کورش شرفشاهي
k.sharafshahi@gmail.com
مدتهاست
که زمزمه زندگي در اتاق شيشه اي قوت گرفته است، اما نميخواهيم اين واقعيت
را باور کنيم و همچنان بر حضور در فضاي بسته تاکيد داريم. زماني داشتن
ويديو بهاندازه اي مشکل ساز بود که خريد، نگهداري و استفاده از آن جرم
محسوب ميشد، اما هنوز مدتي نگذشته بود که ويديو به تاريخ پيوست. اين روال
ادامه دارد و همه روزه فناوري نويني به عرصه زندگي مردم اضافه ميشود، در
حالي که هنوز نگران فناوريهاي گذشته هستيم واينکه چگونه با آنها مقابله
کنيم. هرگز سعي نکردهايم از فناوري استفاده بهينه کنيم، بلکه همواره نکات
منفي بر شاخصهاي مثبت سبقت گرفته و باعث شده تا توانايي خود را براي
مقابله به کار بگيريم. در حالي که هنوز نگران ماهواره و نحوه جمع آوري آن
هستيم، واتس آپ، وايبر، تلگرام و ديگر تواناييهاي فضاي مجازي جاي خود را
در بين مردم پيدا ميکند و کار به جايي ميرسد که همه چيز در فضاي مجازي
اتفاق ميافتد. امروزه فضاي مجازي به محلي براي افشاگري تبديل شده است.
امروزه در فضاي مجازي ميتوان از لباس پوشيدن هنرمندان تا سخنرانيهاي
جنجالي، محافل خانوادگي تا مراسم رسمي، پاداشهاي جزيي یا فيشهاي حقوق
نجومي، سرقتهاي بزرگ تا کيف قاپيها و خلاصه هرچه که بتوان در مورد آن
اظهار نظر کرد، منتشر ميشود، اما بايد ببينيم اين افشاگري با چه نيت و چه
هدفي اتفاق ميافتد؟ برخي از اطلاعات با هدف تخريب رقبا صورت ميگيرد. بدين
معنا که معاوني قصد دارد رييس شود و اشکالاتي که به مديريت رييس خود وارد
ميشود را منتشر ميکند. گاهي اين اطلاعات درست نيست بلکه در قالب شايعه
سازي صورت ميگيرد و در نتيجه انتشار در فضاي مجازي به واقعيت مجازي تبديل
ميشود. هرچند فردي که مورد تخريب قرار گرفته، اين روند را پيگيري قضايي و
رفع ابهام کند، اما شايعه سازي کار خودش را ميکند و آبروي رفته را به
سادگي نميتوان به جوي بازگرداند. نکته ديگر شايعه سازي براي انحراف افکار
عمومياز يک واقعيت براي رسيدن به منافع شخصي است. به عنوان مثال با کمياب
شدن کالايي مانند شکر،آنچنان در فضاي مجازي به آن دامن زده ميشود که
تماميمغازهها آن را انبار ميکنند و با وجود واردات 400 تن شکر، اما
همچنان بازار تشنه شکر است. دراين بين کساني که نفع ميبرند، محتکراني
هستند که از قبل شکر ارزان را احتکار کردهاند و با سودهاي کلاني آن را در
بازارعرضه ميکنند و البته زيان اصلي را منتشر کنندگان اين شايعات يعني
مردم ميبرند. اما نکته ديگر انتشار اخبار محرمانه است. در بحث واگذاري
زمينهاي نجوميشهرداري تهران، تخلف از آنجا شروع شد که اسناد محرمانه منتشر
شده بود و کار بهاندازه اي بالا گرفته که منتشر کننده تاوان داد. اما در
بحث تجارت مساله متفاوت است. بي شک در خصوص برخي از گزينهها تصميماتي
گرفته ميشود که نبايد آن را منتشر کرد، زيرا قبل از آگاهي از آن اطلاعات،
قدرت ريسک پذيري و تشخيص کارساز است در حالي که اگر اطلاعات هرچند جزيي
منتشر شود، ميتواند روي تصميم گيريها تاثيرات منفي خود را بگذارد. به
عنوان مثال اگر کسي بداند که قرار است در يک زمين باير، منطقه آزاد تجاري
ايجاد شود و زمينهاي اطراف آن را به قيمت بسيار ارزان خريداري کند، اين فرد
به واسطه اطلاعاتي که دارد، سود بالايي در مدت کوتاه به دست آورده، در
حالي که زيان اصلي را مالکان زمينهايي کردهاند که سالها مالک اين زمين
بودهاند. اما امروزه برخيها در بازار بورس اقدام به انتشار اطلاعات
ميکنند. اين افراد که مشخص نيست اطلاعات خود را از چه طريق به دست
ميآورند، در فضاي مجازي کانالاهايي ايجاد ميکنند و اطلاعات به دست آورده
را ميفروشند. اگر چه با اين افراد برخوردهايي شده است اما هنوز مسوولان
اعتقاد دارند که اين افراد وجود دارند و نشت اطلاعات فضاي بورس را مسموم
کرده است. اينکه سهامداران و فعالان بورس بايد مقابل تابلو بنشينند و دايم
بهامار و ارقام چشم بدوزند و قدرت تشخيص و تجربه خود را به کار بگيرند تا
بتوانند معاملات آن روز را حدس بزنند، ماهيت بورس است. اما اينکه عده اي از
نشت اطلاعاتي نهايت سوءاستفاده را بکنند و بدون نياز به تخصص و تنها به
واسطه دسترسي به اطلاعات فروشي، تصميم بگيرند، کاري است که نه به نفع بازار
سرمايه و نه به نفع فعالان بورس است. فروش اطلاعات بازار سرمايه را مسموم
ميکند و سلامت آن را زير سوال ميبرد، به نوعي که ديگر نميتوان به تجربه و
تخصص افراد اطمينان داشت و اگر فردي در معامله اي سود يک باره و بالايي به
دست آورد، اولين باوري که نسبت به او ميشود، ظن به رانت اطلاعاتي است.
بنابراين بهتر است فعالان بورس در پيشاني مقابله با اطلاعات فروشي قرار
گيرند.