رضا حاج شکراله روزنامه نگار
از جمله زبانزدها و مطایباتی که حالا دیگر از یاد رفته است یکی هم این بود که وقتی دو نفر به هم می رسیدند اگر یکی از آن ها از دیگری می پرسید: « چه خبر؟»، او هم به شوخی پاسخ می داد: « برف اومده تا کمر!»؛ یعنی آن قدر برف باریده است که ارتفاع آن به کمر آدم می رسد. لابد و باید دلیل فراموش شدن و از یاد رفتن چنین زبانزدی کاهش بارش برف و نزولات جوی در ایام سرد سال بوده باشد؛ به این معنی که از بس برف نباریده که به کار بردن این شوخی و مطایبه هم بی مورد و بی معنی شده است. این نباریدن برف و خست آسمان تا آنجا ادامه پیدا کرد که در بارش برف اخیر در سطح کشور، با وجود هشدار سازمان هواشناسی همه غافلگیر شدند و دردسرهای زیادی برای مردم ایجاد شد. همین مسئله انتقادات زیادی را متوجه ستاد بحران کشور نمود. البته این ستاد ادعا کرد که غافلگیر نشده و آمادگی لازم برای مقابله با مشکلات ناشی از این بارندگی را داشته است اما معلوم نشد این آمادگی در کجا و به چه شکلی نمود و بروز پیدا کرد که کسی متوجه آن نشد، چرا که در سطح کشور و به خصوص جاده ها و محورهای مواصلاتی مردم زیادی گرفتار شدند و ساعت های طولانی در اضطراب و نگرانی به سر بردند. همچنین ستاد مقابله با بحران اعلام کرد که عملیات مقابله با بحران بر عهده دستگاه های دیگر بوده و این ستاد صرفا تصمیم گیرنده است. مطمئنا اگر به سراغ هر دستگاه دیگری هم برویم آن ها هم از عملکرد خود دفاع خواهند کرد و تقصیر را متوجه دستگاه های دیگر می کنند و این یعنی فرافکنی که سکه رایج این روزهاست. در این فرافکنی ها هیچ کس مقصر شناخته نمی شود و از سوی دیگر ارگان ها و کسانی که وظیفه خود را به خوبی و درست انجام می دهند دیده نمی شوند و مورد تشویق قرار نمی گیرند و در نتیجه ممکن است کم کم دلسرد و بی تفاوت شوند و این ناشی از نبود نظارت کافی بر عملکرد دستگاه هاست که در نهایت به ناکارآمدی آن ها منجر خواهد شد. ارتفاع برفی که اخیرا در سطح شهرهای کشور بارید به زحمت تا زانو می رسید، با این حال همه کشور را درگیر خود کرد، حالا تصور کنید اگر این برف همانطور که در زبانزد مورد اشاره گفته می شد تا کمر می رسید چه فاجعه ای آفریده می شد. در همین حال در فضای مجازی تصاویری را از جاده های کشورهای دیگر می بینیم که ارتفاع برف در دو سوی جاده به چند متر می رسد در عین حال تردد خودروها به آسانی و بی هیچ مانعی در حال انجام است و در شهر ها هم زندگی در جریان است.
ایران از کانون های حادثه خیز شناخته شده در سطح دنیاست و بلایای طبیعی نظیر خشکسالی، زلزله، سیل، طوفان، آتش سوزی جنگل ها و سایر حوادث قهری پای ثابت اتفاقات در کشور ماست و انتظار می رود آمادگی همیشگی برای مقابله با این حوادث وجود داشته باشد؛ چیزی که فعلا کمتر به چشم می آید. در چنین شرایطی که نه نظارت کافی وجود دارد و نه کسی به خاطر کم کاری و کوتاهی در انجام وظیفه بازخواست می شود و نه کسی به خاطر احساس مسؤلیت و انجام درست و شرافتمندانه ماموریتش مورد تشویق قرار می گیرد، شاید تنها یک راه حل باقی بماند که به رهایی و رستگاری از این همه فرافکنی و مسؤلیت گریزی بینجامد. در یکی از عکس هایی که از جنگ دوم جهانی باقیمانده و هنوز هم روی آن بحث است، پیرزن و پیرمردی آلمانی را می بینیم که در ویرانه ای مشغول جمع آوری آجر هستند تا بنای خانه ای نو و یک آلمان جدید را بگذارند و خانه و کشورشان را از نو بسازند. حتی آن زوج کهنسال جنگ زده هم منتظر نماندند تا دیگران سر برسند و خودشان زودتر از بقیه دست به کار شدند. آلمانی های امروز فرزندان و نوادگان همان پیرمرد و پیرزن ژرمن هستند که حالا دیگر قدرت اول اقتصادی اروپا و یکی از قدرت های اقتصادی دنیا به شمار می روند. هنوز هم وقتی که می فهمیم کالایی ساخت کشور آلمان است، رغبت بیشتری برای پرداخت پول و خرید آن کالا داریم و این ناشی از وجدان کاری و همت بلند آن هاست که سعی می کنند یک کاری را در وقت معین و در نهایت دقت و ظرافت به انجام برسانند. ما هم باور کنیم که کارها از مجرای وجدان کاری و درست و به موقع انجام دادن آن هاست که به انجام می رسد؛ یعنی این که هر کس هر کجا که هست اگر وظیفه و ماموریتش را درست و درمان انجام دهد همه کارها آن طور که باید به سامان می رسد و دیگر هیچ بحرانی آن قدر ادامه پیدا نمی کند که زندگی مردم را فلج کند، حتی اگر برفی باشد که ارتفاع آن به کمر آدم برسد.
هواشناسی برای این روزها هم پیش بینی بارندگی کرده است؛ باز هم مواظب باشیم غافلگیر نشویم.