کد خبر: ۳۳۴۳۰
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۳
نعمت زاده وزير صنعت معدن وتجارت دربحث فيش‌هاي حقوق که دربالاترين توجه افکارعمومي‌قرارگرفته است ازعرف‌هاي شناخته شده سازماني واداري تخطي کرده است.ايشان فراموش مي‌کند دولت يک کل همسازاست ودرحقيقت صداهايي که ازآن به گوش مي‌رسد بايد پيام واحدي را واتاب دهد.
نعمت زاده وزير صنعت  معدن وتجارت دربحث فيش‌هاي حقوق که دربالاترين توجه افکارعمومي‌قرارگرفته است ازعرف‌هاي شناخته شده سازماني واداري تخطي کرده است.ايشان فراموش مي‌کند دولت يک کل همسازاست ودرحقيقت صداهايي که ازآن به گوش مي‌رسد بايد پيام واحدي را واتاب دهد.
،البته اين رويکرد به معناي آن نيست که درنهاد فراگيري چون نظام اجرايي تعدد سلايق و ديدگاه‌هاي مختلف نبايد وجود داشته باشد وهمه طوطي وار يک حرف ابلاغ شده را تکرارکنند،اين امرازنظرمعرفت شناسي بشري ممکن نيست واگرممکن باشد مطلوب نخواهد بود، به همين دليل ديدگاه‌هاي متفاوت وحتي متناقض دربحث‌هاي کارشناسي دردرون اين نظام صيقل مي‌خورند و دست آخرتوسط هئيت وزيران و يا رئيس جمهوري مبدل به تصميم نهايي مي‌شوند . دراين لحظه است همه انتظاردارند يک صداي خاص درمورد مشخص را بشنوند ولي اين وزيرمحترم با سازناکوک شان همه را به حيرت و تعجب واداشت. ايشان مي‌فرمايند حقوق‌هاي نجومي‌درتمام دنيا رايج است و به همين دليل بيخودي دراين مورد سر و صدا بلند شده است .اگراين منطق را بپذيريم بسياري از سبک‌هاي زندگي که درکشورهاي ديگرامري پذيرفته شده است درايران جرم تلقي مي‌شود ، بايد با رويکرد ايشان کل اين جرم‌هارا ازنو تعريف و ازدايره جرايم خارج شوند، به نظر مي‌رسد ايشان به پيامد منطقي نظرشان توجه کافي نداشته‌اند ويا براي دفاع ازحقوق‌هاي نجومي‌استدلال ديگري نيافته‌اند وبه همين دليل به اين توجيه خطرناک از منظر حاکميتي پناه برده‌اند.وزيرمحترم اگردراين مورد با رئيس جمهوري اختلاف سليقه دارند و درمقابل بيانيه رئيس جمهوري مي‌ايستند وظيفه اخلاقي دارند استعفا بدهند و دولت را ترک کنند ، اما چون اين اتفاق رخ نمي‌دهد ايشان يکپارچگي دولت را به مخاطره‌انداخته‌اند و همين امرمي‌تواند شکاف ژرفي را بين دولت و مردم ايجاد کند و در انتخابات بعدي تاثير موثري درشيوه راي دادن مردم بگذارد. اين در حقيقت جفا به روحاني يعني رئيس جمهور تلقي مي‌شود و اين عهدشکني با رئيس دولت است.فارغ ازهمه اين بحث‌ها در تمام دنيا رابطه مستقيمي‌بين ميزان شايستگي و توليد ثروت مولد و دستمزدها وجود دارد،وقتي صنعت يعني توليد مولد در سراشيبي سقوط است و سهم اين بخش در توليد ناخالص ملي از رقمي‌حدود شانزده درصد به يازده درصد رسيده با کدام منطق به مسئولان رشد معکوس جايزه و پاداش داده مي‌شود، آنهم درحالي که ايشان به بهانه رکود درمورد حداقل بگيرها خواهان حداکثر سخت گيري و کاهش درصد افزايش دستمزدهاست. اين نگاه متضاد در مورد حداقل وحداکثر دستمزدها ازکجا مي‌آيد وريشه در کدام روانشناسي فردي و اجتماعي دارد؟ايشان کتمان نمي‌کنند ثروتي نجومي‌دارند وازحداکثر رفاه برخوردارند و به همين دليل از منظرروانشناسي اجتماعي تعلق عاطفي ايشان به فرادستان امري عادي است .اودرحقيقت از پايگاه طبقاتي خود دفاع مي‌کند و اگر در شرايط عادي نموداريک تبعيض ساختاري است وبا عدالت همسازي ندارد ولي درشرايط کنوني که خزانه دولت خاليست و بسياري از بانکها، پيمانکارها و نهادهاي اقتصادي ورشکسته‌اند و دولت براي دادن دستمزدها با بجران جدي روبروست که براي گذرازاين شرايط به صبوري و همراهي مردم نياز دارد؛ دفاع از حقوق‌هاي نجومي‌به خطرانداختن امنيت ملي وبي فردا کردن کشوراست .به همين دليل محکم به نظر مي‌رسد نعمت زاده يا بايد استفعا دهد و يا عزل شود در غير اينصورت بايد راه سوم يعني عذرخواهي بي تعارف را در پيش گيرد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار