياورد. آنهايي هم که اين خانه را ديده‌اند، مي‌دانند که خانه‌هاشمي‌يک خانه معمولي در منطقه جماران است.اما کساني که به ابشان اتهام زده و بيش از همه اتهام اشرافيگري به‌هاشمي‌زدند، به محض آنکه قدرت به دست آوردند، از کاخ سبزي که در کشور داريم سردرآورند و ما به شوخي مي‌گفتيم کاخ سبز معاويه را اشغال کردند. بنا بر اين به اصطلاح معترضان به اشرافيگري کاخ سبز را تسخير کردند.
  يکي از مشکلات کشورمان آقازاده‌ها هستند. درحالي که بسياري از مسوولان، فرزنداني دارند که حاشيه ساز شدند، چرا براي آنها مشکلاتي پيش نيامد در حالي که فرزندان‌هاشمي‌باعث حاشيه براي ايشان شدند؟
به دليل آنکه هرگز هدف کينه توزان، فرزندان‌هاشمي‌و رسيدن به واقعيت نبود، بلکه تمامي‌کساني که به دنبال فرزندان‌هاشمي‌بودند، مي‌خواستند شخص آيت الله‌هاشمي‌را تخريب کنند و دايم به دنبال بهانه بودند و در نهايت فرزندان ايشان را هدف قرار داند. شک نکنيد که اگر فرزندان ايشان مشکلي پيش نمي‌آورند، به دنبال حاشيه‌هاي ديگري مي‌گشتند تا براي ايشان مشکل آفريني کنند.
 از زمان فوت‌هاشمي‌روايتهاي بسياري در اين مورد مطرح کرده‌اند. واقعيت فوت ايشان چه بوده است؟
تا ساعت 3 بعد از ظهر آقاي‌هاشمي‌در دفتر بود و مشکل خاصي نداشت تا تصميم گيرد به منطقه کوشک برود. کوشک محلي است که از ابتداي پيروزي انقلاب مسوولان در آنجا جلسه مي‌گذاشتند يا گفت وگو ميکردند. در اينجا برخي وسايل ورزشي از جمله استخر هم بوده است. آقاي‌هاشمي‌از آن استخر استفاده مي‌کرد که حالش به هم ميخورد و ايشان را به بيمارستان منتقل مي‌کنند که فوت مي‌شوند. اما اينکه بخواهند شبهه اي درمرگ ايشان ايجاد کنند، درست نيست. از همان لحظه اول نيز شبهه آفريني شد اما واقعيت هماني است که گفتم.
  آقاي‌هاشمي‌تمايلي نداشتند که تيم پزشکي همراه داشته باشد. نظر شما در اين مورد چيست؟
من دراين مورد مطلع نيستم. اما‌هاشمي‌نکات امنيتي را درحد امکان رعايت مي‌کرد و حتي براي غذا خوردن، مسايل امنيتي مسوولان را رعايت مي‌کرد، همانگونه که مسايل امنيتي اسکورت را رعايت مي‌کرد. من نيز بارها به ايشان گفته بودم که رعايت مسايل امنيتي باعث اشکال در برقراري ارتباط ايشان با مردم مي‌شود و ايشان هم قبول داشتند، اما درنهايت بر اقدامات امنيتي تاکيد داشتند.
  اکنون دوران پساهاشمي‌مطرح شده است. به عقيده شما نبود ايشان بر چه چيزهايي اثر مي‌گذارد و چه کار کنيم که کمترين تاثير را به ويژه بر انتخابات اخير داشته باشد؟
مي‌بايست از هر واقعه اي، خير و خوبي براي مردم ترسيم کنيم و از آن خير به دست بياوريم. اين تشييع با شکوهي که مردم از‌هاشمي‌به عمل آوردند، نشان مي‌دهد که مي‌توانيم از اين ضايعه به وحدت برسيم. البته بايد آن را به عاملي تبديل کنيم که روح وتفکرات‌هاشمي‌باعث وحدت ملي بشود، همبستگي را در جامعه ترويج کند، از اختلافات فاصله گرفته شود و صميمي‌تر بشويم. در اين صورت شايد بتوانيم در فاز جديدي گام برداريم. بايدجناح بندي‌هايي که باعث تفرقه مي‌شود را کنار بگذاريم و به وحدت برسيم. اگر بتوانيم تفکرات و شخصيت‌هاشمي‌را الگويي براي اتحاد قرار دهيم، اين ضايعه بزرگ مي‌تواند تاثيرات مثبتي داشته باشد؟
 آيا گمان مي‌کنيد در بين مردم جامعه ما چنين روحيه اي وجود داشته باشد که رفتارهاي سليقه اي را کنار بگذارند و به سوي اتحاد گام بردارند؟
نکته مهم اين است که‌امروزه پشيماني را در چهره بسياري از کساني مي‌بينيم که يک روزي عليه‌هاشمي‌موضع گيري داشتند. اما اينکه اين پشيماني ادامه پيدا کند، به عامل سازنده تبديل شود و همه به سوي دوستي بيايند، امري است که بايد منتظر ماند و ديد.
  گمان مي‌کنيد به‌اندازه اي کمبود ايشان احساس بشود و‌هاشمي‌آنقدر تاثير گذار بوده که براي تعامل بين گروهها و جريانها با مشکل رو به رو بشويم؟
انقلاب ايران مانند يک دريا و چشمه جوشان است که مي‌تواند چهره‌هاي جديد وتوانمندي خلق کند تا نقشي را که‌هاشمي‌داشت، ايفا کنند. البته‌امکان دارد اين نقش آفرين به اين زودي‌ها پيدا نشود، اما شک نکنيد که در آينده چنين فردي که مورد اقبال همگان باشد و بتواند مانند‌هاشمي‌در مواقع سخت باعث اتحاد شود، به وجود خواهد آمد.
 گمان مي‌کنيد فردي را بتوان جايگزين ايشان در مجمع تشخيص مصلحت نظام کرد که بتواند خلا ايشان را پر کند؟
در اين مورد هيچ نظري ندارم. اما آقاي‌هاشمي‌نقشي که در مجمع ايفا مي‌کرد، به دليل شخصيت ويژه ايشان بود. بنابر اين هر شخصي که جايگزين‌هاشمي‌در مجمع تشخيص بشود، مجمع را به همان سويي مي‌برد که خودش باور دارد. به عبارت بهتر‌هاشمي‌به مجمع تشخيص مصلحت نظام جايگاهي داده بود که شايد فرد ديگري نتواند آن جايگاه را بدهد و هر کس ديگري بيايد، مجمع را به نوع ديگري متحول مي‌کند.
  آيا خاطره اي از‌هاشمي‌به خاطر داريد که بيانگر روحيه شاد ايشان باشد؟
آقاي‌هاشمي‌يک روز خاطره اي براي من نقل کرد مبني بر اين که قبل از انقلاب مي‌خواستند سفري را به يزد به خانه آيت الله صدوقي بروند. اين سفر به همراه برخي علما از جمله مصطفي خميني و صادق خلخالي بوده است. خانه و زندگي آقاي صدوقي جاي کافي نداشته و نمي‌توانسته است از همه اين آقايان پذيرايي کند و گويا يک نفر اضافه بوده است. آن موقع تصميم ميگيرند که قرعه کشي کنند تا يک نفر نيايد و اسم آن فردي که دوست نداشته‌اند همراه آنان بشود را روي تمامي‌برگه‌هاي کاغذ قرعه کشي مي‌نويسند و خود آن فرد قرعه مي‌کشد. وقتي آن فرد مي‌بيند نام خودش در آمده است، به قرعه کشي اعتراض و تاکيد مي‌کند که حتما بايد بيايم. مصطفي خميني به آن فرد ميگويد که شما مي‌توانيد بياييد، اما يک شرط دارد و هنگامي‌که اين فرد شرط را سوال مي‌کند، پاسخ مي‌شنود که شرط ما آن است که شما نياييد.

تحليل تجارت از بررسي برنامه ششم توسعه در مجلس
گروه اقتصاد کلان؛ ديروز سرانجام لايحه برنامه ششم توسعه در مجلس به تصويب رسيد. لايحه اي که در کميسيون تلفيق با تغييرات گسترده اي مواجه شد و به گفته برخي ديگر لايحه دولت نبود بلکه برنامه اي بود که توسط مجلس تدوين شده بود.
به همين دليل بود که در زمان تصويب کليات اين لايحهه بازنگري شده در صحن علني مجلس\ دولت به صورت تلويحي با آن مخالفت کرد اما به دليل تابعيت از قانون به اين فرآيند تن داد.
منتقدان اين لايحهقبل از بازنگري از سوي مجلس، معتقد بودند که دولت برنامه اي به مجلس ارائه نداده است بلکه لايحه‌اي با عنوان "لايحه برخي احکام براي برنامه ششم … ” به جاي لايحه برنامه ششم توسعه، را به مجلس داده است.
در همين باره احمد توکلي نماينده سابق مجلس گفته بود: اين موضوع در تاريخ برنامه ريزي توسعه کشور بدعت است. برنامه داراي چارچوب مشخصي از اقدامات و اهداف قابل دستيابي يک جامعه در طي يک بازه زماني است. اين در حالي است که در لايحه دولت که صرفا احکام است چنين مسئله ديده نمي‌شود. در برنامه توسعه همه منابع مالي دولت به‌ويژه منابعي که از طريق شرکت‌هاي دولتي و بخش خصوصي صرف عمليات‌هاي عمراني شده و اعتبارات عمراني جاري دولت براي وصول به اهداف مشخص شده، تعيين مي‌شود. اين اصل در تدوين برنامه با آنچه که دولت ارائه کرده بسيار متفاوت است. دولت، برنامه ارائه نداده‌، بلکه احکام مقدمه‌اي برنامه ارائه شده است. احکام مقدمه، مجموعه‌اي از احکام مختلف درباره موضوعات مختلف است.
بر پايه اين انتقادات بود که مخالفان دولت را به تضعيف نقش برنامه ريزي در کشور متهم کردند و ادامه اين رويه را يک خطر جدي براي کشور اعلام کردند.
 تغيير نقش و جايگاه مجلس و دولت در فرآيند برنامه ششم توسعه
مخالفان لايحه برنامه ششم توسعه که از سوي دولت به مجلس ارائه شد به موضوعي اشاره کردند که خود عامل اصلي تخطي در فرآيند برنامه ريزي هستند.
اينکه برنامه اي توسط مجلس بدون در نظر گرفتن نهاد اجرايي تدوين شود به معني تغيير نقش و جايگاه مجلس و دولت است. به عبارتي مجلس از وظيفه ذاتي خود عبور کرده و در برابر دولت قرار گرفت.
پروسه معيوب برنامه ريزي در کشور
عباس عبدي، تحليگر، در اين باره مي‌گويد: فرآيند معکوس اين شيوه برنامه ريزي بيانگر پروسه معيوب آن است که نهاد اجرايي را وادار مي‌کند به قانون تمکين نکرده و برنامه را عملياتي نسازد. وي با بيان اينکه مجلس نمي‌تواند تغييرات اساسي در برنامه دهد،همچنان که برنامه بايد به‌صورت لايحه ارائه شود. مي‌گويد: «اين موضوع وظيفه ذاتي مجلس نيست و در توان و صلاحيت فني و کارشناسي آن نيز نيست. اين امر به معناي تضعيف جايگاه مجلس تلقي نمي‌شود، بلکه برعکس پذيرش دخالت‌هاي جزئي در برنامه پنجساله براي مجلس جايگاه آن را تضعيف و در برابر دولت قرار مي‌دهد و همين مي‌شود که دولت هم آن برنامه را اجرا نمي‌کند. مجلس نمي‌تواند ترکيب برنامه را چنان به هم بزند که صدها هزار ميليارد در ارقام درآمد و هزينه آن تغيير دهد چنانچه در اين برنامه انجام داده است. مگر ممکن است چنين درآمدي وجود داشته باشد و دولت آن را در برنامه ناديده بگيرد؟ مجلسي که به جاي کار نظارتي بر عملکرد دولت وارد برنامه‌نويسي شود و آن هم در تقابل با دولت عمل کند، موفق نخواهد بود.»
،نهاد اجرايي برنامه تهيه شده توسط قانون گذار را اجرايي نمي‌کند
به عبارتي وظيفه قانونگذار دخالت در جزئيات طرح‌ها و برنامه‌ها نيست.
ورود به همين جزئيات است که موجب مي‌شود دولت هم در عمل به اجراي آنها اعتنايي نکند. ورود به اين جزئيات مشمول مفهوم و فلسفه قانونگذاري نمي‌شود. ورود به همين جزئيات باعث مي‌شود حتي در همين برنامه‌اي که کليات آن تصويب شده است، مغايرت‌هاي عجيب و غريبي ديده ‌شود.
اجراي ناموفق برنامه‌هاي سوم و چهارم توسعه
اگر تاريخ 10 ، 12 ساله نظام برنامه ريزي کشور را بررسي کنيم اين موضوع به خوبي شفاف سازي مي‌شود.
چرا که برنامه‌هاي سوم و چهارم در دوران احمدي نژاد اجرايي نشدند.در برنامه چهارم قانون افزايش پلکاني قيمت حامل‌هاي انرژي را حذف کردند، مثل اينکه باد چرخ‌هاي خودرو را خالي کنند و سپس انتظار داشته باشند که خودرو حرکت کند، آن هم با سرعت زياد. رئيس دولت سابق نيز نشان داد که قانون برنامه چهارم را قبول ندارد. همچنين تعديل نرخ ارز را به کلي از دستور خارج کردند. در برنامه پنجم هم همين اتفاق درباره نرخ ارز رخ داد. از همه بدتر نحوه اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها بود و آنچه که اجرا شد هيچ تناسبي با قانون نداشت.
بازنگري در شيوه‌هاي برنامه نويسي و تعيين استراتژي‌هاي توسعه
همه اينها نشان مي‌دهد که برنامه‌نويسي در ايران امر بيهوده‌اي است و ابتدا بايد مقدمات لازم آن فراهم شود.
به نظر مي‌رسد با گذشت نزديک به سه دهه از تاريخ برنامه ريزي براي توسعه کشور، هنوز اجماع کاملي بين مسئولين در رابطه با شيوه برنامه نويسي و اجراي آن وجود ندارد. بيشتر برنامه‌هاي پنج ساله توسعه در رسيدن به اهداف خود ناموفق بوده‌اند و در برخي موارد نيز برنامه‌هاي طراحي شده قدرت انطباق با شرايط داخلي و خارجي کشور را نداشته است. اين مسئله ضرورت بازنگري در شيوه‌هاي برنامه نويسي و تعيين استراتژي‌هاي توسعه را بيش از پيش نمايان مي‌کند و به نظر مي‌رسد که در اين برهه نياز به نقد برنامه‌هاي گذشته و تبيين نکات منفي و مثبت آنها به منظور تعيين نقشه راه براي آينده اهميت پيدا مي‌کند که اين مسئله بدون اجماع و اتفاق نظر در بين نخبگان امکان پذير نخواهد بود.
پس از تدوين و اجراي 5 برنامه مربوط به توسعه کشور به نظر مي‌رسد هنوز هماهنگي کاملي ميان مسئولان بخش‌هاي مختلف در کشور جهت اجرايي ساختن برنامه‌ها وجود ندارد تا جايي که هر دولت برنامه ارائه شده دولت قبل و حتي ماقبل آن را منشا بسياري از ناهماهنگي‌ها و کاستي‌ها مي‌داند که اين امر ناشي از نبود استراتژيک در کشور است. وقتي اين استراتژي تهيه شود، ضمانت اجرايي نيز به وجود خواهد آمد و نقش و جايگاه هر يک از نهاد‌ها نيز مشخص مي‌شود و اين قانون است که هر کدام از آنها را ملزم به اجراي وظايفشان مي‌کند.

ترامپ هم همسو با ايران، روسيه، عربستان و عراق شد
همزمان با آغاز رياست جمهوري «دونالد ترامپ» نوسان‌هاي احتمالي قيمت نفت دو روي سکه از روابط نفتي «تهران-واشنگتن» را رقم مي‌زند که يک روي آن، طرفداري دو طرف از قيمت بالاي نفت است.

 به نقل از مهر، «استقلال انرژي» مهمترين سياست نفتي «دونالد ترامپ» رئيس جمهور جديد آمريکا است، سياستي که اين روزها روسيه به عنوان بزرگترين کشور توليدکننده غير نفتي اوپک و عربستان سعودي در کنار عراق و ايران هم از آن طرفداري مي‌کنند. با اين حساب و کتاب ساده، بايد نام «دونالد ترامپ» را در رديف طرفداران نفت گران نوشت اما سوالي که مطرح مي‌شود اين است که آيا بايد از يک سو بودن سياست‌هاي نفتي «تهران-واشنگتن» براي بالا رفتن و بالا ماندن قيمت نفت به عنوان يک تهديد ياد کرد و يا فرصت؟
توليد نفت آمريکا در طول حدود سه سال گذشته تاکنون که قيمت نفت خام در بازار حتي سطوح کمتر از ۳۰ دلار به ازاي هر بشکه را تجربه کرد نه تنها کاهش نيافته که حتي با افزايش هم همراه شده و حتي هزينه‌هاي توليد شيل اويل‌ها و يا نفت خام‌هاي نامتعارف آمريکا با کاهشي قابل توجه همراه شده است.
هم‌اکنون بخش عمده توليد شيل اويل‌هاي آمريکا که از آن به عنوان يک بلا براي نفت توليدي اوپکي‌ها ياد مي‌شود در پنج منطقه متمرکز بوده و از مناطق «باکن»، «ايگل فورد»، «نيو برارا»، «پرمين دلاور» و «پرمين ميدلند» به عنوان پنج منطقه اصلي توليد شيل اويل آمريکا نام برد.
نکته قابل توجه آن است که آخرين برآوردهاي موسسات معتبر بين‌المللي نشان مي‌دهد که هزينه وليد شيل اويل آمريکا در سال ۲۰۱۶ ميلادي به کمتر از ۴۰ دلار به ازاي هر بشکه رسيده به طوري‌که صرفا در منطقه باکن هزينه توليد شيل اويل حدود ۳۱ دلار به ازاي هر بشکه کاهش يافته است.
در طول سه سال گذشته سقوط قيمت نفت نه تنها هزينه‌هاي توليد از شيل اويل‌ها در آمريکا را بالا نبرده که با افزايش کارآيي و بهبود عملکرد در مراحل مختلف حفاري، تکميل و توليد چاه‌ها توليد افزايش يافته و به تناسب آن ضريب بازيافت برداشت نفت هم با افزايش همراه شده است.
*رمزگشايي از روابط نفتي تهران-واشنگتن
کاهش هزينه توليد نفت در آمريکا يک زنگ خطر براي ايران و ساير کشورهاي عضو اوپک و غير اوپک به شمار مي‌رود و قطعا با توجه به سياست استقلال انرژي ترامپ، آمريکايي‌ها براي تحقق اهداف افزايش توليد نفت خود به قيمت‌هاي بالاي نفت نياز دارند.
اين افزايش قيمت نفت چنانچه با توافق کشورهاي عضو و غير عضو اوپک در بازار و در دوران رياست جمهوري ترامپ اتفاق بيافتد تقريبا منافع تمامي‌کشورهاي توليدکننده تامين مي‌شود و در صورت سقوط قيمت نفت، قطعا آمريکايي‌ها همچون دوران رياست جمهوري «باراک اوباما» به دنبال ايجاد يک شوک رواني در بازار نفت با تحريم برخي از توليدکنندگان و صادرکنندگان بزرگ نفت جهان همچون ايران و روسيه خواهند بود که در اين صورت سناريوي آن روي سکه سياست‌هاي کثيف نفتي آمريکايي‌ها آشکار خواهد شد.
همزمان با اين تحولات، کنگره‌امريکا در آستانه آغاز دوره رياست جمهوري ترامپ، مجوزي براي شرکت‌هاي نفتي آمريکايي‌ براي عرضه هشت ميليون بشکه نفت تجاري ذخيره شده در سه نقطه‌امريکا همچون تگزاس و لوئيزيانا صادر کرده است.
*شرط تحقق روياي استقلال انرژي ترامپ
سيدمحمدعلي خطيبي درباره مجوز کنگره‌امريکا به شرکت‌هاي نفتي براي عرضه هشت ميليون بشکه نفت ذخيره‌سازي شده در انبارهاي نفت اين کشور به بازار، گفت: اين مصوبه کنگره‌امريکا يک سياست و تصميم تجاري بوده تا سياسي، زيرا آمريکا به دنبال تقويت و افزايش قيمت نفت خام در بازار است.
نماينده سابق ايران در اوپک با اعلام اينکه‌امريکا به طرح کاهش توليد نفت کشورهاي عضو و غير عضو اوپک نپيوسته است اما اين به منزله تلاش و برنامه‌امريکا براي پايين نگاه داشتن قيمت نفت در بازار نيست، تصريح کرد: آمريکا براي تحقق اهداف خود در حوزه نفت و انرژي به قيمت‌هاي بالا نياز دارد.
مدير اسبق امور بين‌الملل شرکت ملي نفت ايران با بيان اينکه در طول سه سال گذشته‌امريکا هزينه توليد نفت از ذخاير نامتعارف و يا به اصلاح شيل اويل‌ها را به شدت کاهش داده است، اظهار داشت: پيشتر هزينه توليد يک بشکه نفت شيل در امريکا حدود ۶۰ تا ۸۰ دلار بود که هم اکنون اين هزينه توليد به ۳۵ تا ۴۰ دلار در هر بشکه کاهش يافته است.
اين تحليلگر بازار نفت و انرژي با يادآوري اينکه قطعا سقوط قيمت طلاي سياه به زيان آمريکايي‌ها خواهد بود و آمريکا طرفدار قيمت‌هاي متوسط و رو به بالا در بازار نفت است، بيان کرد: با افزايش قيمت نفت به بيش از ۵۰ دلار، آمريکا مي‌تواند نسبت به سرمايه گذاري و افزايش توليد از ذخاير شيل اويل خود ادامه دهد. وي با يادآوري اينکه ثبات قيمت نفت در سطوح بالا مي‌تواند کمکي براي توسعه صنعت نفت آمريکا و افزايش توليد شيل اويل‌ها بکند، افزود: بر اين اساس عرضه هشت ميليون بشکه نفت ذخيره شده در انبارهاي نفتي آمريکا يک سياست کاملا تجاري است.
*«ترامپ» در صف طرفدار نفت گران ايستاد
خطيبي در پاسخ به اين پرسش که سياست «دونالد ترامپ» رئيس جمهوري جديد آمريکا استقلال انرژي اين کشور و افزايش توليد شيل اويل‌ها با هدف کاهش وابستگي نفتي آمريکا است؟ توضيح داد: هم اکنون متوسط مصرف روزانه نفت خام در آمريکا معادل ۱۸ تا ۱۹ ميليون بشکه در روز است.
نماينده سابق ايران در اوپک با بيان اينکه متوسط توليد نفت خام آمريکا هم روزانه کمتر از ۱۰ ميليون بشکه در روز برآورد مي‌شود، تاکيد کرد: به عبارت ديگر هم اکنون آمريکا نصف توليد خود تقاضا براي مصرف نفت دارد و اين کشور در کوتاه مدت هم نمي‌تواند اين شکاف عرضه و تقاضا را پر کند.
مدير اسبق امور بين‌الملل شرکت ملي نفت ايران با اعلام اينکه افزايش توليد نفت آمريکا صرفا با شعار افزايش نمي‌يابد، افزود: شرکت‌هاي آمريکايي براي تحقق اهداف افزايش توليد به سرمايه گذاري‌هاي جديد نياز دارند که اين سرمايه گذاري‌ها در گروي ثبات قيمت نفت خام در سطوح بالا است.
اين تحليلگر بازار نفت و انرژي با يادآوري اينکه عملا در سطوح پايين قيمت نفت، شرکت‌هاي آمريکايي تمايلي براي افزايش توليد نفت به ويژه شيل اويل ندارند، گفت: بر اساس برنامه اداره اطلاعات انرژي آمريکا توليد نفت اين کشور پيش بيني شده در سال ۲۰۱۷ ميلادي حدود ۱۱۰ هزار بشکه در روز افزايش يابد.
وي با بيان اينکه‌امريکا با افزايش توليد ۱۰۰ هزار بشکه‌اي در کوتاه و ميان مدت نمي‌تواند به استقلال انرژي دست يابد، يادآور شد: در مجموع سياست جمهوري خواهان آمريکايي به صورت سنتي افزايش قيمت نفت بوده و هرگاه جمهوري خواهان بر سر کار بوده‌اند قيمت‌هاي نفت در سطح بالا قرار داشته است. خطيبي با اعلام اينکه افزايش قيمت نفت به بشکه‌اي بيش از ۶۰ دلار مي‌تواند براي شرکت‌هاي نفتي آمريکا به منظور انجام سرمايه گذاري‌هاي جديد جذاب و مطلوب باشد، تبيين کرد: قيمت پايين نفت به نفع آمريکايي‌ها نيست.
نماينده سابق ايران در اوپک در پايان با بيان اينکه افزايش فعاليت‌هاي شرکت‌ها در دوران رياست جمهوري ترامپ مي‌تواند به افزايش تقاضاي انرژي در آمريکا کمک کند، خاطرنشان کرد: اين افزايش تقاضا نه تنها در بازار نفت بلکه براي زغال سنگ، گاز طبيعي و فرآورده‌هاي نفتي اتفاق خواهد افتاد.

شهربانواماني مطرح کرد:
يک فعال سياسي اصلاح طلب گفت: لطفي نکرده‌اند که به زنان حق نامزد شدن در انتخابات رياست جمهوري را داده‌اند آنان طبق قانون اساسي در گذشته هم مي‌توانستند کانديدا شوند.
شهربانو اماني فعال سياسي اصلاح طلب در گفت‌و‌گو با ايلنا درباره ثبت نام زنان در انتخابات رياست جمهوري گفت: در قانون اساسي در خصوص ثبتنام زنان و انتخاب شدن آنان هيچ گونه منع قانوني و محدوديتي وجود ندارد.او خاطرنشان کرد: زنان مي‌توانند براي انتخابات مجلس خبرگان، مجلس شوراي اسلامي، شورا‌ها و رياست جمهوري نامزد شوند، در قانون اساسي گفته شده است رجل سياسي و قيدي از زن و مرد به ميان نيامده است.
او ياد آور شد: طبق اصل ۱۱۵ رييس‌جمهور بايد از ميان رجل مذهبي و سياسي که واجد شرايط باشند انتخاب شوند.طبق قانون کانديداي رييس‌جمهور بايد ايراني ‏الاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي‌ايران و
مذهب رسمي‌کشور باشد.
اماني در ادامه با بيان اينکه تفسير شوراي نگهبان از رجل در واقع رجال شده و به اشتباه اين امر صورت گرفته است، عنوان کرد: اين شورا بحث جنسيتي را مطرح مي‌کند. در تفسير آنان گفته مي‌شود رجال يعني مردان، در صورتي در قانون رجل سياسي است نه رجال سياسي.او در ادامه افزود: در بحث رجل سياسي که در قانون آمده، با توجه به اين مساله مي‌توان گفت زنان در همه انتخابات‌ها مي‌توانند شرکت کنند و بحث زن و مرد هم مطرح نيست.اين فعال اصلاح‌طلب گفت: سخنگوي شوراي نگهبان مي‌گويد خانم‌ها مي‌توانند نامزد انتخابات رياست جمهوري شوند، بايد گفت آن‌ها در گذشته هم مي‌توانستند در انتخابات کانديدا شوند ولي به صرف زن بودن رد صلاحيت مي‌شدند.او در ادامه با اشاره به اينکه در دنياي امروز زنان نشان داده‌اند از عهده مسؤليت‌هاي اجتماعي و سياسي به خوبي برمي‌آيند، اظهار کرد: نزديک به ۴۰ دهه از انقلاب اسلامي‌مي‌گذرد و زنان تجارب مختلفي در اين دوران به دست آورده‌اند، آنان به خوبي نشان داده‌اند در مقاطع مختلف هر زمان به آن‌ها اعتماد شد توانستند از عهده مسوليت قانوني خود بر آيند.
اين عضو حزب کارگزارن در پاسخ به اين سوال که آيا امکان دارد زنان تأئيد صلاحيت شوند و در کارزار انتخابات شرکت کنند گفت: بله اين امکان وجود دارد، اما ذکر نکته ضروري است که عده‌اي از روند به وجود آمده در کشور و رأيي که مردم در سال ۹۲ به صندوق انداختند راضي نيستند، مي‌خواهند روحاني رئيس جمهور يک دوره‌اي در تاريخ ايران باشند.
او تأکيد کرد: کاسبان تحريم و کساني که از رانت‌هاي سياسي استفاده مي‌کنند شايد از اين موقعيت سوءاستفاده کنند.او در ادامه گفت: لطفي نکرده‌اند که به زنان اجازه داده‌اند نامزد رياست جمهوري شوند، اگر آقايان در چارچوب قانون براي حقوق نيمي‌از جمعيت کشور که زنان باشند مانع ايجاد نکنند و بستر‌هاي لازم را به وجود بياورند، شرايط توسعه پايه دار به خوبي پيش مي‌رود و همه مشکلاتي که در جامعه است با سهولت بيشتري رفع مي‌شود.اماني در پايان تاکيد کرد: زنان توانايي ويژه‌اي در طي اين سال‌ها کسب کرده‌اند و مي‌توان به حکمراني آنان اعتماد کرد.
رونمایی از بسته حمایتی جدید حمایتی برای صادرکنندگان؛
گروه صنعت، معدن و تجارت: گمرك جمهوري اسلامي‌ايران طي ماه‌هاي گذشته نشان داده كه اراده جدي براي دستيابي به اقتصاد مقاومتي دارد. طي ماه‌هاي گذشته بسته‌هاي مختلفي از سوي گمرك در راستاي حمايت از توليد داخلي و توسعه صادرات ابلاغ شده است.
به گزارش تجارت آنلاين، هدفمند شدن واردات به كشور و توسعه صادرات به ويژه صادرات غيرنفتي، از مهمترين اركان اجرايي شدن سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي هستند. حالا گمرك براي دستيابي سريع‌تر و اجراي بهتر سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي از بسته جديد حمايت از توليد و صادرات خود رونمايي كرده است. اين بسته جديد حمايتي گمرك در حالي روز گذشته مورد توجه قرار گرفت كه همزمان با آن خبر ابلاغ دستور جديد طيب‌نيا، وزير اقتصاد و امور دارايي براي دريافت ماليات علي الحساب از واردات در رسانه‌ها منتشر شد. براساس اين گزارش در بخشي از برنامه‌هاي جديد گمرک جمهوري اسلاني ايران براي توليد و صادرات آمده است: با توجه به نقش گمرک ايران در دستيابي به اقتصاد مقاومتي در حوزه تجارت خارجي و در جهت افزايش صادرات و مديريت واردات به منظور حمايت از توليد و اصلاح الگوي مصرف از طريق نظارت بر اجراي دقيق موانع تعرفه‌اي در راستاي اجتناب از ورود کالاهاي مشابه با ساخت و توليد داخل و ترويج مصرف کالاهاي داخلي همراه با برنامه‌ريزي براي ارتقاي کيفيت و رقابت‌پذيري در توليد با ايجاد تسهيلات و تسريع در ورود مواد اوليه و کالاهاي سرمايه‌اي، از اواخر سال ۱۳۹۲ با استفاده از ظرفيت‌هاي علمي‌موجود در داخل کشور به منظور دستيابي به ابزارهاي دانش‌بنيان و جايگزيني با سيستم‌هاي سنتي و ناکارآمد، بومي‌سازي و استفاده از مشارکت نيروهاي دانشگاهي، طراحي مفهومي‌و پياده‌سازي سامانه جامع گمرکي انجام شد.
همچنين در بخش ديگري از اين گزارش به کاهش زمان ترخيص کالا در رويه واردات از ۲۶ روز به کمتر از ۳ روز، کاهش زمان ترخيص کالا در رويه صادرات از ۷ روز به يک روز، کاهش ميانگين زمان اعلام وصول کالاهاي عبوري (ترانزيتي) در رويه عبور از ۴۵ روز به ۴ روز، کاهش اسناد ضميمه براي اظهارنامه‌هاي وارداتي از ۱۰ سند به ۵ سند، کاهش اسناد ضميمه براي اظهارنامه‌هاي صادراتي از ۷ سند به ۳ سند، کاهش فرآيند تشريفات گمرکي از ۷ ايستگاه کاري به ۳ ايستگاه کاري و پرداخت الکترونيکي فقط با صدور شناسه پرداخت از طريق سامانه جامع امور گمرکي جهت جلوگيري از جعل فيش‌هاي بانکي؛ به‌عنوان اقدامات صورت گرفته گمرک اشاره شده است. در همين راستا تفويض اختيار براي رسيدگي به پرونده‌هاي استرداد حقوق ورودي به برخي از گمرکات از جمله گمرک شهريار (تهران)، يزد، مشهد، قزوين، اصفهان، زنجان، سهلان، اروميه، بندرانزلي، نوشهر، شيراز، تبريز، بندر امام خميني (ره)، زاهدان، جلفا، بيرجند، سمنان،‌ شهيد رجايي، بندرعباس، اراک و فرودگاه‌امام خميني به عنوان بخش‌هاي ديگري از اقدامات گمرک به منظور حمايت از صادرات و توليد ياد شده است.
همچنين در بخش پاياني بسته حمايتي گمرک تحت عنوان ارائه تسهيلات ويژه به واحدهاي توليدي آمده است: با توجه به راه‌اندازي کارشناسي متمرکز اظهارنامه‌هاي وارداتي، حدود ۲۵۰ شرکت توليدي شناسايي و مقرر شد اظهارنامه‌هاي وارداتي مربوط به شرکت‌هاي مذکور در مسير سبز قرار گرفته و بلافاصله و بدون هرگونه کارشناسي به مرحله صندوق و پرداخت هزينه‌هاي مربوطه هدايت شوند. پس از صدور پروانه الکترونيک، محموله‌هاي مرتبط با اظهارنامه در درب خروج مورد بررسي اجمالي قرار گرفته و بدين ترتيب در حداقل زمان ممکن تشريفات گمرکي پايان مي‌پذيرد.
افزايش 10 درصدي درآمدهاي گمرکي
درآمدهاي گمرکي کشورمان طي چهار ماهه اول سال‌جاري در مقايسه با مدت مشابه سال قبل ۱۰ درصد افزايش يافت. درآمدهاي گمرکي ايران در چهار ماه اول سال‌جاري به 4 هزار و 670 ميليارد تومان رسيد که اين ميزان درآمد 10 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشته است. اين در حالي است که ميزان واردات قطعي کشورمان در مدت يادشده 7 و 12 صدم درصد کاهش داشته است. عمده‌ترين دليل افزايش درآمدهاي گمرکي استفاده از سامانه جامع گمرکي و پنجره واحد تجارت فرامرزي بوده است. گمرک جمهوري اسلامي‌ايران با استفاده از اين سامانه انجام تشريفات واردات کالا را الکترونيکي نموده و سامانه جامع گمرکي با بهره‌گيري از حسابداري اتوماتيک اقدام به محاسبه مبالغ هر يک از اظهارنامه‌ها نموده و با ايجاد يک شناسه، پرداخت به‌صورت الکترونيکي انجام مي‌شود. همچنين با اتصال مستقيم سامانه به بانک علاوه بر شناسايي و ثبت مستقيم هرگونه واريز، برداشت و استرداد نيز به‌صورت الکترونيکي انجام مي‌شود. پرداخت الکترونيک از طريق پنجره واحد تجاري از ديگر قابليت‌هاي اين سامانه بوده که از مراجعه به بانک‌ها و نيز ارائه کاغذي اطلاعات جلوگيري نموده است.

واردات مشمول ماليات علي‌الحساب شد
دستور وزير اقتصاد مبني بر اخذ ماليات علي‌الحساب از واردات به گمرکات سراسر کشور ابلاغ شد. علي‌اکبر شاماني، مديرکل مرکز واردات و امور مناطق آزاد و ويژه گمرک ايران با صدور بخشنامه‌اي به ناظرين گمرکات استان‌ها، مديران کل و مديران گمرکات اجرايي مستقل اخذ ماليات علي الحساب از واردات را ابلاغ کرد. به گزارش اقتصاد آنلاين، پيرو بخشنامه شماره ۱۰۱۵۱۲‏/۹۵‏/۱۹۱ مورخ ۹۵,۰۶.۰۲ موضوع ابلاغيه مقام عالي وزارت امور اقتصادي و دارايي درخصوص اخذ ماليات علي الحساب واردات، با عنايت به ابهامات مطروحه از سوي برخي گمرکات اجرايي کشور و به منظور شفاف نمودن موضوع اعلام مي‌دارد:
۱- مطابق بخشنامه صدرالاشاره، واردات کالا (با رعايت مستثنيات ذکر شده در آن بخشنامه) مشمول پرداخت ماليات علي الحساب به ميزان ۴ مجموع ارزش کالا و حقوق ورودي متعلقه است. بديهي است که کشف هرگونه مغايرت که منجر به اخذ مابه التفاوت ارزش و حقوق ورودي شود، مستلزم مطالبه مابه التفاوت ماليات علي الحساب (موضوع آن بخشنامه) براساس تفاوت ارزش و حقوق ورودي پيش آمده نيز خواهد بود.
۲- مطابق بند «الف» بخشنامه اشاره شده، واحدهاي توليدي از پرداخت ماليات موصوف معاف هستند. ليکن بديهي است که اين معافيت صرفاً شامل واردات کالاهاي مرتبط با حوزه فعاليت واحد توليدي بوده و واردات کالاهاي غيرمرتبط و نيز محصول نهايي واحدهاي توليدي را شامل نخواهد بود.



تلاش‌هاي پاياني اوباما و اولاند براي پيشبرد مذاکرات صلح خاورميانه
کنفرانس صلح پاريس باهدف پايان دادن به نزاع رژيم صهيونيستي و فلسطيني‌ها درحالي برگزار شد که مقام‌هاي اسرائيل از بيم و فلسطيني‌ها از روي نااميدي، به نتايج اين کنفرانس چشم دوخته‌اند.اما نبود بازيگران کليدي چون بنيامين نتانياهو در اين کنفرانس و تعويق سفر محمود عباس با وجود حمايت فلسطيني‌ها از اين کنفرانس ، باعث شده تا تلاش فرانسوي‌ها براي پيشبرد مذاکرات خاورميانه کمرنگ شود.
فرانسه همچنين اميدوار بود تا دونالد ترامپ رئيس جمهور منتخب آمريکا نيز دراين کنفرانس حاضر باشد که چنين امري رخ نداد و جان کري وزير خارجه‌امريکا در آخرين روزهاي کاري اش درکنفرانس حضور يافت. اين انتظار مي‌رود که بيانيه پاياني کنفرانس هشداري به ترامپ درباره انتقال سفارت آمريکا به بيت المقدس باشد. مخالفت شديد نخست‌وزير رژيم صهيونيستي و نزديکي زماني به مراسم سوگند دولت ترامپ در آمريکا که مواضعي متفاوت از دولتمردان کنوني کاخ سفيد دارد، باعث شده که نشست پاريس عملا يک نمايش سمبليک باشد و گفته مي‌شود هدف پاريس از برگزاري آن نشان دادن اجماع جهاني به ترامپ و نتانياهو در قبال مساله فلسطين است. کنفرانس بين‌المللي صلح پاريس به منظور حل و فصل درگيري‌ها ميان دو طرف فلسطيني و اسرائيلي، صبح ديروز با حضور نمايندگاني از ۷۰ کشور جهان و در غياب اسرائيل برگزار گرديد. به گزارش شبکه خبري الجزيره، اين کنفرانس صبح ديروز با سخنراني ژان مارک آيرو، وزير خارجه فرانسه آغاز و فرانسوا اولاند، رئيس‌جمهور اين کشور نيز نزديک ظهر سخنراني کرد. بسياري از کارشناسان معتقدند فرانسوا اولاند که از شرکت در انتخابات آينده فرانسه کنار کشيد ، ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد و اين کنفرانس تلاشي براي خوب جلوه دادن دولت يک از نامحبوبترين روئساي جمهور فرانسه است.  در اين کنفرانس که پشت درهاي بسته برگزار شد، نزديک به ۴۰ وزير خارجه از جمله جان کري و وزراي چند کشور عربي و نمايندگاني از سازمان ملل، اتحاديه اروپا، اتحاديه عرب، سازمان همکاري اسلامي، اتحاديه آفريقا و گروه بريکس حضور دارند.در همين راستا، مسئولان بين المللي روز شنبه بررسي پيش‌نويس بيانيه پاياني کنفرانس صلح خاورميانه را به پايان رساندند.پيش‌نويس نهايي بيانيه پاياني اين نشست که چهار بار اصلاح شده، شامل به رسميت شناختن مرزهاي چهارم ژوئن ۱۹۶۷ از جمله قدس شرقي به عنوان مرزهاي کشور فلسطين است. همچنين براساس اين پيش نويس راهکار تشکيل دو کشور راهکاري است که جاي بحث و جدل ندارد.در اين پيش‌نويس بر اجراي قطعنامه‌هاي سازمان ملل از جمله قطعنامه ۲۳۳۴ شوراي امنيت ضد شهرک‌سازي‌هاي اسرائيل در اراضي فلسطيني‌ها و عمل کردن به اظهارات جان کري، وزير خارجه‌امريکا و کنار گذاشتن خشونت از سوي دو طرف تأکيد و اشاره شده که‌امنيت در سرزمين‌هاي اشغالي جز با امنيت فلسطين محقق نخواهد شد. قابل ذکر است رژيم صهيونيستي با استقرار 600 هزار تن در نوار غزه و ادامه شهرک سازي‌ها طرح صلح دو کشور مستقل را نيز نقض کرده است.
نشست ويژه وزراي خارجه اتحاديه اروپا
تنها با فاصله يک روز از نشست پاريس، وزراي خارجه اتحاديه اروپا دوشنبه نشست ويژه‌اي را در بروکسل براي بررسي مسائل خاورميانه برگزار مي‌کنند.به گزارش اليوم السابع، قرار است شرکت کنندگان در اين نشست که يک روزه خواهد بود، با ژان مارک آيرو، وزير خارجه فرانسه به بررسي نتايج اصلي کنفرانس بين المللي صلح خاورميانه بپردازند که يکشنبه براي ترغيب اسرائيل و فلسطين به از سرگيري مذاکرات صلح در پاريس برگزار شد.وزراي خارجه اتحاديه اروپا همچنين ارزيابي اوضاع در سوريه و تلاش‌ها براي احياي مذاکرات سياسي به ويژه تلاش‌هاي نماينده ويژه دبيرکل سازمان ملل در امور سوريه را مورد بررسي قرار مي‌دهند.

مجلس به مطالبه نیمی از جامعه پاسخ مثبت داد
گروه اجتماعي: روزي كه خبر شكسته شدن ركورد حضور زنان در مجلس دهم در رسانه‌ها منتشر شد، كمتر كسي انتظار داشت تا 17 نماينده زن حاضر در پارلمان بتوانند تبديل به مهره‌هايي تاثيرگذار در خانه ملت شوند.
با گذشت زمان و به مرور زمان به نظر مي‌رسد كه زنان مجلس دهم رويه‌اي متفاوت از مجالس گذشته را در پيش گرفته‌اند و اين روزها به دنبال تاثيرگذاري بيشتري هستند. موافقت نمايندگان براي تصويب برخي از بندهاي ارجاعي به لايحه برنامه ششم توسعه را شايد بتوان نمود رفتار و تلاش‌هاي اين نمايندگان زن دانست.
ديروز نمايندگان مجلس در نشست علني مجلس و در جريان بررسي مواد ارجاعي لايحه برنامه ششم توسعه کل کشور با الحاق يک ماده به اين لايحه با بازنشستگي بانوان با سابقه ۲۰ سال بدون محدوديت سني موافقت کردند. اين ماده با 139 رأي موافق، 22 رأي مخالف و 2 رأي ممتنع از مجموع 195 نماينده حاضر به تصويب رسيد. پيشنهاد بازنشستگي بانوان با سابقه 20 سال بدون محدوديت سني، موضوعي بود كه از طرف پروانه سلحشوري نماينده تهران ارائه شده بود. موضوعي كه پيش از اين با پيچيدگي‌هاي زيادي همراه بود. هرچند براساس اصول قانون اساسي و قانون کار تبعيض قائل شدن ميان زن و مرد ممنوع شده و کارفرما مجاز نيست در ازاي کاري يکسان به زنان حقوق و مزايايي کمتر از مردان پرداخت کند، اما شرايط قابل مشاهده در جامعه چيز ديگري را نشان مي‌دهد.
در همين حال به موجب ماده الحاقي دستگاه‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌هاي دولتي و عمومي‌غيردولتي تابع صندوق‌هاي بازنشستگي اعم از کشوري يا تأمين اجتماعي موظف شده‌اند با درخواست بازنشستگي بانوان شاغل که داراي حداقل 20 سال سابقه خدمت هستند بدون محدوديت سني موافقت کنند. ميزان محاسبه حقوق آنها نيز براساس تعداد سال‌هاي کارکرد و پرداخت حق بيمه‌شان خواهد بود.
در همين ارتباط يک عضو هيأت رئيسه فراکسيون زنان مجلس دهم معتقد است که مصوبه روز گذشته مجلس در مورد امکان بازنشستگي زنان با ۲۰ خدمت، يكي از مطالبه‌هاي جامعه زنان كشور بوده است. سيد فاطمه ذوالقدر، نماينده مردم تهران در مجلس دهم، اظهار کرد: در حال حاضر کارگران زن با 42 سال سن مي‌توانند بازنشسته شوند و مشمولين خدمات بازنشستگي نيز با همين محدوديت سني امکان بازنشستگي با 30 سال سابقه خدمت را دارند. در حالي که اين امکان براي مشمولين تأمين اجتماعي فراهم نبود و آنها بايد براي بازنشستگي با 20 سابقه به 55 سال مي‌رسيدند و اين شرط سني وجود داشت. وي در ادامه خاطرنشان كرد: با مصوبه روز گذشته مجلس اين محدوديت سني براي مشمولين تأمين اجتماعي هم برداشته مي‌شود و زنان در صورت تمايل با 20 سال سابقه خدمت و 20 روز حقوق مي‌توانند بازنشسته شوند.
اين نماينده مردم تهران در مجلس با بيان اينکه اين مصوبه براي دولت بار مالي نخواهد داشت، گفت: ما چنين چيزي را اجبار نکرديم بلکه اين امر، موضوعي اختياري است و هزينه‌اي هم به دستگاه مربوطه تحميل نمي‌شود بلکه مي‌تواند باعث اشتغالزايي و استخدام نيروهاي جوان تحصيلکرده شود که توانايي و تسلط لازم را دارند و در جست‌وجوي شغل هستند. ذوالقدر همچنين در پايان تصريح كرد: امکان بازنشستگي زنان با 20 سال خدمت مطالبه جامعه زنان بوده و ما پيش از اين مي‌خواستيم طرحي با اين مضمون ارائه کنيم اما با همت و تلاش تمامي‌اعضاي فراکسيون زنان و زنان عضو کميسيون تلفيق اين قانون در برنامه ششم به تصويب مجلس رسيد.

بررسی چالش های اقتصادی در هم‌اندیشی اتاق ایران با دولت
رييس اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي ايران، در بيستمين جلسه هيات نمايندگان دوره هشتم اتاق ايران گفت: بررسي منابع و مصارف بازار بدهي نشان مي‌دهد که دولت سعي در استقراض براي پرداخت‌هاي هزينه اي خود دارد، در حالي که اگر اين اوراق در پروژه‌هاي بهره ور استفاده شود، مي‌تواند بسيار مفيد باشد.
غلامحسين شافعي ديروز يکشنبه 26 دي ماه 96 در بيستمين جلسه هيات نمايندگان دوره هشتم اتاق ايران که در محل اين اتاق برگزار شد، با اشاره به تنگناهاي مالي گفت: ‌تنگناهاي مالي نخستين معضل محيط کسب و کار کشور است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني بازار سرمايه (سنا)، رييس اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي ايران ديروز، در بيستمين جلسه هيات نمايندگان دوره هشتم اتاق ايران که در محل اين اتاق برگزار شد، اظهار داشت: بررسي فعاليت‌هاي دولت در توسعه بازار بدهي و تامين کسري از طريق انتشار اوراق بهادار به ويژه در بودجه سال آينده، تامين مالي بنگاه‌هاي بخش خصوصي را دشوار و پرهزينه مي‌کند. به گفته اين مقام مسوول، نزديک به 89 درصد بنگاه‌هاي کشور وابسته به منابع بانک‌ها و 11 درصد ديگر را ساير منابع تشکيل مي‌دهند. شافعي با اشاره به استفاده اوراق بدهي در پروژه‌اي بهره‌ور خاطرنشان کرد: بررسي منابع و مصارف بازار بدهي نشان مي‌دهد که دولت سعي در استقراض براي پرداخت‌هاي هزينه اي خود دارد، درحالي که اگر اين اوراق در پروژه‌هاي بهره ور استفاده شود، مي‌تواند بسيار مفيد باشد.
رييس اتاق ايران در ادامه به طرح سه پرسش در اين قسمت پرداخت و گفت: آيا گسترش فعاليت‌هاي دولت در بازار بدهي، نگراني از بازپرداخت بدهي‌هاي معوق را در آينده ايجاد نخواهد کرد؟ در بودجه ۹۶ بازپرداخت اصل و سود سررسيد شده از محل اوراق جديد پيش بيني شده، دولت چه برنامه اي براي بازپرداخت اين تعهدات دارد؟ و دولت چه برنامه اي براي استفاده بنگاه‌هاي بزرگ بخش خصوصي از بازار بدهي به عنوان جايگزين بخش بانکي دارد؟
*سياست‌هاي اصل ۴۴ قانون اساسي
شافعي در ادامه با انتقاد از روند خصوصي سازي در کشور، عنوان کرد: هرچند در آغاز خصوصي سازي اهدافي نظير ارتقاي کارايي، کوچک کردن دولت، افزايش رقابت و افزايش مشارکت بخش خصوصي مدنظر بود، اما اکنون بيشتر به جابه جايي انحصارهاي دولت و بخش شبه دولتي انجاميده است.
*واگذاري‌ها بيشتر در راستاي کسب درآمد و رد ديون دولتي صورت گرفت
رييس اتاق ايران تاکيد کرد: در عمل واگذاري‌ها بيشتر در راستاي کسب درآمد و رد ديون دولتي (۲۱ درصد واگذاري‌ها) و بدون در نظر گرفتن توانمندي اشخاص متقاضي صورت گرفت که اوج انحراف‌هاي آن را در دولت گذشته شاهد بوديم.
وي يادآوري کرد، هرچند در دولت گذشته شاهد بيشترين واگذاري‌ها در قالب اصل ۴۴ قانون بوديم، اما بيشترين کسري بودجه‌ها نيز در همان دولت اتفاق افتاده است. شافعي در اين زمينه نيز به طرح دو پرسش اساسي پرداخت که دولت چه برنامه اي براي بهبود فرآيند خصوصي سازي و همچنين بهبود فضاي کسب و کار و حذف فساد از سيستم اقتصادي دارد؟
البته وزير اقتصاد نيز در خصوص بازار بدهي و در پاسخ به پرسش‌هاي شافعي گفت: در سال ١٣٩٣ عمده تامين منابع ما سيستم بانکي بود و اوراق مشارکت به آن صورت وجود نداشت، ولي ما بحث بازار بدهي را مطرح کرديم که اوراق منتشره در بازار ثانويه خريد و فروش شود. از اين کار دو هدف داشتيم ابتدا کمک به بخش خصوصي و همچنين ساماندهي بدهي دولت.
وي در بخشي از سخنانش با بيان اينکه انتظار دارد امکان استفاده از بازار بدهي بيش از دولت در دست بخش خصوصي باشد بار ديگر توضيحاتي درباره وضعيت مالي ارائه کرد و گفت: من هم قبول دارم که دولت نبايد ورود با قدرتي به بازار بدهي داشته باشد، ولي اين انتخاب ما نيست محدوديت مالي کنوني دولت چنين وضعيتي را ايجاب کرده است.