انیمهها بعضی وقتها خیلی نامتعارف میشوند، و این شخصیتهای این انیمهها هستند که باعث بروز چنین چیزی میشوند. مساله فقط ظاهر غیرمعمول شخصیتها نیست. صنعت انیمه، با این همه داستان و فیلم و سریال مختلف، فرصتی برای ظهور شخصیتهایی شده که رفتارها و عادتهای کاملا عجیب و غریبی دارند و همین باعث شده کاملا متمایز باشند.
عجیب بودن اصلا چیز بدی نیست. اصلا معمولی بودن چیزی است که دیگر خیلی جدی گرفته شده است، هرکس به روش خودش خاص و متمایز است. ولی بعضی از شخصیتهای انیمه غلظت عجیب بودنشان دیگر خیلی بالا است. در این شخصیتها همهچیز پیدا میشود. از تمایلها و عادتهای غیرمعمول گرفته تا وسواسهای شگفتآور، هیچ محدودیتی نداریم و هرچیزی که فکر کنید، موجود است. به همین دلیل در این مطلب بد ندیدیم به سراغ ۱۰ شخصیت انیمهای بریم که اخلاقها و عادتهای عجیب و غریبی دارند. از این شخصیتها در دنیای انیمه زیاد هستند، ولی این ۱۰ مورد دیگر گل سرسبدشان هستند!
تا مدتها، دکو تنها رویای قهرمان شدن را در سر داشت. متاسفانه، او در نوع خودش عجیب است، تنها قهرمانبازیهای قهرمانان دیگر را نگاه میکند و رفتارها و کارهای عجیبشان را در دفترش ثبت میکند. تمام این مدت هم یافتههایشان را زیر لب بیان میکند. دکو هنوز این کار را تکرار میکند، حتی وقتی به نکتهی عجیبی از خودش پی میبرد.
اینکه دکو تحلیل قهرمانکاریهای خودش را زیر لب زمزمه میکند به خودی خود آنقدرها چیز بدی نیست (منصفانه بخواهیم نگاه کنیم، فقط کمی بلند بلند فکر میکند)، مشکل این است که بعضی وقتها بیش از حد غرق آن میشود و خودش هم متوجه نمیشود در این حالت، چه ظاهر ترسناکی پیدا میکند.
جانگو که میتوان آن را یکی از اولین ضدقهرمانهای دزدان دریایی کلاهحصیری در نظر گرفت، عضو سابق دزدان دریایی کلاهسیاه بوده است و حال در خدمت نیروهای دریایی است. آونگی که او در میدان نبرد به کار میبرد یک کارکرد دیگر هم دارد و مهمترین توانایی او، یعنی هیپنوتیزم را در اختیارش قرار میدهد. با کمک هیپنوتیزم هم دشمنانش را به خواب فرو میبرد و هم میتواند قدرت همرزمانش را تقویت کند.
تنها مشکل این است که جانگو یک عادت بدی دارد و همیشه موقع هیپنوتیزم فراموش میکند چشمانش را ببندد، همین باعث میشود بیشتر وقتها خودش هم هیپنوتیزم میشود و به خواب میرود! قطعا عادت خوبی برای حضور در میدان نبرد نیست.
گری یکی از اعضای تیم ناتسو و جادوگر یخ انجمن فری تیل است. او همهچیز را از استادش اور را یاد گرفته است، در واقع هرچه میداند به خاطر استادش است. ولی این تمرینها یک اثر جانبی داشتهاند. گری بعضی وقتها به صورت ناخودآگاه در میان مردم لباسهایش را درمیآورد.
این عادت همیشه باعث خجالت گری میشود، او حتی خودش هم متوجه نمیشود این کار را کرده است، مگر کسی به او بگوید. گری معمولا قبل از این کار به لباس زیر بکشد متوجه میشود، ولی گاهی وقتها آن را هم درمیآورد!
دث دکید تحت یک قانون طلایی زندگی میکند: قرینهی کامل. از نظر کید، همهچیز باید کاملا قرینه باشد، از لباسهایش گرفته تا اسلحهها و حتی عدد مورد علاقهاش. هرچیزی که تنها کمی غیرقرینه باشد، باعث عصبانیت و افسردگی و حتی بیماری او میشود.
این وسواس به قرینگی بعضی وقتها حتی روی نحوهی مبارزهی او هم اثر میگذارد. اگر هدفی که با آن مشغول نبرد است قرینهی کامل باشد، با آن نمیجنگد. اگر هم هدف قرینه نباشد، با ناراحتی رهایش میکند. نکتهی طعنهآمیز این است که کید با وجود اصرارش به این وسواس، به لطف طرههای سفیدی که یک طرف موهایش قرار دارد، خودش اصلا قرینه نیست.
ماکو کلا همیشه پرانرژی و خوشبین است و در شرایط عادی هم شخصیت عجیبی دارد، ولی همین انرژی باعث دوستداشتنی شدن او شده است. ماکو عادت عجیب زیاد دارد: اشتهای عظیمی دارد، سر کلاس نمیتواند بیدار بماند، ولی عجیبترین عادت ماکو بدون تردید آن صحبتهای ناگهانی پرهیجان و به شکلی عجیب، انگیزهبخش اوست.
هرازچند گاهی، قبل، بعد یا هنگام یک نبرد عظیم، ماکو یک حالت خاص به خود میگیرد و یک سخنرانی آتشین و سریع درباره شرایط موجود سر میدهد. این صحبتها آنقدر پرهیجان و دیوانهوار هستند که مخاطبان ماکو بیشتر وقتها اصلا نمیدانند او چه دربارهی چهچیزی دارد حرف میزند.
مهارت توگه اینوماکی که ساحر جوجوتسو است، سخنان نفرینی است. تقریبا هر حرفی که میزند به نفرینهای پرقدرتی تبدیل میشود که شنوندهاش را نابود میکند. از آنجا که این قدرت توگه همیشه فعال است، او باید همیشه مراقب حرفهایش باشد و تا مبادا ناخواسته به مردم آسیبی بزند. برای اینکار، توگه خودش را محدود کرده که همیشه فقط دربارهی غذای برنج و مواد تشکیل دهندهی آن صحبت کند.
هر وقت توگه میخواهد صحبت عادی داشته باشد، متوجه میشویم که واژهایش حول چیزهایی چون «دانه» و «آبپز» و این چیزها میچرخد. عجیبتر این است که با گذشت زمان، دوستانش کموبیش متوجه دایرهی واژگان او شدهاند و میفهمند او با این صحبتهای برنجیاش، چه میخواهد بگوید.
منصفانه بخواهیم نگاه کنیم، در انیمهی «ماجراجویی عجیبوغریب جوجو» شخصیتهای غیرمعمول زیادی داریم که میتوانند وارد این فهرست شوند، اصلا میشود برای این انیمه یک فهرست اختصاصی جدا درست کرد. اما حتی در چنین انیمهای هم شخصیت وینگار دوپیو یکی از عجیبترین عادتهای ممکن را دارد. دوپیو رئیسی به نام دیاولو دارد و برای تماس گرفتن با او، از روشهای عجیبی استفاده میکند.
هروقت دیاولو میخواهد با دوپیو صحبت کند، دوپیو صدای زنگ تلفن درمیآورد، «تلفن» را برمیدارد و جواب میدهد. این تلفن هرچیزی میتواند باشد، از بستنی گرفته تا قورباغه یا حتی یک سیگار مصرف شده. در طول این تماسها، دوپیو هیچ درکی از گوشی تلفنی که به کار گرفته ندارد.
قطعا خودکشی موضوع خندهداری نیست و بحثی نیست که بتوان خیلی راحت دربارهاش صحبت کرد، ولی شخصیت دازای از انیمهی «سگهای ولگرد بونگو» یک وسواس عجیب نسبت به این مساله دارد. دازای اگرچه در نگاه اول شاید اینگونه به نظر نرسد، ولی مرتب به مرگ فکر میکند و این آرزوی وحشتناک را دارد که خودکشی کند. البته آنطور که خودش میگوید، دوست دارد یک خودکشی «آرام» داشته باشد و «یک زن زیبا» هم کنارش باشد. حتی آهنگی هم برای خودکشیاش ساخته است!
به خاطر چنین وسواسی، در طول سریال میبینیم که دازای روشهای مختلف خودکشی را به کار میبرد، هر روش از قبلی عجیب و غریبتر است، و هر دفعه هم شکست میخورد. جالب این است که در طول یکی از همین تلاشهای خودکشی است که دازای اولین بار با آتسوشی آشنا میشود.
چونیبیو یا «سندروم سال دوم مدرسهی راهنمایی»، زمانی اتفاق میافتد که شخص نوجوانی که دوست دارد آدم برجستهای شود، اسیر توهمهای بزرگی میشود، چنین شخصی معمولا تصور میکند قدرتهای ویژهای دارد. ریکا تاکاناشی یکی از بالاترین سطوح چونیبیو در تاریخ انیمه را دارد، او ادعا میکند ساحره است و زیر چشمبندش، قدرت «چشم ستمگر» را دارد.
ولی در واقعیت، او یک دختر معمولی است که صبح تا شب در رویاهایش زندگی میکند. همین رویاپردازیها باعث میشوند او درگیر تراژدیهای شخصی بشود. با این وجود، ریکا طوری زندگی میکند که گویی تمام این توهمها واقعی هستند، تظاهر میکند درهای خودکار با جادوی او باز میشوند، و نبردهای خیالی در ذهنش تجسم میکند.
ال یک کارآگاه بسیار مشهور در انیمهی «دفتر مرگ» است که به دنبال دستگیری یک قاتل زنجیرهای به نام کیرا است. اعتبار و ظاهر ال طوری است که در نگاه اول تصور میکنیم یک کارآگاه جدی و نچسب است، ولی بعدا که رفتار و اخلاق نامتعارفش را میبینیم، متوجه میشویم که عجب موجود عجیب و غریبی است!
اگر تا حالا سریال را ندیدهاید، بد نیست بدانید که ال معمولا به صورت چمباتمه روی صندلی مینشیند، معتقد است در حالت نشستن عادی قدرت استدلالش خوب عمل نمیکند. اگر هنوز قبول نکردهاید او شخصیت عجیبی است، این هم بدانید که ال علاقهی شدیدی به انواع شیرینیها دارد، تقریبا همیشه فقط غذاهای شیرینی مثل دسرها و میوهها میخورد. سخت میشود یک کارآگاه مشهور با کلاس جهانی را با چنین عادتهایی تصور کرد.
منبع: CBR