«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» این نوحه جانسوز نوای هزاران عزادار حسینی است که همه ساله از کوچه و خیابانهای تمام شهرهای کشورمان در شب تاسوعای حسینی به گوش میرسد.
وقتی عباس دست در آب برد فرات، بیصبرانه و مشتاق، در کف دستش غلطید تا جایی که موجها برای زیارت لبهایش، بیقراری میکردند، وقتی خنکای آب را با تمام وجود حس کرد، خیمهها را دید که کودکانش در عطش میسوزند و شیرخوارهای که حتی در سینههای مادرش نیز شیری برای خوردن نیست، دختر سه سالهای که تمام چشم امیدش را به مشک سقا دوخته است. همه اینها دست به دست هم داد تا صدای امواج خروشان فرات و خنکای آب وسوسهاش نکند. آرام آب را از کف دستش لغزاند و آن لحظه، همه دیدند که هفت آسمان، سر تعظیم در برابرش فرود آوردند و فرات برای همیشه تاریخ، شرمنده لبهای تشنه عباس (ع) شد.
حماسه کربلا حقیقتی را در کهکشان عشق و خون به تصویر کشید تا دیگر کسی برای چشم پوشیدن از آفتاب حقیقت، بهانهای نیابد. کربلا صحنه وقوع حماسه جاویدی است که وجدان انسانهای آگاه، صلابت آسمانیاش را ستایش میکند و در برابر قداست و عظمت آن سر تعظیم فرود میآورد. بیشک نام تاسوعا با نام عباس گره خورده است. فرزند رشید امیرالمؤمنین (ع) در فضل و کمال و فتوت و رادمردی، الگویی برجسته و در اخلاص و استقامت و پایمردی، نمونه است و نسل امروز، وامدار مکتب جهاد و شهادتی است که اباالفضل (ع) در آن مکتب، علمدار و الگو است.
عباس علمدار یکی از تاثیرگذارترین افراد در واقعه عاشورا است. نامآوری که شیفتگانش در سراسر گیتی عشق و ارادتی عجیب به ایشان دارند و در وانفسای سختترین مشکلات حتی در زمانی که روح از بدنشان پر میکشد، نامش را زینتافزای لبشان میکنند.
چهار برادری که فدای امام حسین (ع) شدند
بعد از شهادت حضرت زهرا (س)، امیرالمؤمنین با فاطمه دختر حزام عامریه ازدواج کردند. ایشان از شجاعترین خاندان عرب برگزیده شده بود تا فرزندانی به دنیا بیاورند که شجاعت در وجودشان موروثی باشد. ثمره این ازدواج، چهار پسر به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان است. به همین خاطر کنیه «امالبنین» را به فاطمه بنت حزام دادند. چهار پسر امالبنین در کربلا در دفاع از امامت و در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند.
عباس از دلاورترین پسران امالبنین است که به خاطر جمال ظاهر و باطنی که داشت به قمر بنی هاشم، ماه فرزندان هاشم خوانده میشد. درباره اوصاف ایشان امام صادق (ع) چنین فرمودهاند: عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود که به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در آزمون سرفراز و سربلند سر برآورد و عمرش با شهادت به پایان رسید.
در زیارت حضرت عباس که از حضرت امام جعفر صادق (ع) منقول است، اوصافی همچون عبد صالح خدا بودن، فرمانبرداری و اطاعت از خدا و رسولش و ائمه، وفاداری و جاننثاری برای امام خود، برای حضرت ابوالفضل (ع) ذکر شده است.
واقعه تاسوعای حسینی
روز تاسوعای حسینی که برابر با شهادت مظلومانه و شجاعانه حضرت عباس (ع) است، در دل خود آبستن حوادثی است که بر حساسیت آن افزود که از مهمترین این حوادث میتوان به محاصره خیمههای امام حسین (ع)، ورود شمر به کربلا و ارسال اماننامه به حضرت عباس اشاره کرد.
تاسوعا و محاصره یاران امام حسین (ع) در کربلا
تاسوعا روزی است که امام حسین (ع) و اصحاب او در کربلا محاصره و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن آن همه سواران شاد شدند و آن روز حسین و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان نیز وی را پشتیبانی نخواهند کرد.
تاسوعا، روز ورود شمر به کربلا
در روز تاسوعا شمربنذیالجوشن با نامهای در باب قتل امام حسین (ع) وارد کربلا شد. ابنسعد بر حسب آن نامه، مهیای قتل آن حضرت شد؛ لاجرم وقت عصر بود که لشکر خود را بانگ زد که: یا خیل الله ارکبی و بالجنة ابشری.
جنود نامسعود او سوار شد و رو به سپاه سیدالشهدا (ع) آوردند؛ در حالیکه آن حضرت در پیش خیمه، شمشیر خود را در بر گرفته بود و سر به زانو نهاده بود و به خواب رفته بود. حضرت زینب (س) چون هیاهوی لشکر را شنید، نزد برادر دوید، عرض کرد: برادر مگر صداهای لشکر را نمیشنوید که نزدیک شدهاند پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود که ای خواهر حالا رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو به سوی من خواهی آمد. حضرت زینب (س) تا این خبر را شنید، سیلی بر صورت زد و واویلا گفت. حضرت فرمود که ای خواهر ویل و عذاب از برای تو نیست، صبر کن و ساکت باش، خدا تو را رحمت کند.
روز آمدن اماننامه برای فرزندان امالبنین (س)
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (ع) و برادرانش اماننامه آورد. آن لعین خود را نزدیک خیمه امام رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا»: «پسران خواهر ما کجایند؟» ولی آن بزرگواران پاسخ ندادند. امام حسین (ع) فرمودند: پاسخ وی را بدهید اگر چه فاسق هست. حضرت عباس (ع) در پاسخ فرمودند: چه میگویی؟ شمر گفت: من از سوی امیر برای شما اماننامه آوردهام. شما خود را با پشتیبانی از حسین (ع) به کشتن ندهید. حضرت عباس (ع) با صدای بلند فرمود: نفرین خدا بر تو و امیر تو باد. ما را امان میدهید، در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد.
روز آخرین مناجاتهای عاشقانه
از آنجا که عمر سعد لشکر را حاضر جنگ با امام (ع) کرد و معلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس (ع) فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. پس حضرت عباس (ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنها شب عاشورا را برای نماز و پرستش مهلت خواست. عمربن سعد در موافقت با این خواهش مردد بود که سرانجام با مشورت لشگریان پذیرفت.
آمادگی برای شهادت
همه این رخدادها نشان میدهد که روز تاسوعا و شبی که بعد از آن آمد، مقدمهای برای روز شهادت بود. در تاسوعا روشن شد که سرنوشت همه مردان شهادت است و آنها هم به میل خود آن افتخار را پذیرفتند و زینب (س) به مقام صبر رسید. تعدادی از افراد خوشبخت از لشکرگاه دشمن به آنها ملحق شدند و سیدالشهدا (ع) و اصحاب سعادتمند ایشان فضای خیمهگاه را به نور قرآن و استغفار و مناجات روشن کردند و با آمادگی کامل، صبحگاه فردا پا به نبرد گذاشتند.
و این داستان عاشقی همچنان ادامه دارد ...