اصغر نعمتی
مدیر مسئول
a.nemati@ut.ac.ir
تهران به گواهامار و ارقام، جزو يازده شهر بلند جهان قرار گرفته است. هر جا سر ميجنباني، برجسازان مشغول کارند و بدون هيچ تعارفي، ساختمانهاي بلند در قطعههاي کوچک به سمت آسمان خيز برميدارند. براي حل مشکل کوچکي زمين، عمق آن را ميشکافند تا استحکام فونداسيون را تضمين کنند و در نهايت، به سودي دست يابند که در هيچ سرمايهگذاري ديگري به دست نميآيد و در اين رويه، شهرداري هم بودجههايش را از همين سودها بهدست ميآورد. حال اين که چه بر سر زمين، آسمان و مردم اين شهر ميآيد، جزو دغدغههاي برجسازان و مديريت شهري نيست و تنها بايد کساني تاوان آن را بدهند که هيچ سودي در اين برجها ندارند، هر چند در اين ضرر و زيان، همه به صورت مساوي شريکاند. چه بخواهند و چه نه!کافيست با يک جستوجوي ساده در گوگل و رصد ساختمانهاي بلندمرتبه در شهرهاي بزرگ و پيشرفته، متوجه شويد گرداگرد اين برجها با زمينهاي سرسبز و درختکاريشده پوشانده شده است و به همين دليل است که چشمانداز آن زيبا به نظر ميرسد ضمن آن که اگر به هر دليل، روزي اين برجها با خطرهاي طبيعي و غيرطبيعي روبرو شد، امکان رفعخطر تا حد ممکن فراهم باشد. از آنجا که مساحت زيادي به اين ساختمانها اختصاص داده ميشود، فشار سازه در مساحت زير توزيع ميشود و نياز به گودبرداري تا عمق هفتادمتر وجود ندارد. اما در تهران، به عنوان کلانشهر ايران، وضع اينگونه نيست و همين نکته فني غيرپيچيده، رعايت نميشود. برجهاي بلندمرتبه، در کوچههاي تنگ و باريک ساخته ميشوند و اگر روزي در معرض آتشسوزي قرار گرفتند، حتي امکان قراردادن پلکانهاي بزرگ در کنار آنها وجود ندارد و به همين دليل، در همان لحظه آتش سوزي بايد از خير اين برج و ساکناناش گذشت! در صورت وقوع زلزله و سيلهاي احتمالي هم، تا ماهها امکان دسترسي به مناطق شمال و غرب تهران وجود ندارد. با اين وصف، از آنجا که «سود کوتاه مدت» دورانديشي را به محاق ميبرد، در شهر ما، هيچکس به اين موارد نميانديشد يا خود را ملزم به رعايت آن نميداند.فرونشست زمين، بر اساس بعضي از گمانهزنيها به دليل گودبرداريهايي است که طبق محاسبات زمينشناسي انجام نشده است و به همين دليل، جلوي جابهجايي طبيعي آبهاي زيرزميني را ميگيرد و در ميانمدت، ميتواند اثرات مهلکي بر جاي بگذارد و خطرآفرين شود، چنانچه يک زلزله کوچک هم ميتواند فرونشستهاي بزرگ ايجاد کند. از سوي ديگر، بلندمرتبهسازي در شمال، غرب و شرق تهران، جلوي مسير جابهجايي هوا را ميگيرد و به طور طبيعي، باعث وارونگي هوا ميشود و سالانه جان هزاران شهروند تهراني را به خطر مياندازد.راهکار عاجل جلوگيري از اين اتفاقات فاجعهبار، البته بايد کميضربتي باشد؛ بايد اختيار فروش زمينهاي تهران در منطقه بيست و دو را گرفت و هر آنچه داده شده را پس داد؛ بايد بسياري از ساختمانهاي نيمهتمام تخريب و بهجاي آنها باغ و پارک احداث کرد، چرا که شهر ملک مشاع مردم است و نبايد اين زمينها با يک امضاي ساده مبدل به برج شود. اگر چنين نشود و رويه فعلي تا جايي ادامه يابد که تهران مقام اول را در بلند مرتبهسازي به دست آورد، روزي خواهد رسيد که اين شهر، از هستي ساقط شود.