حمیدرضا عظیمی: «تورم» کلمهاي آشناست. موضوعي که حتي اگر بخشهاي مختلف جامعه تعريف اقتصادي و دقيق آن را ندانند؛ چنان با آن در هم آميختهاند که مطابق آن قول معروف، با پوست، گوشت و استخوان و با تک تک سلولهاي بدن توسط مردم حس ميشود. در اين ميانه تعريف اقتصادي تورم و شيوههاي به دست آوردن آن هر چند مشخص است اما گاه اعداد به دست آمده نميتواند آنچه در کف جامعه ميگذرد را به طور واقعي نشان دهد.
در اقتصادي که مردم با آن سروکار دارند يعني اقتصاد بازار، عملا هر افزايش قيمتي را مساوي با تورم ميدانند اما از منظر اقتصادي، افزايش سطح عموميقيمتها، به تورم اشاره دارد. تعريف دقيقتر تورم با افزايش سطح عموميتوليد پول، درآمدهاي پولي يا قيمت عجين است. گاه هم در ميانه جامعه، افزايش «نامتناسب» سطح عموميقيمتها را تورم در نظر ميگيرند اما هر چه که هست جامعه گاه تعاريف سنگين و ثقيل تورم را درک نميکند بلکه به اين موضوع توجه حسي دارد و از نظر آنها تورم يعني زماني که بايد براي خريد کالاها و خدمات، پول بيشتري پرداخت کنند.
گذشته از اينکه مکاتب مختلف اقتصادي، چه تعريفي براي تورم دارند، اين احساس جامعه است که به وجود تورم معنا ميدهد. بسيار اتفاق افتاده که وقتي مبادي رسمي، عددي را براي تورم اعلام کردهاند، مردم خيلي نميتوانند اين اعداد را بپذيرند و با آن کنار بيايند.
اخيرا گزارش بانک مرکزي تورم سالانه منتهي به شهريور ماه 97 را 11 و اندي درصد اعلام کرده است. اين در حالي است که مطابق گزارشهاي ميداني، سطح قيمتها بيش از اين افزايش يافته است يا دست کم احساس مردم از گراني بيشتر از اين عدد است. اگر قرار باشد کميخود تعريفي در اقتصاد بياوريم علاوه بر مفهوميچون «تورم انتظاري» که طي چند سال اخير وارد اقتصاد غير علميشده است، ميتوان مفهوميچون «تورم حسي» را هم به مجموعه لغات و اصطلاحات اقتصادي اضافه کرد به اين معنا که اعداد رسميميزاني از تورم را نشان ميدهد که مردم نميتوانند آن را بپذيرند و اعداد ديگري که خودشان در مبادلات روزمره «حس» ميکنند را ميپذيرند.
به احتمال زياد اين اتفاق را تجربه کردهايد زماني که تورم تک رقمياعلام شد مردم اعداد ديگري را به عنوان عدد تورم در مترو، تاکسي و ديگر اجتماعات و گفتگوهاي چند نفره، بيان ميکردند. وضع کنوني هم دقيقا همين موضوع را تاييد ميکند يعني در حالي که بانک مرکزي عدد 11 درصد را به عنوان نرخ تورم اعلام کرده، مثلا مردم از اعدادي چون 50 درصد سخن ميگويند. اين عدد که ما به صورت قراردادي در اين نوشته، آن را «تورم حسي» نامگذاري ميکنيم، حاصل افزايش قيمتي است که مردم به صورت روزانه در بازار احساس ميکنند.
*اختلاف بر سر تورم، محصول چیست؟اين اختلاف محصول چه چيزي است؟ آيا در حالي که بانک مرکزي به عنوان مرجع رسمياعلام نرخ تورم عددي را بيان ميکند يا حتي مرکز آمار (که معمولا تفاوت بين دو عدد اعلام شده ديده ميشود) ميشود از اعداد ديگري صحبت به ميان آورد؟
روز سه شنبه در خبري که به نقل از استيوهانکه - اقتصاددان جنجالي آمريکايي - منتشر شده بود، او درباره تورم در ايران صحبتهايي کرده بود.
هانکه مدعي شده که نرخ تورم واقعي سالانه ايران به ۲۹۳ درصد رسيده است.
هانکه اين امر را تحريمهاي اخير آمريکا بر ضد ايران دانسته که باعث شده انتقال درآمدهاي نفتي که يکي از منابع اصلي درآمد ارزي ايران است با دشواري مواجه شود. استيوهانکه افزايش نرخ ارز را عامل اصلي افزايش تورم در ايران خواند.
*نحوه محاسبه درست اما ارقام نادرستآلبرت بغزیان، کارشناس مسائل اقتصادی دیدگاه دیگری را مطرح می کند. او معتقد است نرخ اعلامی تورمی از طرف بانک مرکزی به صورت واقعی محاسبه شده و در نتیجه نحوه محاسبه درست است، اما به دلیل آنکه ارقامی که در محاسبه نرخ تورم استفاده کرده اندريال ارقام صحیحی نبوده، لذا نرخ تورم اعلامی واقعیت ندارد.
بغزیان استدلال خود را با مثالی توضیح می دهد. «مثلا ممکن است برای محاسبه تورم خودرو، قیمت آن را در کارخانه و نه در بازار آزاد لحاظ کرده باشند. اینگونه به جای آنکه قیمت ۲۶ میلیونی پراید در بازار آزاد را مبنا قرار داده باشند ۲۳ میلیون تومان کارخانه را مبنا قرار میدهند. یا ممکن است قیمت تلفن همراه را با ارز ۴۲۰۰ تومانی لحاظ کرده باشند. مسلما این عدد قابل قبول نیست. »
*نبود یک متولی اعلام نرخ تورماین استاد اقتصاد دانشگاه، نبود یک متولی برای اعلام و دفاع از نرخ تورم را عامل دیگر غیر واقعی بودن تورم و حواشی آن می داند. «مرکز آمار به واسطه نیروهای زیادش هرهفته قیمت کالاها را جمع آوری میکند. اما مسئولیت اعلام و دفاع از نرخ تورم با بانک مرکزی است که وظیفه حفظ قدرت خرید داخلی و خارجی پول را دارد. ما بارها هم گفته ایم که این دو نهاد باید به توافق برسند. اختلاف آمار آنها هیچ توجیهی ندارد. باید یک عدد به عنوان نرخ رسمی تورم اعلام شود.»
*دستکاری واقعیتهامنتقدان به روش سیاستگذاریهای اقتصادی دولت، دستکاری قیمتی و نرخ ارز را عامل واقعی نبودن نرخ تورم میدانند. مسئله اینجاست که این گروه از کارشناسان اقتصادی و صاحبنظران عوامل انحصارگرا که تنها برایشان منافع تجاری صرف خارج از تولید مهم است، با نفوذی که در تصمیمگیریها دارند عملا سیاستگذاریها را به نفع خود مصاره میکنند. آنها میگویند التهاب بازار ارز از طریق آنها مدیریت میشود. دستاندرکاران اقتصادی نیز با پنهانکاری واقعیتها، رفتار آنها را توجیه میکنند.
به هر حال از نظر مردم تورم آن چيزي است که به صورت روزانه در افزايش سطح قيمتها حس ميشود. اينکه دولت و مراکزي چون بانک مرکزي يا مرکزي آمار ايران چه اعدادي را اعلام ميکنند جاي خود اما مردم آن چيزي را ميپذيرند که حس میکنند. به عبارتی حالا واژه از ادعا تا واقعیت اینجا معنا پیدا میکند.