طي دو روز اخير همه شواهد حكايت از پايان ماراتن مذاكرات هستهاي و
امضاي توافق نهايي بينايران و كشورهاي 1+5 داشت؛ چه از خبرهايي كه از وين
به گوش ميرسيد و حتي بدبين ترين مذاكره كنندگان همچون وزير امور خارجه
فرانسه را هم "خيلي خيلي" به توافق اميدوار كرده بود، و چه از خبرهايي كه
از تهران مبني بر آمادگي مسوولان براي جشن مردم در خيابانها به خاطر توافق
هستهاي شنيده ميشد. اما صرفنظر از حاصل مذاكرات، آنچه دراين مقطع لازم
است مورد توجه قرار گيرد،اين است كه چه چيز موجب شده اكثريت مردم از
بازگشت به شرايطي كه ده سال پيش در آن قرار داشتيم خوشحال شوند؟
شايد
برخي بگويند طياين ده سال دستاوردهاي هستهاي فراواني داشتيم كه البته حرف
نادرستي نيست. اما چرخش چرخ سانتريفيوژها موجب شد حركت چرخهاي اقتصاد
كشور كند شود و كار به جايي برسد كه خواسته و ناخواسته، تاثير تحريمها بر
اقتصاد كشور – كم يا زياد – مورد تاييد قرار بگيرد. اما آن مرد كه ميگفت
آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامه دانتان پاره شود، يا 2000 قطعنامه
بدهيد و خوش باشيد، زودتر از ديگران فهميد تحريمها چه تاثيري دارد و به
همين دليل آنقدر سريع تغيير چهره داد كه تحريم را عامل نابساماني اقتصاد
كشور پس از صدور قطعنامههاي شوراي امنيت اعلام كرد؛ نابسامانيهايي افزايش
بيسابقه نرخ تورم گرفته تا بي ارزش شدن پول ملي و قضاياي ديگري كه همگان
از آن خبر دارند. زماني كه قطعنامهها صادر شد، مردم اصلا خبردار نشدند
چراكه بعضيها فكر ميكردند قطعنامههاي شوراي امنيت مساله مهمينيست كه
مردم از آن خبردار شوند. آن مرد موضوع را زماني جدي گرفت كه ديد خزانه
دولتش خالي مانده اما ديگر كار از كار گذشته بود. گذر زمان ثابت كرد نشان
دادن چراغ سبز به تحريم بسيار ساده تر از توقف تحريمها بود و جبران
اشتباهات كساني كه تحريم را كاغذپاره ميدانستند و زمينه ساز تحريم شدند،
يا مذاكره كنندگاني كه در پايان هر دور مذاكره، طرف مقابل را در مقابل منطق
خود شكست خورده توصيف ميكردند اما عملا دستاوردي در مذاكرات نداشتند،
آنچنان دشوار است كه سكانداران كنوني ديپلماسي كشور را با چندين دهه تجربه
بارها در وضعيت بن بست ناگزير قرار داد. آن روزها گذشت و صرفنظر از تحقق
يا عدم تحقق توافق هستهاي، دنيا بار ديگرايران را به عنوان كشوري اهل
منطق و گفت و گو شناخت. اما چه كسي پاسخگوي سالهاي از دست رفته براي اقتصاد
ماست كه تحريم اقتصادي و مهمتر از آن جدايي از جامعه جهاني، فرصت براي
خروج از سايه تهديد و تحديد را از ما سلب كرد؟ و چه كسي مسوول شادي ما به
بهانه ساده اما عجيب بازگشت به شرايط يك دهه پيش است؟