نخست، در حالی که به هم پیوستگی ناشی از بحران، احساس همدردی و نزدیکی بین جوامع مردمی در سطح جهان را بیشتر کرده، همزمان منجر به دوری مردم از حکومت ها و نهادهای اجتماعی و اقتصادی شده که عمیقا از کاهش رشد و فعالیت های اقتصادی نگرانند. از این لحاظ، نوعی شکاف بین مردم و حکومت ها در حال شکل گیری است. این شکاف حتی بین حکومت ها در یک مجموعه همگرا همانند اتحادیه اروپا بیشتر نمایان شده است. اکنون ایتالیا و اسپانیا از حضور در این مجموعه به دلیل کمک نکردن به موقع همنوعان اروپایی شان احساس شرم می کنند.
دوم، خروج سه عنصر فوق از سازه های فکری سنتی و ایده آل زندگی روزمره دنیای کنونی است. وحشت از آینده و پیش بینی ناپذیر بودن یک ویروس ناشناخته یک «لحظه تاریخی» برای خروج از نگرانی های متعارف و روزمره جوامع بشری، حکومت ها و شرکت های اقتصادی درباره مفاهیمی همچون شیوع جنگ، منازعه، تروریسم و افراط گرایی، رشد اقتصادی، زندگی دیجیتال و فضای مجازی و غیره و حرکت به سمت مفهوم «امنیت سلامت» به عنوان معضل نخست بشری است. در این حالت حکومت ها مجبورند با برقراری تعادل بین ظرفیت ها و امکانات موجود و مدیریت سریع بحران بیشتر از گذشته به امور جوامع داخلی خود بپردازند. مردم هم سازه های ذهنی جدیدی را تجربه می کنند که تاکنون برایشان اهمیت چندانی نداشت. به واقع، تقویت «حس خودکفایی» و «استفاده صحیح از منابع موجود» در صدر اولویت مردم قرار گرفته است. تصویر دوم در دوران پساکرونا به مسئله بقا در شرایط سخت بیشتر توجه می کند.
درخصوص ایران، مسئولیت اول و بین المللی ما این است که بتوانیم با یک مدیریت و حکمرانی مطلوب، بحران کرونا را پشت سر بگذاریم تا به یک الگو برای دیگران تبدیل شویم. مهار همه گیری ویروس کرونا به درجه «همه گیری همکاری» و «اعتماد متقابل» بین مردم و دولت بستگی دارد. موفقیت ایران در مهار کرونا، احترام بین المللی به کشورمان را افزایش میدهد و بر قدرت و اعتبار ایران در چگونگی حفظ خود در شرایط بحرانی می افزاید. کشوری که بتواند با وجود همه تحریم ها که به درستی از آن ها به تروریسم اقتصادی، حقوق بشری و بهداشتی آمریکا تعبیر شده، از این بحران بگذرد، مطمئنا با تصویر دوم و قوی تری، با وجود تمامی تبلیغات منفی جاری علیه آن، در عرصه منطقهای و بین المللی ظهور خواهد کرد و دیگران را به سمت خود خواهد کشاند.