به گزارش تجارت آنلاین، مجید سلیمیبروجنی در خبرآنلاین نوشت: بازار نفت همیشه سیاسی بوده و در آینده قابل پیشبینی هم سیاسی خواهد ماند. اگر قرار باشد فقط یک عدد نشاندهنده سرنوشت اقتصاد جهان باشد، آن یک عدد مسلما قیمت نفتخام است. حداقل از دهه 1970 به بعد، دو برابر شدن قیمت نفت به معنای رکود در اقتصاد جهان بوده و هر گاه قیمت نفت به نصف رسیده و حداقل 6 ماه در حدود این قیمت ثابت مانده، سرعت گرفتن رشد اقتصاد جهان را به دنبال داشته است.
با کاهش قیمت نفت از 100 به 50 دلار، نفت مدتی است نوسانات اندکی در حول و حوش قیمت 50 دلار دارد. برخی کارشناسان معتقدند کاهش قیمت نفت در حال حاضر بیش از حدی است که وضعیت اقتصادی و سازوکار بازار آزاد به طور طبیعی باید به آن منجر میشد. یعنی قیمت نفت مقدار زیادی بیش از اندازه سقوط کرده است، بنابراین فکر میکنم در کوتاهمدت ابتدا این قیمت تثبیت میشود و بیشتر کاهش نمییابد و بعد از آن، به آرامی روندی رو به رشد به خود خواهد گرفت. با این همه، بعید است که در سال 1394 یا حتی 1395 قیمت نفت به بیش از 100 دلار برسد.
یکی از دلایل این سقوط، پیشرفت و ظهور فناوریهای مدرن است. مثل نفت و گاز شیل که به کل شرایط بازار نفت را تغییر داده است. نقش اوپک در جهتدهی به بازار نفت نیز تا حد زیادی به تحولات جهانی بستگی دارد. در نظر داشته باشید که اغلب کشورهای بزرگ نفتی و صادرکنندگان عمده نفت که عضو اوپک هم هستند، در منطقه خاورمیانه قرار دارند که مرکز ناآرامیها در دنیا است. به جز ایران، در بقیه کشورها از افغانستان و پاکستان گرفته تا عراق و سوریه و مصر، جایی برای نفس کشیدن نیست. از آنجایی که تنها کشور عضو اوپک که توانایی اثرگذاری مستقیم روی قیمت دارد، عربستان است، اراده اوپک به اراده عربستان وصل است.
عربستان با وجود اینکه از کاهش قیمت نفت بیشترین ضرر را میبیند، حاضر به کاهش تولید نفت و صادرات خود نیست. عربستان اگر بخواهد روی بازار اثر بگذارد، باید حداقل دو میلیون بشکه از تولیدش کم کند. عربستان یکبار در دهه 80 این کار را کرده و از آن تجربه خاطره خوبی ندارد و به خوبی میداند که با این کار بقیه صادرکنندگان، بازارش را جذب خواهند کرد.
اگرچه عربستان هنوز هم میتواند با کاهش تولید خود، قیمتها را بالا برده و فضا را برای افزایش حتی بیشتر تولید ایالات متحده باز کند، اما به نظر میرسد این کشور متوجه شده این کنش، یک استراتژی منجر به باخت است. نتیجه منطقی این روش تاکنون، قرار گرفتن آمریکا در رتبه بزرگترین تولیدکننده نفت جهان بوده است و در کنار این موضوع، عربستان نیز نهتنها اهمیت خود را به عنوان تولیدکننده و صادرکننده نفت، که به عنوان کشوری که ایالات متحده خود را موظف به تامین امنیت آن میداند نیز از دست خواهد داد.
رفتار اخیر اوپک نشان از آن دارد که سلاطین نفت خاورمیانه تصمیم دارند این روند را معکوس کنند. تنها راهی که اوپک برای باز پس گرفتن و یا حداقل حفظ سهم فعلی خود از بازار دارد، این است که قیمتها را تا اندازهای کاهش دهد که تولیدکنندگان آمریکایی مجبور به کاهش شدید تولید خود شوند تا در نهایت عرضه و تقاضای جهانی مجددا متعادل شود.
در نهایت از نظر من دولتهای نفتی در سال 1394 نمیتوانند اثرگذاری خاصی روی بازار و قیمت نفت داشته باشند. راهی که از قبل هم پیش روی آنان بوده و هست، سرمایه حساب کردن درآمدهای نفتی است و پسانداز آن در صندوقهای ذخیره برای سرمایهگذاری و استفاده از آن در دورانی است که اقتصاد دچار بحران میشود. همانطور که کشورهای دیگری همانند نروژ این کار را انجام دادند. اما اکثر این کشورها به قدری به درآمدهای نفتی وابستهاند که نمیتوانند دست به کاهش تولید خود بزنند.
در نظر داشته باشید که همین امروز یک میلیون بشکه کمتر تولید کردن نفت به معنای کاهش 50 میلیون دلاری درآمد یک روز است. بر این اساس، دولتهای نفتی ناچار به پذیرش شرایط کنونی بازار نفت هستند، چراکه کاری از دستشان برنمیآید و هر اقدامی در جهت کاهش تولید و صادرات برایشان زیان بزرگتری به همراه دارد.