کد خبر: ۱۶۴۳۱۰
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۴
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، گفت:میدان و دیپلماسی دو ساحت و دو ابزار مهم سیاست خارجی هستند که نمی توان آن ها را از هم جدا نمود.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، سارا فلاحی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در یاداشتی در رابطه با میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی نوشت: میدان و دیپلماسی دو ساحت و دو ابزار مهم سیاست خارجی هستند که نمی توان آن ها را از هم جدا نمود. در واقع در یک سیاست خارجی قوی و پویا نمی توان این دو را فارغ از هم تبیین و تحلیل کرد و یا یکی را مسلط بر دیگری تعریف نمود و یا از قربانی شدن یکی از این دو به نفع دیگری صحبت کرد چون این دو در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند تا در خدمت یک مقوله کلان تر به نام منافع ملی باشند و ممکن است به تناسب نیاز و در مقاطع گوناگون وجه خدمات رسانی یکی نسبت به دیگری بیشتر باشد و این را نمی توان قربانی شدن یکی به نفع دیگری عنوان کرد چون اصالت و ذات این دو قربانی شدن برای همدیگر نیست بلکه ذات هر دو تامین منافع ملی است.

اگر جنگ و مذاکره را دو ابزار دیپلماسی عنوان کنیم هر دو می توانند دیگری را تقویت کنند تا منافع ملی تامین شود.گاهی مذاکره برای پایان جنگ اتفاق می افتد و گاهی هم می جنگی تا به میز مذاکره برسی. گاهی میدان است که مسیر مذاکره را باز می کند و این میدان است که منجر به چانه زنی،مذاکره،گفتگو و یا به عبارتی دیپلماسی می شود و گاهی برعکس این دیپلماسی است که مسیر جنگ را می بندد و یا دست فرماندهان میدان را پر می کند؛به عنوان مثال آمریکا در جنگ دوم جهانی و با بمباران اتمی ژاپن بود که میز مذاکره و پایان جنگ را به گونه ای که خودش خواست چید و از آن بهره برداری نمود.این میدان نبرد و قوه قهریه بود که شورای امنیت را به وجود آورد و حق وتوی آن را ایجاد نمود و 5 کشور عضو این شورا را به صاحبان و سازندگان نظام بین الملل تبدیل نمود. در همین 5 کشور که تافتگان جدابافته نظام بین الملل هستند سیاست و اقتصاد و ارتش چنان در هم تنیده هستند که ارتش به عنوان مسئول اجرای راهبردهای نظامی حامل آورده های اقتصادی برای این کشورهاست و سیاستمداران و دیپلمات ها مسئول چانه زنی برای نقد کردن این آورده ها هستند.گاهی هم این مذاکره است که جنگ ها را پایان می دهد و یا از وقوع جنگ های خانمان سوز جلوگیری می کند. به عنوان مثال وقتی شمال ایران توسط روس ها اشغال شد قوام السلطنه در سایه دیپلماسی بود که شرایط بیرون رفتن روس ها از ایران را فراهم نمود. امروز نیز سیاست خارجی ایران از قواعد فوق مستثنی نیست.اولا میدان و دیپلماسی دو ساحت جدا از هم که هر کدام در مسیر منافع اشخاص و نهادهایی خاص حرکت کنند تعریف نمی شوند که هر کدام در رقابت با دیگری باشد بلکه هر دو ذیل یک فرماندهی مشترک و در راستای یک هدف، نقش آفرینی می کنند لذا قربانی شدن یکی به نفع دیگری معنا ندارد.هر دو، دو آوردگاه مهم هستند که خودشان را برای منافع ملی هزینه می کنند.گاهی هم همزمان در ساحت میدان، رزم و دیپلماسی همزمان صورت می گیرند و فرماندهان میدان هم که در قلب میدان به نبرد می ایستند به فراخور نیاز و برای تامین منافع ملی از ابزار دیپلماسی استفاده می کنند؛به عنوان مثال وقتی طبق طرح استعماری "خاورمیانه بزرگ" تجزیه عراق کلید خورد و جدایی اقلیم کردستان از عراق در دستور کار قرار گرفت تا آغازی بر دومینوی تجزیه سایر کشورهای اسلامی باشد سردار سلیمانی به عنوان فرمانده ارشد جبهه مقاومت و در سایه دیپلماسی، بدون جنگ و با تدبیر، توطئه تجزیه عراق را نقش بر آب کرد.بنابراین این دو ساحت به قدری در هم آمیخته و تفکیک ناپذیر هستند که حتی در قلب میدان هم می توان دیپلماسی را جاری کرد. اما چرا در ایران و در تمام کشورهای جهان نقش میدان بیشتر در اذهان مردم جاری است!؟ چون تا کنون در پای میز هیچ مذاکره ای هیچ دیپلماتی کشته نشده است اما در میدان، همیشه فرماندهان بزرگی قربانی شده اند؛به عبارت دیگر اگر میدان بیشتر بر اذهان حکومت می کند به این خاطر است که بازیگرانش بر سر منافع مردم عملا جان می بازند و به خاطر این نقش آفرینی عملی است که قهرمان های میدان بیشتر بر دلها حاکم هستند و این به معنای قربانی شدن دیپلماسی در پای میدان نیست بلکه این کارکرد و ذات میدان است که آن را برجسته می کند.

در سیاست خارجی ایران نیز مانند همه کشورهای دیگر،هم نفوذ و قدرت میدانی آن است که گزینه های روی میز مذاکره را تعیین می کند و هم قدرت دیپلماسی است که اجازه نمی دهد آورده های میدان معامله شوند.قدرت و نفوذ ایران در جبهه مقاومت است که 6 کشور قدرتمند جهان را پای میز مذاکره با ایران می نشاند و این میدان است که معبرهای مذاکره را باز می کند و حامل دستاورد است؛دستاوردهایی که بر سر میز مذاکره نقد می شوند و جایی که دشمن می خواهد بر سر ابزار قدرت ما در میدان مانند توان موشکی ما معامله کند این دیپلماسی است که باید مستدل و متقن از این داشته ها حفاظت کند و اجازه معامله ندهد و آن را با چانه زنی و مقاومت فعال از روی میز مذاکره بردارد جدا کردن ساحت میدان و دیپلماسی خطایی استراتژیک است که باعث می شود سیاست خارجی یک کشور با چالش و ضعف مواجه شود دوئیت سازی و قطبی سازی میدان و دیپلماسی ضد منافع ملی است و القاء وجود این دوگانگی در اعتماد مردم تشکیک ایجاد خواهد کرد و احساس امنیت را از آن ها خواهد گرفت.

انتهای‌پیام/

برچسب ها: مجلس
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار