جمشید پژویان در گفت وگو با «تجارت» تاکید کرد؛
«نظام مالياتي ايران در بخش مالياتهاي مستقيم بر خلاف ساير کشورها که بيشتر بر درآمد، سود و منافع سرمايه متمرکز است بر ماليات بر شرکتها تمرکز دارد و در بخش مالياتهاي غيرمستقيم نيز به عوض ماليات عموميبر مصرف، نظام مالياتي ايران بر ماليالت تجارت تاکيد دارد.
ساختار فوق منجر به اين شده که در بخش مالياتهاي مستقيم بيشترين مالياتي بر شرکتها و بخشهاي توليدي اقتصاد باشد و در بخش مالياتهاي غيرمستقيم نيز سهم عمده اين مالياتها وابسته به واردات باشد که از محل درآمدهاي نفتي تامين ميشود».
علتهاي ناکاميکارکردهاي مالياتي
جمشيد پژويان، اقتصاددان با بيان اين نکات به تجارت ميگويد: «وجود چنين وضعيتي ناشي از معافيتهاي گسترده مالياتي و محدود بودن تعداد پايههاي مالياتي در کشور است که منجر به وابستگي شديد اقتصاد به درآمدهاي نفتي، ناکارآمدي سياستهاي مالي و رقابتناپذيري اقتصاد در صحنه بينالمللي، فقر و توزيع نابرابر عادلانه درآمدها در کشور ميشود». شاخصهاي ارزيابي نظام مالياتي ايران نظير سهم پايين مالياتها از توليد ناخالص داخلي و منابع تامين بودجه، فشار مالياتي بر شرکتها در بخش مالياتهاي مستقيم و تمرکز بر ماليات بر واردات در بخش مالياتهاي غيرمستقيم، بيانگر آن است که نظام مالياتي کشور از ساختار مطلوبي برخوردار نيست.
عدم توسعه نظام مالياتي
پژويان در اينباره ميگويد: «مقايسه بين ماليات بر شرکت و ماليات بر درآمد که قاعدتا بايد شامل همه درآمدها در اقتصاد ايران باشد نشان دهنده وجود عدم تعادل، بيعدالتي و ناکارآمدي در جمعآوري مالياتهاي پردرآمد است؛ يعني عوامل اقتصادي غير از شرکتها عليرغم درآمد بالايي که درآمد متناسب با آن سهم ماليات خود را پرداخت نميکنند». از سويي ديگر عدم توسعه نظام مالياتي درکشور يکي از مهمترين دليل حضور برخي از نهادهاي خاص در فعاليتهاي اقتصادي است. درواقع اين نهادها که وظايف مهمينيز برعهده دارند به اين دليل که دولت از تأمين هزينههاي آنها ناتوان است وارد فعاليتهاي اقتصادي ميشوند و همين حضور اختلالهاي بزرگي در اقتصاد کشور ايجاد ميکند. درواقع بسياري از ناکارآمديهاي اقتصاد بخصوص در بخش خصوصي از ناحيه حضور اين گونه نهادها در اقتصاد به وجود آمده است و فضاي اقتصاد بشدت به زيان بخش خصوصي تبعيضآميز شده است.
نبود نظام پايه مالياتي شفاف
اقتصاد در حوزههاي مختلف متاثر از اين موضوع دچار چالشهاي جدي مثل رکود، تورم، کاهش بازدهي در بخشهاي مختلف توليد و گسترش نابرابري ميشود. يکي از عواملي که در اين زمينه دستخوش تغييرات زيادي ميشود؛ نظام پولي کشور است. براساس عوامل گفته شده نظام پولي کشور به دليل نبود قوانين پايه مالياتي شفاف عملا در اختيار انحصارگرايان قرار ميگيرد. يکي از عمده دلايل فساد بانکي همين پيامد نبود نظام پايه مالياتي شفاف و تعريف شده است.
نظام توزيع نامناسب
در اينباره حسين راغفر اقتصاددان معتقد است:«وقتي اينگونه سياستگذاري اعمال ميشود، آثار توزيعي در کشور به همراه دارد و نظام توزيع درآمد و ثروت گروههاي مختلف جامعه را به نسبتهاي متفاوت تحت تاثير قرار داده ميشود. به گفته وي از جمله اين موارد پيامدهاي فساد بانکي است که در تخصيص منابع فقط به ارقام ديون معوق بانکها محدود نميشود.( که مبالغ هنگفتي از آنها در نظام سرمايهداري رانتي و در کانونهاي قدرت توزيع ميشود). اين اقتصاددان در ادامه به ديگر تبعات اين روند اشاره ميکند و ميگويد: «اين روند تنها به از بين رفتن بخش مولد کشور منتهي نميشود، بلکه به دليل تخريب فرصتهاي شغلي جامعه، نسل جوان از دسترسي به شغل شايسته نيز محروم خواهد شد».
فرار مالياتي
در حال حاضر به دليل فرار مالياتي هنگفتي که وجود دارد درآمدهاي مالياتي دولت نيز کاهش يافته است. به همين دليل بخش خصوصي نيز در چنين شرايطي راههاي ديگري براي بقا پيدا ميکند. اين بخش ترجيح ميدهد که وارد فعاليتهاي اقتصادي نظير خريد و فروش املاک و مستغلات شود که پنهان کردن اطلاعات آن ممکن باشد و پرداخت ماليات درآن نادقيق و ناچيز باشد. راه ديگري که برخي از خصوصيها انجام ميدهند اين است که وارد فعاليتهاي زير زميني شده يا منابع خود را از کشور خارج ميکنند. همه اين عوامل به علت اين است که کارکردهاي نظام مالياتي در کشور مطلوب نيست. نظام مالياتي کشور سنتي و توسعه نيافته است. اين عوامل دست به دست هم ميدهند تا رانتخواران و انحصارگرايان وارد فعاليتهاي اقتصادي شده و منجر به اختلالهاي بزرگي در اقتصاد و به حاشيه راندن بخش خصوصي مولد ميشود.
انحراف در فعاليتهاي مولد
تبعات اين امر اين است که بخش خصوصي خرد و به نوعي عامه مردم در کنار بخش خصوصي مولد به ناچار ترجيح ميدهد که وارد فعاليتهاي اقتصادي نظير خريد و فروش املاک و مستغلات شود که پنهان کردن اطلاعات آن ممکن باشد و پرداخت ماليات درآن نادقيق و ناچيز باشد. راه ديگري که برخي از خصوصيها انجام ميدهند اين است که وارد فعاليتهاي زير زميني شده يا منابع خود را از کشور خارج ميکنند.
بهبود نظام مالياتي
پژويان؛ درباره بهبود نظام مالياتي اين چنين ميگويد: معرفي پايههاي مالياتي جديد (که در اين زمينه پايههاي مالياتي بر محيط زيست، ماليات بر عايدي سرمايه و مالياتهاي محلي است) و بهبود عملکرد پايههاي مالياتي موجود (که در دو بخش هزينه و درآمد اصلاحات مورد نياز در قالب معرفي پايه ماليات بر مجموع درآمد و ماليات بر ارزش افزوده ارائه شود) بايد اعمال شود. البته در اين ميان بايد طرح تحول اقتصادي به خصوص در بخشهاي انرژي، سياستهاي مالياتي مورد نياز براي صرفه جويي در مصرف انرژي اعمال شود. به گفته وي، در حال حاضر نظام رانتي و ساختار نامانسب مالياتي در کنار عوامل ديگر همچون نبود شفافيت قوانين و عدم اراده براي اصلاحات لازم در اين راستا باعث شده تا فرار مالياتي افزايش يابد و روند اقتصادي کشور نيز هر از چند گاهي با تلاطمهايي مثل نرخ ارز و نرخ سود بانکي و ... دچار چالش شود.
يک اقتصاددان:
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي گفت: براي ايجاد اشتغال به صلح و امنيت و ثبات سياسي نيازمنديم و بدون آنها بهبود فضاي کسب و کار تحقق نمييابد.
به گزارش ايرنا، «حسن طايي» در نشست «مساله شناسي بازار کار و اشتغال، ديدمان تحليلي» که در موسسه دين و اقتصاد برگزار شد، افزود: دولت دوازدهم در حال شکل گيري بوده و براي بهبود وضعيت بازار کار سهم قابل توجهي براي جامعه مدني قائل است. طايي تاکيد کرد تعامل سازنده و يادگيري تعاملگران اقتصادي مقدمه تصوير بازار کار است. وي ادامه داد: پس از سرشماري سال 1375 جمعيت 36ميليوني زير 25سال شناسايي شد که ميتوانستيم همان موقع وضعيت بازار کار در آينده را پيش بيني کنيم. در سال 1385 نيز اين جمعيت قابل پيش بيني بود. به گفته وي، جنس عرضه و تقاضا در بازار کار در حال تغيير است؛ براي نمونه اکنون زنان تحصيلکرده بسياري به بازار کار مراجعه ميکنند. بنابراين بايد در بنگاهها تغييري اتفاقي بيفتد. اين کارشناس اقتصادي گفت: اهميت، کميت و کيفيت اشتغال با گذشته تفاوت کرده و نيازمند هماهنگي دستگاههاي مرتبط است. به گفته وي، خانواده، احزاب، تشکلهاي صنفي و رسانهها در ايجاد اين تغييرها و هماهنگيها موثرند. طايي بيان داشت: اشتغال به مجموعه اي از سياستهاي سطح کلان و مياني و خرد نيازمند است که اين مجموعه در يک فرايند يادگيري متقابل ميتواند به بهبود بازار کار و ايجاد اشتغال منجر شود. وي تاکيد کرد نخستين موضوع براي ايجاد اشتغال بسترهاي نهادي است و گفت: جريان ميليوني اشتغال به کشوري عاري از تنش چه در عرصه داخلي و چه عرصه خارجي نياز دارد. اين استاد دانشگاه اضافه کرد: ما همچنين به تثبيت حقوق مالکانه نياز داريم تا شاهد شکوفايي استعدادها و نوآوريها باشيم و اين حقوق فقط اقتصادي نيست. به عبارتي وقتي صاحبان ايده کسب و کار از حقوق مالکيت اطمينان نداشته باشند شکوفايي تحقق نمييابد. به گفته وي، تسهيل در عرضه نيروي کار و کاهش هزينههاي مبادله اشتغال را شکل ميدهد.
نياز به تربيت ساليانه 10هزار مدير
طايي گفت: براي اينکه سالانه يک ميليون شغل ايجاد کنيم نياز داريم ساليانه 10هزار مدير تربيت شوند. وي افزود: اشتغال بايد در بخش خصوصي شکل گيرد؛ زيرا بخش عمومياشباع شده است. بنابراين بازار کار مديران در آنجا تعريف ميشود. به گفته وي، پايداري نسبي جهت گيريها در سياستهاي عمومياهميت دارد؛ نبايد تصميم گيريها سريع تغيير کند زيرا جلو امکان سرمايه گذاري و حضور در بازار کار گرفته ميشود. وي تاکيد کرد نخستين موضوع آمايش سرزمين است. از اين رو، سياستهاي علميو فناوري براي توسعه اشتغال مهم است زيرا فناوري اثر چشمگيري روي بهره وري و عوامل توليد دارد. اين اقتصاددان يادآوري کرد بيکاري پديده صرف اقتصادي نيست و پيامدهاي اجتماعي به دنبال دارد. مهاجرت از روستا به شهر و رشد شهرها و حذف شهرهاي کوچک، بيکاري منابع در شهرهاي کوچک و تخصيص بودجههاي عمراني به جاي هزينههاي جاري در بازار کار موثر است و اينجا موضوع آمايش سرزمين مورد توجه قرار ميگيرد. طايي ادامه داد: بايد سياست توسعه صنعتي، کشاورزي، راه و شهر سازي، بهداشت و درمان و آموزش مشخص و سپس سياست دستگاهها براي اشتغال تبيين شود. به گفته وي، سياستهاي خرد شامل سياستهاي فعال و غير فعال، تنظيمي، حوزه کسب و کارهاي خانگي و مجموعه اي از سياستهاي حقوق و فني به طور عام در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي و دبيرخانه شوراي عالي اشتغال در اين وزارتخانه شکل ميگيرد و سياستهاي آموزشي و فني و حرفه اي سطوح بالاتر را در بر ميگيرد. به گفته اين اقتصاد دان، يک ميليون نفري که وارد بازار کار ميشوند آمادگي کار تمام وقت را ندارند و بايد به لحاظ قوانين و مقررات زمينه اي فراهم کرد که بخشي از نيروي کار به سمت کار پاره وقت بروند که اين مهم نيازمند نگاه ويژه به قانون کار است.
اشتغال دائم مربوط به قرنهاي 19 و 20بود
اين استاد دانشگاه با بيان پيچيدگي اشتغال در عصر دانايي گفت: در دنياي ديجيتال امروز اقتصادهاي بي وزن در حال شکلگيري است. زنجيره قابليت انساني در عصر دانايي از توانمندسازي آغاز ميشود و به جامعه پذيري، اشتغال پذيري، يادگيري و نوآوري، کارآفريني، بهره وري و فرصت شغلي مولد ميرسد و يادگيري دائميمهارتها بايد به گونه اي باشد که فرد مدام بياموزد. وي تاکيد کرد استخدام دائميمتعلق به قرن نوزدهم و بيستم بود و افزود: مطالعات نشان داده است در عصر دانايي (دنياي ديجيتال) افراد هفت تا 9مرتبه تغيير شغل ميدهند زيرا استخدام دائمياز بين رفته است و فرد با افزايش توانايي ميتواند شغل ديگر را انتخاب کند. طايي گفت: براي تحول قابليتها بايد آموزشهاي پيش از دبستان، ابتدايي، متوسط، عالي و فني و حرفه اي متحول شود. وي گفت: اکنون 22ميليون خانوار داريم. در اين خانوارها برخي شاغلند اما همينطور که جلو ميرويم شمار شاغلان در خانوارها افزايش مييابد زيرا اقتصاد خانوار با يک فرد شاغل بسختي ميچرخد. به گفته وي، نيروي کار زن و مرد مکمل يکديگرند نه جانشين يکديگر.
اشتغال شکل دهنده توسعه است
اين اقتصاد دان اشتغال را عامل توسعه و امنيت در کشور خواند و گفت: براي توسعه اشتغال به روش شناسي تلفيقي نيازمنديم. اشتغال متغير فراقوه اي است. به گفته وي، بايد به يک ميليون نياز شغلي پاسخ دهيم که برخي معتقدند براي اين ميزان اشتغال 400 هزار ميليارد تومان سرمايه گذاري نياز داريم و برخي هم 300 هزار ميليارد تومان را اعلام کردهاند.