اسحاق جهانگیری در واکنش به شایعاتی درباره استعفایش از سمت معاون اول رییسجمهور گفت: چرا باید برای ۱۰ روز استعفا بدهم؟
به گزارش تجارت آنلاین، اسحاق جهانگیری معاون اول رییسجمهور در گفتوگویی در پاسخ به این پرسشی درباره صحت خبر استعفایش از سمت معاونت اول رییس جمهور اظهار داشت: تعبیر استعفا که بهکار برده شد، به هیچ وجه درست نبود. به طور طبیعی ۱۲ مرداد برای همه اعضای دولت پایان دوره است، در این صورت کسی که ۴ سال کار کرده است، چرا باید برای ۱۰ روز استعفا بدهد؟
وی در ادامه افزود: معلوم است که این موضوع از اصل درست نیست و برخی از پیش خود چیزهایی را مطرح میکنند.
جهانگیری در گفت و گویی مشروح با "ایران" ناگفته های بسیاری از فضای مناظره ها و رقابت های انتخاباتی تا معیارهای وزرای کابینه دوازدهم به زبان آورد که در ادامه مهمترین بخش های آن را می خوانید:
*رقابتهای انتخاباتی اخیر یکی از وقایع سرنوشتساز کشور بود و از شما هم بهعنوان یکی از پدیدههای آن یاد میشود. در این میان، نکاتی وجود دارد که شفافسازی آنها میتواند به فهم دقیقتر این برهه تاریخی یاری رساند. با توجه به حضور فعال شما و اطلاع از برخی زوایای ناگفته، اگر موافقید به برخی از این نکات بپردازیم. از جمله اینکه گفته میشد آقای روحانی برای ثبتنام مردد بودند و این تردید تا مدتها ادامه داشت. برخی هم میگفتند ایشان مصمم به نامزدی بودند و تأکید داشتند بعد از ملاقات ایشان با آقای هاشمی رفسنجانی در دیماه ۹۵ آقای روحانی به این جمعبندی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند. شما بهعنوان کسی که ارتباط نزدیکی با آقای روحانی دارید، کدام روایت را واقعبینانهتر میدانید؟
این امری طبیعی و پذیرفتهشده است که رئیس جمهوری مستقر در دور دوم وارد رقابت انتخابات شود. روال و تجربه گذشته ایران اینگونه بوده است که رئیس جمهوری حتماً نامزد میشود. به همین دلیل در سال آخر دولت، یاران و نزدیکان رئیس جمهوری درباره شرایط انتخابات و مشکلات احتمالی پیش رو بحث میکنند تا چگونه مشارکت مردم افزایش یابد و رأی خوبی حاصل شود. طبیعتاً من نیز بهدلیل نزدیکی کاری با آقای رئیس جمهور، یکی از کسانی بودم که در جلسات خصوصی درباره این موضوع با ایشان صحبت میکردم. نکته این بود که آقای رئیس جمهوری برنامهها و طرحهایی داشتند که باید تکمیل میشد؛ نمیشد به دلیل وجود مشکلات، کارها را نیمهکاره رها کرد. بهشخصه هیچ گاه در ایشان تردید جدی ندیدم مبنی بر اینکه در انتخابات شرکت نمیکنند و هیچ گاه نگفتند که در انتخابات حاضر نمیشوند.
*هیچ وقت؟
هیچ وقت، البته گاهی که درباره مشکلات بحث میکردیم، میدیدیم که مشکلات جدی پیش روی ما قرار دارد، اما گفته میشد باید تدبیری اتخاذ کرد که از این شرایط عبور کنیم.
*با توجه به ردصلاحیت آیتالله هاشمی رفسنجانی، این دغدغه ایجاد شده بود که عدهای تلاش خواهند کرد آقای روحانی هم رد صلاحیت شود. آیا در آن برهه چنین احتمالی مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت؟
تردیدی نیست که آقای دکتر روحانی نیز همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی مخالفان جدی و پای کاری داشته و دارد. این مخالفتها تا حدی در دوره اول ریاست جمهوری ایشان بروز داده شد. قبل از تصدی مقام ریاست جمهوری مخالفتها به این جدیت نبود، حتی در انتخابات ۹۲ هم مخالفتها به این اندازه نبود که البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد اما در این دوره مخالفتها قدری آشکار بود.
*شما درباره احتمال ردصلاحیت آقای روحانی با ایشان صحبتی کردید؟
هیچ گاه با ایشان درباره این موضوع صحبت نکردم. با آیتالله هاشمی رفسنجانی دو بار در این باره گفتوگو شد، ایشان بهدلیل تجربه انتخابات خود نگرانیهایی داشت. باید پذیرفت که آیتالله هاشمی رفسنجانی در همه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، رکن مهم نظام بود. من هم در سال ۹۲ رئیس ستاد انتخاباتی ایشان بودم. در جلسه بعد از رد صلاحیت که قرار شد کار ستادها تعطیل شود، جملهای گفتیم که ما در این انتخابات به وقوع هر چیزی فکر میکردیم، الا اینکه شما را ردصلاحیت کنند. به باور من، آیتالله هاشمی رفسنجانی به دلیل شناختی که از دستگاههای رسمی و غیررسمی داشت، قدری نگران بود و این نگرانی را در جلسات خصوصی مطرح میکرد. اما ایشان بسیار مصمم بود که آقای روحانی حتماً باید نامزد شود و نباید در این باره به خود تردیدی راه بدهد و اصلاً نباید به این موضوع فکر کرد.
*احتمال ردصلاحیت آقای روحانی در حلقه اول اطرافیان ایشان مطرح شد؟
خیر. البته ایشان جلسات مختلفی دارند، اما در جلساتی که من حضور داشتم، هیچ گاه در این باره بحث نشد.
*خب؛ اگر احتمال ردصلاحیت ایشان فرضیهای جدی نبود، ایده ورود نامزد پوششی به صحنه انتخابات در چه استدلالی ریشه داشت؟
با تعابیر نامزد پوششی یا امثال آن چندان موافق نیستم و درست نمیدانم. اما اگر منظور شما این است که چرا من در انتخابات ثبتنام کردم، این دغدغه، میان دوستان اصلاحطلب بسیار پررنگ شده بود و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم جزو کسانی بود که بسیار به این موضوع باور داشت که افراد دیگری هم بهعنوان نامزد در انتخابات حضور داشته باشند. دغدغه هم این بود که در انتخابات شاهد یک تهاجم جدی به دولت خواهیم بود، بهویژه که نشانههای چنین هجمهای، در ماههای پیش از انتخابات، به وضوح دیده میشد. فشار رسانهای زیادی علیه دولت بود؛ رسانههای مخالف دولت؛ قدرت مالی و سیاسی بسیار زیادی داشتند و از مصونیت بالایی هم برخوردار بودند. ضمن اینکه تریبونهای رسمی و عمومی نیز به کمک این رسانهها میآمدند. دولت برای گزارش دستاوردها و موفقیتهای خود به مردم در شرایط سختی قرار داشت. بنابراین پیشبینی میشد در صحنه انتخابات، با وضعیت نامتوازن و دشواری رو به رو خواهیم بود. همچنین پیشبینی میشد نامزدهای پرشماری از جریان مخالف حضور یابند و بخواهند به طور گسترده دستاوردهای دولت را زیر سؤال ببرند. من، شخصاً معتقد بودم در چنین شرایطی، کسی که میتواند به خوبی از دولت دفاع کند، اشکالات دولت قبل را نیز به خوبی میشناسد و میتواند بدون مشکل آنها را بیان کند و نمیتوانند علیه او مطلبی بیان کنند، خودم هستم. بنابراین همواره مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس میکردم و همواره آماده بودم اگر چنین وضعیتی شکل گرفت، باید در صحنه حاضر شوم و بنا به مسئولیت خود حقایق را به مردم بگویم تا آنان بدانند کشور تا پیش از دولت یازدهم در چه شرایطی قرار داشت و در دولت یازدهم چه وضعیتی پیدا کرده است. شاید این شرایط باعث شد وقتی از نامزدی صحبت میشد که باید در صحنه حضور یابد و از دولت دفاع کند، نخستین اسمی که مطرح میشد، من بودم. هرچند شاید برخی ملاحظات دیگری هم داشتند، اما آنچه برای من مهم بود و احساس وظیفه میکردم تا در نهایت، ثبتنام در انتخابات را بپذیرم، همین مسأله بود.
*اما گفته میشد شما در ابتدا موافق این ایده نبودید ...
من با این موضوع که چند نامزد همجهت در انتخابات باشند مخالفت چندانی نداشتم، حتی میگفتم تعدادی نامزد شوند اما پیششرط این موضوع این بود که این نامزدها حتما میبایست از میان کسانی باشند که با آقای دکتر روحانی هماهنگ و ایشان به آنان اعتماد کامل داشته باشند.
*روایت شده که شما ابتدا ثبتنام در انتخابات را نپذیرفتهاید. این روایت درست است؟
هیچ وقت موافق نبودم شخص خودم به صحنه انتخابات بیایم. نه تنها انتخابات بلکه اساساً رویکرد من این گونه است که هیچ گاه در فضای مبهم حرکت نمیکنم.
*منظورتان از فضای مبهم چیست؟
کسی که نامزد میشود و پا به میدان رقابت انتخاباتی میگذارد، میخواهد پیروز انتخابات باشد. معتقد بودم در بیرون از دولت هم میتوانم نقش خود را در دفاع از دولت یازدهم به خوبی ایفا کنم و شاید نیازی نباشد برای دفاع از کارنامه و دستاوردهای کابینه، حتماً نامزد شوم.
*اما تریبونهایی که در اختیار نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری قرار میگیرد، مؤثرتر است و دامنه نفوذ بیشتری دارد؟
مجموعه چنین استدلالهایی که اشاره کردید، باعث شد نهایتاً به مشورت و نظر دوستان تمکین کنم. اما در مراحل اولیه، هرقدر به من گفته شد، قبول نکردم. سران اصلاحطلبان و دوستان زیادی از جریان اصلاحات، جلسات مختلفی با من برگزار کردند، آقای روحانی هم چندان موافق این موضوع نبودند.
*در واپسین روزهای ثبتنام انتخاباتی این خبر شنیده شد که آقای جهانگیری در جلسهای با رئیس دولت اصلاحات حضور یافتهاند تا به نامزدی در انتخابات مجاب شوند.
من با آقای خاتمی، آیتالله موسوی خوئینیها و شورای اصلاحطلبان جلسات متعدد و مشورتهای بسیاری داشتم. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این خصوص، دو بار با من صحبت کردند. من به صراحت به ایشان گفتم این حرفها را نزنید. اما مشورتها و بحثها همین طور ادامه داشت تا اینکه روز آخر ثبتنام نامزدها، دوستان با آقای روحانی صحبت کردند. البته پیش از آن هم آقای روحانی دو بار با من صحبت کرده بودند.
*آقای روحانی ابتدا با نامزدی شما موافق نبودند؟
ایشان موافق نبودند. دوبار با من صحبت کردند و گفتند که بیشتر روی این موضوع فکر کن و با هم صحبت کنیم.
*اگر موافق نبودند، چرا از شما خواستند که درباره ثبتنام در انتخابات فکر کنید؟
این موضوع از سوی دوستان اصلاحطلب با ایشان مطرح میشد و ایشان هم نمیخواستند نظری برخلاف نظر دوستان اصلاحطلب مطرح کنند.
*روند و محتوای مذاکره شما با آقای روحانی درباره بحث ثبتنام انتخاباتیتان، از ابتدا تا جلسه آخر چگونه بود؟
روند این گونه بود که آقای روحانی پیش از فرارسیدن روز آخر ثبتنام نامزدها، دوبار با من صحبت کردند و هر دو بار در عین اینکه موافق نبودند، از من خواستند ثبتنام کنم اما من قبول نمیکردم، ایشان هم تأکید داشت این طور با قطعیت نفی و رد نکن و بیشتر روی موضوع تأمل کن تا بعد با هم صحبت کنیم. در چند جلسه بعدی که داشتیم، این موضع هم مجدد، مطرح میشد. تا در نهایت شنبه، یعنی روز پایانی مهلت ثبتنام نامزدها فرارسید. ساعت ۴ عصر آن روز در این باره با هم صحبت کردیم. ایشان در خاتمه این گفتوگو از من خواستند با آقای خاتمی صحبت کنم و ایشان را برای ثبتنام نکردن خودم، قانع کنم. این فرایند، آنقدر طول کشید که نیمساعت آخر زمان قانونی ثبتنامها فرا رسید. در این هنگام، حس کردم اگر خدایی نکرده نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم بخورد، ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرم و دیگران بگویند به شما گفتیم و از شما خواستیم، ثبتنام کنید اما شما استبداد رأی داشتید و با ترجیح منافع شخصی، در انتخابات ثبتنام نکردید و در ناکامی انتخابات تأثیرگذار بودید. به این جمعبندی که رسیدم، دیگر درنگ نکردم، در همان نیم ساعت پایانی مهلت قانونی ثبتنام نامزدها، با خدای خود معامله کردم و برای حضور رسمی در عرصه رقابتهای انتخاباتی، راهی ساختمان وزارت کشور شدم.
*آقای روحانی با رئیس دولت اصلاحات هم مشورت کردند؟
میدانم که با ایشان مذاکره داشتند.
*شما هم با رئیس دولت اصلاحات مذاکره کردید؟
مفصل با ایشان صحبت کردم. به هر حال ایشان به این موضوع اصرار داشتند.
*گویا رئیس دولت اصلاحات در آخرین مکالمه، خطاب به شما گفتهاند خودتان نامزد شوید و پس از اعلام نظرمنفی شما، تأکید کردهاند که اگر نمیآیید، آقای ظریف را مجاب کنید در انتخابات ثبتنام کند. این نقل قول را تأیید میکنید؟
در آخرین ساعتهای مهلت قانونی ثبتنامها، دیگر فرصت نبود تا به جماران بروم و به صورت حضوری با آقای خاتمی گفتوگو کنم؛ لذا تلفنی با ایشان صحبت کرده و همه مسائل را مفصل با ایشان مطرح کردم. ایشان در این تماس گفتند مسئولیت حضور نیافتن با خود شماست اما باید آقای ظریف را مجاب کنید که در انتخابات ثبتنام کند. در فرصت باقیمانده، نه میشد آقای ظریف را پیدا کرد و نه حتی در صورت پیداکردن، مجالی باقی مانده بود که بتوانم ایشان را مجاب کنم. در نتیجه، برخی مشورتهای دیگر هم انجام شد و در نهایت در انتخابات ثبتنام کردم.
*آیا شما و آقای روحانی درباره نحوه استفاده از تریبون مناظره، مشورت و گفتوگویی با هم داشتید؟ مثلاً تقسیم کار و ...
ما با هم مذاکره و همفکری میکردیم اما تقسیم کاری نمیشد.
*اکنون که از زمان مناظره فاصله گرفتهایم، فکر میکنید حضور شما در انتخابات چه تأثیری بر روند انتخابات داشت؟
در زمان انتخابات، شاید به علت درگیر بودن با فضای انتخابات، فکر نمیکردم حضورم تأثیر مثبتی داشته باشد اما اکنون که به گذشته نگاه میکنم، میبینم تأثیر حضورم مثبت بوده است. بالاخره از طریق رسانههای مجازی، برنامههای صدا و سیما (ویژه نامزدها) و مناظرهها، هم فرصت خوبی شد تا از دولت دفاع کنم و هم توانستم بخشی از دیدگاههای جریان اصلاحات را مطرح کنم. این را هم بگویم که آقای روحانی اصرار داشتند که من سفرهای استانی هم بروم. شخصاً معتقد بودم نیازی به این سفرها نیست و فقط در تهران باشم زیرا نمیخواستم کارهای دولت و کشور زمین بماند که الحمدلله این هدف هم محقق شد. یعنی حتی وقتی که برای آماده کردن متنها یا آمادگی برای مناظرهها صرف میشد، یا بعد از ساعت ۸ و ۹ شب بود که کارهای دولت تمام شده بود، یا بعدازظهرهای پنجشنبه که دیگر تعطیل میشدیم، با دوستان درباره مباحث انتخابات جلسه میگذاشتیم و بحث میکردیم. بنابراین در این زمینه نیز توفیق داشتیم که خدمترسانی دولت با مسائل انتخاباتی گره نخورد و زمین نماند. واقعاً هیچ اخلالی در کارهای دولت به وجود نیامد، نه تنها اخلالی به وجود نیامد، بلکه به دلیل حساسیتی که وجود داشت، کارها با جدیت و عزم بیشتری پیگیری میشد تا هم خسارتی متوجه کشور نشود و هم این حساسیتها فرصت بروز پیدا نکند. طبیعی بود که آقای روحانی بهعنوان نامزد انتخابات وقت کاملی برای این کار اختصاص دهند، یعنی باید در نقاط مختلف سخنرانی کنند، برنامههای مختلف تهیه شود. از اینرو باید وقت ایشان آزاد میشد. به این ترتیب اگر در شرایط عادی بابت کاری وزیران را به ایشان ارجاع میدادم، در دوره ۱۵-۲۰ روزه انتخابات که فکر میکردم همه چیز به من ختم میشود، نگذاشتم هیچ کاری از کارهای دولت زمین بماند.
*جمعبندیتان از حضور در مناظرهها چیست؟
اگر بعد از مناظرهها کسی از من میپرسید خوب بود یا بد، پاسخ میدادم که یادم نیست چه گفتم. اما اکنون که گاهی در فرصتهایی بار دیگر مناظرهها را مرور میکنم، میبینم که خوب ظاهر شدم (باخنده).
*جمعبندیتان از فضای مناظرهها چیست؟
شفافیت و صراحت یکی از ویژگیهای انتخابات است. به هر رو، در ایام انتخابات برخی از حدود متعارف قانونی خارج شده و دست به افشاگری زده بودند. ظاهراً این امر در انتخابات مرسوم شده است اما مسأله مهم این است که افراد بتوانند خویشتندار باشند و از حدود تجاوز نکنند. شاید اگر برخی از برخوردها نمیبود، من هم این طور ظاهر نمیشدم. در مناظره اول که پشت تریبون رفتم و پاسخ آقای قالیباف درباره نامزد پوششی را دادم، یادم هست که بعد از پایان صحبت (احتمالا در فیلم هم باشد) آقای رئیسی که کنار من نشسته بود، بهطور خصوصی به من گفت که چرا این طور صحبت کردی؟ پاسخ من به ایشان این بود که اصلاً بنا نداشتم این طور صحبت کنم یا این طور بشود اما وقتی در این جلسه و به این ترتیب به من گفته میشود نامزد پوششی، طبعا من هم از خودم دفاع میکنم.
*زمان استراحت نامزدها در مناظرهها فضا چگونه بود؟ آیا نامزدها با هم گفتوگو یا گلایهای هم داشتند؟
پیش از برگزاری مناظرهها، در اتاقی که نامزدها حضور داشتند و فیلم آن را هم مردم میدیدند، فضای موجود فضای رفاقت بود و با هم گفتوگو هم میکردیم اما در زمان استراحت هر کس دنبال کار خود میرفت. پیش از آغاز مناظرهها در آن جلسه، فضا بسیار دوستانه و صمیمانه بود.
*اگر بخواهید عوامل پیروزی آقای روحانی را اولویتبندی کنید، به چه نکاتی اشاره میکنید؟
معتقدم مردم ایران در سال ۹۲ یک تصمیم معنادار گرفتند و در سال ۹۶ هم روی تصمیم خود ایستادگی کردند. گذشته از این موضوع، اساسا ریاست جمهوری در ایران دو دورهای است، تاکنون که این طور بوده است و رئیس جمهوری در دور دوم نیز انتخاب شده است. به نظر میرسد مردم ایران دریافتهاند که رئیسجمهوری نمیتواند در ۴ سال کارهای مهمی برای کشور انجام دهد، بلکه باید یک دوره هشت ساله در مسئولیت باشد تا بتواند کارهای خود برای کشور را تکمیل کند. به ویژه اینکه در ۴ سال نخست دولت، زمان زیادی صرف حل مشکلات شد. از سوی دیگر، آقای روحانی نیز بهشخصه سخنور هستند و بیان بسیار قوی و محکمی دارند و در طرح موضوعات نیز از شجاعت خاصی برخوردارند؛ چنانکه دیدیم ایشان میتوانند کلیدواژههای تأثیرگذاری انتخاب کنند. کلیدواژه ایشان در سال ۹۲ هنوز سر زبانهاست. اینها واقعیتهایی است که سبب پیروزی آقای روحانی شد. گذشته از همه اینها، همان طور که اشاره کردم، شخصیت آقای روحانی در طرح مباحث بسیار تأثیرگذار بود. ایشان در گفتوگو با نخبگان و مردم و سخنرانیها بسیار موفق ظاهر شدند. ضمن اینکه برخلاف فضای رسانهای که علیه دولت ایجاد شده بود، دولت در ۴ سال گذشته دستاوردهای بسیار خوبی داشت. جملهای از من همچنان میان مردم تکرار میشود که «مردم یادتان هست»؛ واقعاً مردم یادشان بود که وضع کشور تا پیش از دولت یازدهم بسیار بد بود. نباید بگذاریم آن شرایط را فراموش کنند؛ تلاطم و به همریختگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. معتقدم شرایط کشور تا پیش از دولت یازدهم استثنایی بود.
*فضای مجازی چقدر در پیروزی انتخاباتی آقای روحانی نقش داشت؟
عالی بود. به قول معروف این بار فضای مجازی ترکاند (با خنده). فضای مجازی بود که توانست برخی از کمبودهای ما در رساندن پیام دولت به مردم را جبران کند. به همین دلیل در انتخابات، اگر همه تریبونها مخالف آقای روحانی بودند، فضای مجازی به تنهایی این کمبودها را جبران کرد. چند نکته در این انتخابات برای من عجیب بود. یکی حضور مردم بود. در فاصله دو روز آخر مانده به انتخابات به هفت استان سفر کردم. گاهی در این سفرها زمانهایی برای سخنرانی اعلام میشد که انتظار نمیرفت کسی حاضر شود. قبل از آن که مقام اداری بودیم، بهطور طبیعی سالن پر میشد و مخاطبان ما مشخص بودند اما در یک سفر به دوستان گفتم مگر میشود ساعت ۱۰ صبح کسی بیاید و به سخنرانی انتخاباتی ما گوش دهد؟ اما دیدیم، واقعاً همراهی مردم بینظیر بود. یا در یکی از سفرها یک مجری مراسم که زن هم بود، شعارهایی را مطرح میکرد، از او خواستم این شعارها را مطرح نکند. او در پاسخ گفت که دانشجو هست و دو ماه است که کلاس و درس و همه چیز را رها کردیم و به روستاها میرویم تا مردم را تشویق کنیم تا در انتخابات رأی بدهند. اینها شرایطی است که نه تنها نباید به سادگی از کنار آن گذشت، بلکه مسئولیت ما را در قبال مردم سنگینتر میکند. علاوه بر این، نباید تأثیر شخصیتهای مؤثر و نخبگان کشور را نادیده گرفت، بهویژه شخصیتهایی که محدودیتهایی هم برایشان ایجاد شده است اما در این انتخابات معلوم شد که سخن این شخصیتها چقدر در میان مردم مؤثر است.
*با توجه به جایگاه معاون اولی و اشراف شما بر کارنامه کابینه، دو دستاورد از برجستهترین دستاوردهای دولت از نظر شما کدامها هستند؟
دولت یازدهم موفقیتهای بسیاری داشته است. مهمترین موفقیت در حوزه بینالملل توافق برجام بود زیرا در این توافق ما در مقابل ۶ کشور قدرتمند که عضو شورای امنیت بودند و نیز در کنار دشمنی امریکا، توانستیم به آنچه میخواستیم دست یابیم. دومین دستاورد بزرگ دولت این بود که کشور به طور کامل از مسیر خود خارج شده بود و این میتوانست کشور را به بحران بکشاند اما ما با کمترین هزینه کشور را به مسیر صحیح خود بازگرداندیم. نمود این وضع در اقتصاد این است که یک فضای متلاطم، به یک فضای باثبات تبدیل شد. همچنین رابطه متدینین و مراجع با دولت متشنج بود که این امر به یک رابطه مثبت تبدیل شد. در حوزه سیاسی نیز جریانهای درون نظام که با هم این نظام را مستقر کرده بودند، به یکدیگر به دید دشمن نگاه کرده و رو در روی هم قرار گرفته بودند. ما سعی کردیم این جریانها را در مسیر دوستی قرار بدهیم. تفاهم قوای سهگانه از میان رفته و حتی به افشاگری علیه یکدیگر در جلسات رسمی رسیده بود. این امر نیز به روندی تبدیل شد که اکنون جلسات با حداقل مشکل برگزار میشود.
*کارنامه منتقدان دولت در انتخابات را چطور دیدید؟
منتقدان هم بیشترین انتقادها از دولت را مطرح کردند و گاه از حد انتقاد هم فراتر رفتند اما ما با سعه صدر کامل آنها را تحمل کردیم.
*در کنار تلاشهای منتقدان، تندروها نیز تحرکاتی داشتند. آیا این تندرویها در عملکرد دولت تأثیری داشت؟
ما انسان هستیم. به این معنی که اگر کسی خدمت و کار میکند و زحمت میکشد اما احساس کند با نهایت بیانصافی با او برخورد میشود، قطعاً در روحیه او تأثیر میگذارد. اما چون دوستانی که در دولت بودند، مجرب بودند و چکیده مدیریت جمهوری اسلامی در دولت یازدهم شکل گرفته بود و اعضای دولت سرد و گرم روزگار را چشیده بودند، این امر تأثیر تعیینکنندهای در کند کردن کارهای دولت نداشت.
*مواردی بوده که اعضای دولت در جلسات کابینه از تخریب تندروها گلایه کنند؟
بسیار اتفاق میافتاد و گاهی اوقات بسیار تند و تلخ.
*در چنین مواقعی، آقای روحانی چه موضعی داشتند؟
گاهی شدت فشارها به گونهای بود که آقای روحانی هم با برخی از اعضای دولت همصدا میشدند اما اغلب توصیه میکردند که باید تحمل کرد. من هم سعی میکردم به آرامشدن فضا کمک کنم.
*دو نقل قول از شما درباره محتوای دیدارتان با رهبری منتشر شد؛ یکی اینکه شما کانال ارتباطی اصلاحطلبان با ایشان خواهید بود و دیگر اینکه رهبری فرمودند اصلاحطلبان فرزندان نظام هستند و تمایلی برای حذف این جریان وجود ندارد. این نقل قول در زمان انتشار زیاد مورد توجه زیاد قرار گرفت. اکنون که چندماه از دیدارتان با رهبری میگذرد، آیا در رایزنیهایی که داشتهاید اتفاق تازهای افتاده یا به نتیجه ملموس و مشخصی رسیدهاید؟
معتقدم این مسیر باید ادامه پیدا کند. در دورهای، مشکلی میان جریان اصلاحات و مجموعه نظام به وجود آمد که باید ترمیم شود. یعنی جریان اصلاحات باید بتواند در داخل نظام حضور داشته و ایفای نقش کند. جهتگیریهای رهبر معظم انقلاب نیز همین است. ایشان حتی در آن جلسه، با نام بردن از فردی، اشاره کردند که من پذیرفتم افرادی از اصلاحطلبان بتوانند نامزد انتخابات شوند که چه بسا اگر رئیسجمهوری میشدند، کابینهای مطابق نظرات خودشان انتخاب میکردند. یعنی گفتند که از این نظر محدودیت ندارند. حتی تعبیرشان این بود که با کسی به صرف اصلاحطلببودن مخالفت نشده است. اگر مخالفتی بوده، به خاطر اتفاقی بوده که افتاد یا کاری که انجام شده است و در موارد مشابه، اگر یک اصولگرا هم میبود، شاید همین طور برخورد میشد. بنابراین، تردیدی در این نیست که این مسائل باید به طور کامل حل و فصل شود تا اصلاحطلبان بتوانند نقش خود را در نظام ایفا کنند. من باید پیگیریهای خود را انجام دهم، دوستان دیگر هم باید پیگیری کنند. در این فاصله گفتوگوهایی با سران جریان اصلاحطلب شده که محدودهها و خطوط قرمزی که وجود دارد باید رعایت شود که به فضل الهی، رعایت هم میشود. از سوی دیگر، لازم بود گفتوگوهایی با برخی از شخصیتهای مؤثر که اکنون در نظام حضور دارند و منتسب به جریان اصولگرایی هستند انجام شود که این گفتوگوها هم صورت گرفته است.
*درباره تیم اقتصادی دولت، دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاهی که معتقد است تیم فعلی تاحدودی همگن هستند و کارنامه خوبی دارند و دیدگاه دومی که میگویند همسویی لازم میان تیم اقتصادی وجود ندارد و این باعث شده کارنامه اقتصادی دولت، لطمه ببیند. نظر شما چیست؟
درباره تیم اقتصادی دولت دو تعبیر وجود دارد. در یکی از تعابیر، منظور از تیم اقتصادی دولت، مقامهایی هستند که از آنان بهعنوان «ستاد اقتصاد» دولت یاد میشود که شامل وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی است. منظور از وزیران اقتصادی نیز وزیران نفت، نیرو، راه و شهرسازی، صنعت، معدن و تجارت و کشاورزی است. اما به طور کلی، تیم اقتصادی دولت به معنای عملکرد این بخشها، با هم هماهنگ عمل کردهاند. جلسات شورای اقتصاد و شورای آب با حضور من برگزار میشود. میبینم که انسجام و هماهنگی بسیاری برای پیشرفت کارها وجود دارد.
*همزمان با نزدیک شدن روزهای اعلام اسامی حاضران در کابینه دوازدهم، اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان، دنبال سهم خواهی از کابینه هستند. اصلاحطلبان هم با تکذیب شدید چنین ادعایی، از فشارهای آشکار و پنهان اصولگرایان برای تأثیرگذاری بر روند چینش کابینه سخن به میان میآورند. تحت فشار بودن آقای روحانی در انتخاب اعضای کابینه را تا چه حد منطبق بر واقعیت میدانید؟ آیا حضور جریان یا جریانهایی سهم خواه از رئیس جمهوری را حس میکنید؟
من احساس نمیکنم که کسی از بیرون به رئیس جمهوری فشار میآورد تا کاری غیر از آنچه خودشان مد نظر دارند، انجام بدهند. کسانی که با شخصیت آقای روحانی آشنا هستند، میدانند که نمیتوانند با این گونه فشارها مواضع و نظرات ایشان را عوض کنند. اگر کسی میخواهد در تصمیمهای رئیس جمهوری تأثیری داشته باشد، باید با ایشان گفتوگو و ایشان را مجاب کند. ایشان هم گوش شنوایی برای نظرات دیگران دارند اما تصمیم گیر نهایی، خودشان هستند.
*از دیگر نکات مرتبط با دولت دوازدهم، حضور زنان در کابینه است، ابتدا فرض میشد حضور زنان بهعنوان «وزیر» در کابینه قطعی است اما اخیراً، این فرضیه با تردیدهایی مواجه شده ...
به باور من در همه سطوح مدیریتی کشور باید شرایطی فراهم کرد تا زنان هم بتوانند حضور داشته باشند. در سفر اخیر به کرمانشاه این مطلب را بیان کردم و به آن باور هم دارم که اگر شرایط برای حضور زنان فراهم نشود، با مشکلات عدیدهای رو به رو خواهیم شد زیرا نمیتوانیم نسبت به مطالبات نیمی از جامعه که اتفاقاً سهمشان در دانشگاه و میان قشر تحصیلکرده کشور رو به فزونی است، بیتوجه باشیم. لذا در جلسه اخیر شورای عالی اداری تصمیم گرفتیم اگر در یک پست مدیریتی، در مقایسه، شایستگی یک مدیر زن بیشتر از یک مدیر مرد است، نباید تنها به دلیل زن بودن از حق خود محروم شود. این وضعیت زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست. به همین منظور، در این شورا تصمیم گرفتیم که نخست؛ سهم مدیریت زنان ۳۰ درصد افزایش یابد، دیگر اینکه تا پایان برنامه ششم توسعه سن مدیران کشور ۸ سال کاهش یابد. سازمان امور اداری استخدامی کشور مسئولیت دارد این اهداف را پیگیری کند.