در سالها و سنوات گذشته، دیدگاه عامه مردم نسبت به شستا نوعی تاریکخانه بود که شاید کمتر کسی از بیرون این مجموعه میتوانست، شناخت درستی نسبت به وسعت و جزییات آن به دست آورد. با این حال شاهد آن خواهیم بود که این مهم به زودی محقق خواهد شد و فواید و محسنات آن شامل کل اقتصاد کشور خواهد شد.
با این حال باید در نظر داشت که شفافیت؛ آن هم در ابرهلدینگی مانند شستا، مخالفان بسیاری دارد و مقابله با آنها نیاز به تدبیر و عزم راسخی دارد. سیاستهای ضدفساد از میان سدهای این تاریکخانه که بعضا بیشباهت به حیاطخلوت هم نبود، عبور کرد و به داخل شستا تابید. این سیاستها تا جایی راه یافت که رفته رفته شفافیت در این ابرهلدینگ شکوفا و مراحل بورسی شدن آن طی شد.
شیوه و سبک مدیریت شستا در دوره حاضر نشان میدهد سناریوی بینقصی برای ایجاد شفافیت در این بنگاه اقتصادی طراحی شده و اجرای آن تا کنون گام به گام و با شهامت و عزم راسخ ادامه پیداکرده است. در جزیی از کارنامه حرفهای مدیرعامل شستا، بورسی کردن 25 شرکت دیده میشود و همچنین سهم شستا به لحاظ تعدادی، از میان عرضههای اولیه بورس ایران در سال 98 به 35 درصد میرسد. این آمار و ارقام نشان میدهد شفافیت، تخصص جناب آقای دکتر رضوانیفر است و امروز مرز این شفافیت از شرکتهای تابعه عبور کرده و پرتو آن قرار است به شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی بتابد.
تا پایان سال 98 باورپذیری آحاد تحلیلگران اقتصادی نسبت به بورسی شدن شستا و ورود 10 درصد سهام این ابرهلدینگ به بورس در کمترین حد ممکن بود اما دیدیم که گامهای استواری در این زمینه برداشته شد. بورسی شدن شستا یک بار برای همیشه مانع بزرگی برای متخلفان و مخالفان شفافیت ایجاد میکند. مخالفان ورود شستا به بورس به واقع مخالفان شفافیت هستند و راه آن ها برای همیشه مسدود خواهد شد.
بورسی شدن شستا پیام مشخصی برای اقتصاد ایران دارد و آْن عزم جدی این ابرهلدینگ برای حفظ ارزش حقوق و دارایی شریفترین اقشار جامعه یعنی کارگران، کارمندان و بازنشستگان است. شستا با ورود به بورس و عرضه 10 درصد از سهام خود به مردم تلاش میکند این میراث میاننسلی را حفظ و پرتوی شفافیت را برای همیشه بر آن حاکم کند.