کد خبر: ۱۱۵۰۵۷
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۱

همشهری آنلاین- یاسر هدایتی: چگونه از شکست خوردن نترسیم؟ پاسخش ساده است. به اندازه کافی شکست بخورید.
«اندازه کافی» شکست خوردن چقدر است؟ به اندازه‌ای که به موفقیت برسید.
 پس ما برای موفقیت باید یاد بگیریم از شکست خوردن نترسیم.

امیدوارم صورت ساده این استدلال گولتان نزند. چون درک عمیق این معادله ساده اصلا به همین سادگی‌ها هم نیست.

چرا؟ چون یکی از خطاهای شناختی در بطن فرهنگ‌ها و نظام‌های تربیتی و آموزشی دنیا عموما و نه همه ملت‌ها این است که اشتباه کردن را مساوی «کودن» و «ابله» بودن قرار می‌دهند. یعنی کسی که اشتباه می‌کند حتما نمی‌فهمد  و کسی که فلان موضوع خاص را نمی‌داند و یا بهمان مهارت را بلد نیست یا در آن ضعیف است حتما باهوش نیست. بلکه کودن است. مغالطه‌ای منطقی که آشکارا به جوامعی که درگیر این موضوعند، آسیب‌ می‌زند. به ویژه فرهنگ‌هایی که «کامل گرایی» یکی از ارزشهای والای جامعه‌شان‌ محسوب می‌شود.

مشکل دقیقا جایی است که بچه‌ها چه در خانه و چه در مدرسه یاد نمی‌گیرند که «شکست خوردن» ترس ندارد. البته باز مراقب باشید این جمله ساده گولتان نزند. به تعبیر فیلسوفان یادتان باشد که التزام نظری به گزاره‌ای‌، التزام به لوازم آن را نیز لازم می‌سازد. این اصل منطقی به این معناست که اگر شما باوری منطقی و درست را می‌پذیرید؛ باید توابع و لوازم آن را نیز بپذیرید. 

وقتی گفته‌ می‌شود نباید از شکست خوردن ترسید. به این موضوعات نیز باید توجه کرد. اول به رسمیت شناختن اشتباه کردن. دوم این که اشتباه کردن به طور کلی ملازمه منطقی با کم‌هوشی  ندارد. یعنی این باور که هر اشتباهی ناشی از کم هوشی است چرا که یک اشتباه می‌تواند صدها علت دیگر ورای مسئله هوش داشته باشد.

سوم، باور به موضوع «استعداد ذاتی» را از ذهنمان بیرون کنیم. البته این به معنای نفی مطالعات عصب شناختی در رویکردهای ژنتیکی و زیستی به انسان و مهارت و دانش‌هایش نیست. اما همانطور که داستایفسکی می‌گفت یک درصد استعداد و نود و نه درصد پشتکار برای رسیدن به نتیجه مطلوب لازم است.

پس همین که ما در این «تله شناختی» گیر نکنیم که در فلان چیز استعداد ذاتی داریم یا نداریم ، ما را در نترسیدن از شکست به شدت کمک می‌کند. خواندن زندگی پرجزئیات بسیاری از مشاهیر دانش و هنر، درک روشن‌تری را برای پذیرفتن این استدلال  فراهم می‌کند. چرا که اصولا اشتباه و خطا کردن یکی از اصول رشد زندگی حرفه‌ای هنرمندان و دانشمندان است.

از طرفی اگر ما اشتباه و شکست را مساوی نقص ذاتی استعدادمان بگیریم می‌تواند در نظام یادگیری و رشد خودمان و کودکانمان نیز اختلال جدی ایجاد کند. کارول دوئک روانشناس امریکایی با پژوهشی مهم این را به ما نشان داده. او می‌گوید آنگاه که موفقیت‌ یا شکست بچه‌ها را به استعداد و توانایی ذاتی آنها نسبت می‌دهیم  مثل اینکه «پسرم تو ذاتا موسقیدان بودی» یا «دخترم از شکم مادرت ریاضی‌دان به دنیا آمدی» در حقیقت آنها را تضعیف می‌کنیم. دوئک نشان‌مان داد کودکانی که برای تلاشهایشان تشویق می‌شوند نسبت به کودکانی  که بابت توانایی‌های ذاتی‌شان مورد تشویق قرار می‌گیرند، عملکرد به مراتب بهتری دارند. آنها  بیشتر از آن گروه‌ دیگر از کاری که یاد می‌گیرند خوششان می‌آید و البته اشتباه و انتقاد را عنصرهای سازنده‌ای می‌بینند که به رشدشان کمک می‌کند. 

شاید این پرسش برایتان مطرح شود که اگر از شکست نترسیم، امکانش است شکستها و اشتباهاتمان زیاد شود ! بله امکان دارد و در اکثر موارد هم همین اتفاق می افتد. اما مگر معمولا و نه به طور استثناء که به قول اهل خرد «النادر کالمعدوم» موفقیتی بدون گذر از این اشتباهات و شکست‌ها به دست می‌آید؟ و از طرف دیگر اگر فرصت اشتباه کردن را از خودمان بگیریم. تنها دو راه پیش پایمان باقی می‌ماند. نمی‌شود یا نمی‌توانیم. و به ترکستان رسیدن این دو راه، از خورشید میان ِروز آشکارتر است.

«اگر می‌خواستم می‌توانستم انجامش بدهم، خودم نخواستم» این جمله که شاید به گوشتان هم خیلی آشنا باشد، تکیه کلام افرادی است که به محض اشتباه کردن و یا شکست خوردن به دیگران تحویل می‌دهند. افرادی که باهوش بودن برایشان مهم‌تر از یاد گرفتن است. آنهایی که از شکست خوردن شدیدا می‌ترسند. چون اشتباه و شکست در نگاهشان مساوی کم هوشی و کودنی تعریف شده. همان‌هایی که همیشه برای استعدادهای ذاتی‌شان تشویق می‌شدند. چرخه خود ویرانگر آنها همین ترس از شکست و اشتباه و خطاست. چون در نظر آنها اشتباه و شکست یعنی من ذاتا بی‌استعدادم. آنها هیچ وقت مسئولیت اشتباه و شکستشان را نیز بر عهده نمی‌گیرند.

خوشبختانه همانطور که دوئک هم آن را آموزش می‌دهد، این مشکل دیگر ذاتی نیست. یک نقص آموزشی_تربیتی و شناختی است که قابل تغییر است. اینکه ما یاد بگیریم از شکست و اشتباه کردن نترسیم و پیش برویم.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار