این روزها در رسانهها و بویژه در بیلبوردهای شهری در خیابانها و بزرگراهها، راهنمایی و رانندگی، رانندگان خودروها را دعوت کرده تا بین خطوط حرکت کنند. در این نکته تردیدی نیست که بسیاری از بی نظمیها در تردد خودروها حاصل عدم حرکت وسایل نقلیه بین خطوط است و باز هم در این موضوع تردیدی نیست که مشکل رانندگی در کشور ما بیش و پیش از همه، فقدان فرهنگ صحیح رانندگی و عدم بهره گیری از امکانات موجود برای رانندگی صحیح است و لازم است این فرهنگ سازی به نحو صحیحی انجام گیرد – هرچند از سنین کودکی، بیشتر جواب خواهد داد – اما برخی اوقات رعایت فرهنگ رانندگی، به ملزوماتی هم نیاز دارد که گاه از آنم غافل می شویم. چند روز پیش در مورد ضرورت حرکت بین خطوط در هنگام رانندگی در همین جا مطالبی نوشته شد که کاملا صحیح بود اما به راستی، اگر خطوطی وجود نداشت که بین انها رانندگی کنیم، چگونه باید بین خطوط رانندگی کرد؟! متاسفانه توجه به خط کشی خیابانها توسط مسوولان مربوطه، چندان جدی نیست و همه ما بارها و بارها از خیابانها و معابری رد شده ایم که خط کشی ندارند و آنگاه این شعار که بین خطوط رانندگی کنیم، بیش از هر زمان دیگری مضحک به نظر می رسد. وقتی شهرداری، خیابان یا بزرگراهی را در شهر آسفالت می کند، هفتهها طول می کشد تا خط کشی آن خیابان هم انجام شود یا خط کشی بسیاری از خیابانها و معبر شهری، بر اثر گذشت زمان، بسیار کمرنگ شده به طوری که به زحمت دیده می شود. حتی در برخی خیابانها و بزرگراههای درون شهری، شاهد چند خط کشی در خیابانها هستیم که یکدیگر را نقض می کنند و هیچ اراده ای هم برای اصلاح آنها نیست. نمونه روشن آن را می توانید در اتوبان شیخ فضل الله نوری روی پل محمدعلی جناح ببینید که ماههاست از افتتاح آن می گذرد اما هم خط کشی قدیمی که به یک سمت می رود در آن دیده می شود و هم خط کشی جدید که به سمت دیگری می رود! در چنین مواقعی این پرسش بیش از هر زمان دیگری ذهن را به خود مشغول می کند که مسوولان مربوطه که مردم را به رانندگی در بین خطوط ترغیب می کنند، برای خط کشی صحیح خیابانها تا چه حد برای خود رسالت قائلند و آیا این وظیفه را به درستی انجام می دهند؟