محمد علی رجایی فرد و ریحانه آبیاری هنگام ازدواجشان با یک تیر دو نشان زدند و همسر و همکارشان را یک جا انتخاب کردند تا کارگاه کوچک "اردیبهشت" پا بگیرد.
کارگاهی پر از عطر چوب و کاغذ که در آن دفترهای رنگی رنگی تولید میشود. محمد علی میگوید سرمایه اولیه کارگاه از پولهای جمع شده عروسی شان بود که در آن زمان همه توصیه میکردند، پولهای جمع شده را صرف خرید ماشین کنند؛ ولی او و ریحانه تصمیم گرفتند تا کارگاه را راه بیندازند.
حالا دفتر و کتاب هایشان را میتوانید در شهر کتاب و فروشگاههای مختلف به راحتی پیدا کنید. ضمن اینکه محمد علی و ریحانه هر جمعه در جمعه بازار پاساژ پروانه تهران، حاضر میشوند و دفتر هایشان را خودشان دست فروشی میکنند تا به خانم چادری و آقای ریشوی پاساژ پروانه معروف شوند.
حالا بعد از چند سال کار، پای مادر زن هم به کارگاه باز شده است تا جمع حسابی خانوادگی شود.
ریحانه آبیاری متولد دی ۱۳۶۹ است. دانشگاه شهید بهشتی دو رشتهای بوده و در کنار علوم سیاسی، زبان و ادبیات عربی هم خوانده است که بعد از ۳ ترم میبیند، دانستههایش برای کارهایی که میخواهد انجام بدهد کافی است و از عربی انصراف میدهد.
محمدعلی رجایی فرد هم متولد تیرماه ۱۳۶۶ است، او هم دانشجوی رشته علوم سیاسی در دانشگاه شهید بهشتی بوده است. وقتی ریحانه وارد دانشگاه میشود محمد علی دانشجوی سال آخر بوده که ریحانه مسیر زندگیاش را حسابی تغییر میدهد. محمدعلی با خنده میگوید: من سال آخر بودم و وقتی ریحانه را دیدم دیگر درست و حسابی واحد بر نمیداشتم و یک واحد یک واحد برمیداشتم و میآمدم جلو.
باشگاه خبرنگاران جوان گفت و گویی را با محمد علی رجایی فرد صاحب کارگاه کوچک اردیبهشت ترتیب داده که در ادامه میخوانید؛
هدف از فعالیتتان در کارگاه اردیبهشت، چه بود؟
بنده از سال ۸۸ مشغول به فعالیت هستم. ابتدا خواهر بنده دفتری دست ساز به عنوان کادو برای شخصی در منزل درست کرده بود که من خوشم آمد و به خواهرم پیشنهاد فروش دفترهای فانتزی را دادم و از این طریق پایم به دنیای دفتر و کاغذ باز شد. البته کمک خواهرم تا سال ۹۱ بیشتر دوام نیاورد؛ چرا که ایشان صاحب فرزند شدند و شرایط برای ادامه همکاری مهیا نبود.
هزینه شروع کار را از کجا آوردید؟
در ابتدا یک میلیون تومان از مادرم قرض گرفتم و به سرعت با سود همین کار، قرض گرفته شده را پس دادم؛ ولی در سال ۹۲ پولهای جمع شده از مراسم عروسی خود را با اینکه به خرید ماشین احتیاج داشتیم، ترجیح دادیم برای ادامه فعالیتمان در این حوزه خرج کنیم.
استقبال مردم از کار شما چطور بود؟
بسیار عالی بوده است؛ در سال اولی که این کار را شروع کردیم از جلد چرم برای تهیه دفترها استفاده میکردیم؛ کم کم، به علت افزایش قیمتها و استقبال کم مردم، جلد دفترهایمان مقوایی، پارچهای شد و الان از جلد سلفونی برای استقبال مردم استفاده میکنیم. مادر خانم بنده لطف میکنند و در تولید جامدادیهای پارچهای زحمت میکشند و ما در قبال تلاش و لطفشان تشکر ناقابلی ازشان میکنیم.
از کار خود راضی هستید؟
بله خیلی؛ در حال حاضر به کمک برادرم و دو کارمند اصلی در حال انجام فعالیت فروش دفتر هستیم. افراد دیگری هم کمک حال ما در فروش کیف لوازم آرایش، جامدادی و کالاهای پارچهای هستند.
چه عواملی باعث رونق بیشتر کار شما میشود؟
مهمترین عامل رونق در کار، سنجش هر روزه بازار و سلیقه مخاطب است. در طول چند سالی که کار کردیم به دلیل تغییر سلیقه مردم، مجبور به عوض کردن چند تم از دفترهای خود شدیم.
در خصوص سختیهای کارتان از فعالیت در کارگاه اردیبهشت بگویید.
از مهمترین سختیهای ما وضعیت اقتصادی و گرانی کاغذ است. از سال ۹۶ تا به امروز تمامی کالاها مخصوصاً کاغذ چند برابر شده است. چون ما تولید کننده کوچکی هستیم و کاغذهای وارداتی سهم ناشران بزرگ است و چیزی از آن به ما نمیرسد. ما مجبوریم برای ادامه فعالیتمان کاغذهای آزاد خریداری کنیم.
از دیگر بدیهای بازار این است که برای خرید مواد اولیه باید تمامی پول را نقد تحویل دهیم؛ اما در بازار فروش طی چند ماه پول ما را تحویل میدهند که در این خصوص فشار زیادی بر ما تحمیل میشود.
قیمت دفترهای کارگاه شما تا چه میزان است؟
قیمت دفترهای ما اصلا پایین نیست، اما کیفیت کارهایمان به شدت بالا و عامه پسند است. ما در این حوزه تلاش خود را به خوبی میکنیم و هیچ کمبودی نداریم.
آیا برای افزایش تولیدات کارگاه اردیبهشت از جایی حمایت میشوید؟
کار ما، یک کار شخصی است و از طرف دولت یا شخص خاصی حمایت نمیشویم؛ برای شروع این فعالیت نه وامی گرفتیم و نه سرمایه گذاری برای کمک داشتیم. سهمیه اولیه کارمان را همانطور که گفتم از خرج عروسی خود و مابقی هزینهها را هم از تولیدات دفتر در کارگاه اردیبهشت به دست آوردیم.