با افزايش جمعيت فعال کشور درسه سال اخیر و افزایش بیکاری رقم خورد؛
نرخ بيکاري از ۱۰.۷درصد در پاييز ۹۴به ۱۲.۷درصد در تابستان ۹۵ رسيده و شمار بيکاران در اين مدت ۷۰۰هزار نفر افزايش يافته است.
بر اساس گزارش مرکز آمار، شمار بيکاران در پاييز 94 برابر 2 ميليون و 646 هزار نفر بوده است که اين رقم در تابستان 95 به 3 ميليون و 337 هزار نفر رسيده است که رشد حدود 700 هزار نفري شمار بيکاران را نشان ميدهد. نرخ بيکاري 12.7 درصدي در تابستان 95 بالاترين نرخ بيکاري در 5 سال اخير محسوب ميشود. جمعيت فعال کشور (شاغلين و افراد جوياي کار) از 24,800,000 در بهار سال 1392 به 25,800,000 نفر در بهار 95رسيد. به عبارتي در فاصله (بهار 1392 تا بهار 1395) جمعيت فعال در بازار کار کشور يکميليون نفر افزايش مواجه شد. کارشناسان اقتصادي بر اين باورند که ايران براي اين که بتواند بيکاري را کنترل و نرخ آن را کاهش دهد بايد سالانه بيشتر از يک ميليون شغل ايجاد کند در حالي که در طول سالهاي اخير به طور متوسط نتوانسته براي بيشتر از ۵۵۰ هزار نفر شغل ايجاد کند. کارشناسان اقتصادي بر اين باورند که ايران براي غلبه بر مشکل بيکاري، نيازمند رشد اقتصادي بالاي هفت درصد است اما در طول چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادي در حد پنج درصد بودهاست.
کارشناسان اقتصادي بر اين باورند که بخشي از رشد اقتصادي چند سال اخير حاصل افزايش درآمدهاي بالاي نفتي بودهاست در حالي که دولت بدون سرمايهگذاري کافي نميتواند به رشدي قابل اتکا دست يابد تا با آن شعار افزايش فرصتهاي شغلي را تحقق بخشد.
* افزايش نرخ رشد بيکاري قابل پيشبيني بود
در اين زمينه حميد حاج اسماعيلي، کارشناس بازار کار معتقد است: افزايش نرخ رشد بيکاري قابل پيشبيني بود چون روند اقتصاد کشور در سال گذشته اين نشانه را داشت کهامسال با افزايش نرخ بيکاري روبهرو شويم.
حاج اسماعليلي نيز توضيح ميدهد: کاهش نرخ بيکاري تنها از اين طريق که حرکت مثبتي در اقتصاد ايجاد شود محقق نخواهد شد. دولت بايد براي جذب کارجوياني که هر سال به بازار کار اضافه ميشوند برنامهريزي کند اگر دولت در اين زمينه تمهيدات لازم را نينديشيده باشد طبيعتا همه ساله به صورت خود به خودي به جمعيت بيکار کشور اضافه ميشود چون همه ساله بخشي به بازار کارجويان اضافه ميشوند و دولت بايد هر سال به ظرفيتهاي اقتصاد کشور براي جذب نيروي کار توسعه دهد. حاج اسماعيلي البته نشانههاي اقتصادي کشور را مثبت قلمداد کرده و ميگويد در مجموع دولت يازدهم با برنامهريزيها و اقداماتش حرکت اقتصاد ايران را رو به پيشرفت به راهانداخته است بنابراين انتظار ما اين است که اکر دولت بتواند در برخي از بخشها که اکنون تلاش براي جذب سرمايهگذار دارد موفق حاضر شود ميتوانيم در آينده شاهد بهبود يافتن بيشتر شاخصهاي اقتصادي از جمله کاهش نرخ بيکاري باشيم.
داوود سوري، اقتصاددان نيز در اين زمينه توضيح ميدهد: در سال گذشته نرخ رشد اقتصادي مناسب نبود. آمارها حاکي از آن است که نرخ رشد اقتصادي در دامنهي منفي يک تا حداکثر مثبت يک درصد بوده است که اين وضعيت نشان دهنده آن است که جذب نيروي کار براي کارفرما ميسر نيست.
وي همچنين بيان کرد: براي حل مشکل بيکاري بايد به دنبال راهکارهاي بلند مدت و پايدار بود. به اين ترتيب که از طريق رشد اقتصادي، بخش توليد و کالا و خدمات فعال شود تا به اين ترتيب امکان جذب نيروي کاري که همه ساله به بازار افرادي جوياي کار افزوده ميشوند، فراهم شود.
اين اقتصاددان همچنين بيان کرد: براي کاهش نرخ بيکاري جز همين طريق راه ميانبري وجود ندارد. البته دولت ميتواند از طريق راههاي غير اصولي اقداماتي کند که نرخ بيکاري به صورت کوتاه مدت و سوري پائينتر نشان دهد ولي راه اصولي همان است که از طريق رشد ميسر شود.
استان مرکزي پايينترين نرخ بيکاري با ۶.۷ درصد
علاوه بر اين بررسي نرخ بيکاري در استانهاي مختلف نشان ميدهد استان کرمانشاه همچنان با ۲۰.۳ درصد بالاترين نرخ بيکاري را دارد و پس از آن استان چهار محال و بختياري با ۱۹.۸ درصد قرار گرفته است. از سوي ديگر پايينترين نرخ بيکاري با ۶.۷ درصد مربوط به استان مرکزي است.
از طرفي مقايسه نسبت اشتغال بين استانهاي کشور حکايت از آن دارد که استان زنجان با ۴۱.۴ درصد بالاترين نسبت اشتغال و استان سيستان و بلوچستان با ۲۸.۴ درصد پايينترين نسبت اشتغال را به خود اختصاص دادهاند. نسبت اشتغال کشور در تابستان ۳۵.۳ درصد از سوي مرکزي آمار ايران اعلام شده است. مقايسه استانها به لحاظ بخشهاي عمده فعاليت اقتصادي نيز نشان ميدهد در بخش کشاورزي بيشترين شاغلان در استان خراسان شمالي با نرخ ۳۹.۸ درصد مشغول به کار بودهاند و در مقابل استان تهران با ۱.۸ درصد کمترين شاغلان در بخش کشاورزي را داشته است. شاغلان بخش کشاورزي در کل کشور ۱۹.۴ درصد در تابستان بوده است. سهم شاغلان در بخش صنعت نيز در کل کشور ۳۱.۵ درصد بوده است؛ استان البرز با ۴۴.۷ درصد بيشترين و استان آذربايجان غربي با ۲۰ درصد کمترين درصد شاغلان را به خود اختصاص دادهاند. همچنين بخش خدمات از اشتغال کشور در تابستان امسال ۴۹.۱ درصد بوده است؛ در اين بخش استان تهران با ۶۵.۸ درصد بالاترين و استان زنجان با ۳۲.۶ درصد پايينترين درصد شاغلان در بخش خدمات را به خود اختصاص دادهاند.
استان گلستان با ۱۹.۷ درصد بالاترين سهم اشتغال ناقص
يافتههاي مرکز آمار از «نرخ» اشتغال ناقص که نسبت جمعيت اشتغال ناقص به جمعيت فعال را نشان ميدهد، حکايت از آن دارد که در تابستان امسال ۸.۳ درصد از جمعيت فعال ۱۰ ساله و بيشتر(افراد شاغل يا بيکاران در سن کار) داراي اشتغال ناقص بودند. اين شاخص در بين مردان ۹.۴ درصد و در بين زنان نيز ۳.۷ درصد در تابستان امسال بوده است. همچنين «سهم» اشتغال ناقص که درصد جمعيت شاغل داراي اشتغال ناقص را نشان ميدهد ۹.۵ درصد است در حالي که اين ميزان در مدت مشابه سال گذشته ۸.۵ درصد بوده است. مقايسه سهم اشتغال ناقص در بين استانها حاکي از آن است که استان گلستان با ۱۹.۷ درصد بالاترين سهم اشتغال ناقص را به خود اختصاص داده است. اين رقم در استان زنجان با ۳.۵ درصد کمتر از استانهاي ديگر است.
مشاور سابق بانک جهاني مطرح کرد
مشاور سابق بانک جهاني با اشاره به روي کار آمدن ترامپ و نامشخص بودن وضعيت جهان حداقل تا ۶ ماه آينده و از سويي نزديکي ايران به انتخابات رياست جمهوري گفت: شرايط فعلي براي تغيير واحد پول ملي از ريال به تومان سخت به نظر ميرسد.
به گزارش تسنيم، نادره شاملو که 33 سال در بانک جهاني شاغل بوده و در اين مدت پستهاي کارشناسي، مديريت و مشاورهاي مهميداشته و تجربه کاري در بررسي وضعيت اقتصادي کشورهاي مختلف از جمله مکزيک، شيلي، برزيل، تايلند، اندونزي، مالزي، لائوس، ويتنام، پاکستان، ترکيه، يوگسلاوي سابق، کانادا، آلمان، هلند، فرانسه، از سوريه و لبنان تا يمن و عربستان را داشته در خصوص تبديل ريال به تومان معتقد است که اين عمل يک اقدام سياسي – اقتصادي به ويژه در آستانه انتخابات رياست جمهوري در ايران است.
وي که داراي فوقليسانس اقتصاد از دانشگاه جرج تاون آمريکاست، ضمن نامناسب دانستن شرايط فعلي حداقل تا 6 ماه آينده براي تبديل ريال به تومان، توصيههايي در اين خصوص به ويژه براي دولت دارد که در ادامه در گفت وگو با خبرنگار اقتصادي تسنيم ميخوانيد.
آيا با تبديل ريال به تومان موافقيد؟
حذف کردن صفرها مهمتر است تا عوض کردن ريال به تومان. نظرات فراواني وجود دارد مبني بر اينکه ايران بايد دير يا زود اين اقدام را انجام دهد. در واقع، افرادي که به ايران سفر ميکنند همواره از اينکه ميشنوند افراد قيمت يک کالا را به مقياسهاي مختلف بيان ميکنند، سردرگم ميشوند. ممکن است رقم واقعي 3 هزار تومان، 300 هزار تومان، 3 ميليون تومان يا بيشتر باشد. بنابراين مردم ايران خودشان قبلا در معاملات روزمره پول ملي خودشان را مجددا ارزشگذاري کردهاند.
چرا؟
حداقل 2 دليل براي ارزش گذاري مجدد پول ملي (حذف صفر از پول ملي) وجود دارد. اولين دليل سهولت در کارهاست. ارقاميبا صفرهاي متعهد منجر به مشکلاتي در محاسبات و ثبت آمارها، نرم افزارهاي پردازش اطلاعات و سيستمهاي پرداخت و همچنين رد و بدل پول توسط صندوقداران مغازهها ميشود. با اين کار مشکلات فني و عملياتي ناشي از استفاده از ارقاميبا صفرهاي متعدد از بين ميروند. فعلا که پول ايران خيلي گيج کننده است. من چندين بار شاهد بودم که وقتي يک تاکسي به يک توريست ميگفت 10 هزارتومان بده، طرف گيج شده و با شمردن صفرها اسکناس 10هزار ريال تحويل داده. يعني هزار تومان. دومين دليل براي حذف پول ملي، دليل رواني است که اساسا موجب بازيابي مجدد اعتبار پول ملي يک کشور ميشود.
*چه محدوديتهايي در اجراست؟
اولا، از نظر فني، 2 شيوه حذف صفر از پول ملي وجود دارد: شيوه معمول تر که در آن، دليل اصلي اين کار تورم بالا و ضرورت ارسال اين پيام به اقتصاد است که روزهاي پر تورم به سر آمده است و شيوه کمتر معمول که در آن حذف صفر از سوي دولتهايي انجام ميشود که تمايل دارند منابع بيشتري را از جامعه استخراج کنند. حذف صفر از پول ملي بدون اصلاحات پولي موجب توقف تورم نخواهد شد و نميتواند سبب تغيير رفتار افراد شود. در واقع حذف صفر پول ملي جدا از يک برنامه گسترده اصلاح کلان اقتصادي و انبساطي پولي است و بعيد به نظر ميرسد که منافع مسلم و قطعي اي در پي داشته باشد.
اين کار چه ميزان هزينه اقتصادي به دنبال دارد؟
پاسخ به اين سوال بدون بررسي شيوه اجراي کار و هدف از انجام حذف صفر، دشوار است. کشورهاي چپگرا و پوپوليست ممکن است با نتيجه اقتصادي متفاوتي نسبت به دولتهاي اقتصادي دست راستي که هدف آنها ايجاد فضاي کسب و کار مناسب تر است و اهميت چنداني به حمايت از اقشار آسيب پذير نميدهند، مواجه شوند.
در هر حال حائز اهيمت است که مطمئن شويم حذف صفر به عنوان اقداميدر جهت کاهش ارزش پول ملي تعبير نشود. يعني بايد ارزش پول ملي ثابت نگه داشته شود.
*آيا ميتوان واحد پول را تغيير داد ولي به حذف صفرها عمل نکرد؟
شاملو: در کشورهايي که حذف صفر از پول ملي را به عنوان يک استراتژي اجرا ميکنند و به ويژه کشورهايي که صفرهاي پول ملي خود را در پايان يک فرآيند اصلاحات اقتصادي انجام دادهاند، تفاوتهاي قابل توجهي در زمينه زمان اجرا ديده ميشود. فاصله زماني بين پديدار شدن تورم بالا، يا فاصله بين بالا رفتن نرخ ارز و حذف صفر از پول ملي متفاوت است.
*آيا در پايان کار دولت يازدهم اين کار عملي و شدني است؟ يا حداقل منطقي است؟
با توجه به عوامل ناشناخته بسياري که ايران در طي 6 ماه آينده با آن مواجه خواهد بود، دشوار ميتوان به اين سوال پاسخ داد. با اين حال، دولت فعلي ميتواند اين ايده را مطرح سازد، و با شنيدن نظرات مخالفان و موافقتان، مکانيزمهاي مناسب را براي شروع و زمان مناسب پروژه بيابد.