گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: دومین دوره انتخاب بهترین کتاب مدافعان حرم؛ جایزه «سردار شهید حاج حسین همدانی» بههمت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درحال برگزاری است؛ در همین راستا سلسله نشستهای تخصصی با عنوان واکاوی نسبت ادبیات مقاومت و پایداری با جریان مدافعان حرم در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار میشود.
«بررسی بازتاب جریان مدافعان حرم در کتاب کودک و نوجوان و نقش شعر در آشنایی با فرهنگ و ارزشهای متعالی مدافعان حرم» موضوع نشستی با حضور «علی داوودی» شاعر و از مدیران فرهنگی برگزار شد که بخش اول و دوم آن منتشر شد که بخش پایانی آن را میخوانید؛
دفاعپرس: پس آن انتخاب سوژه مهم است برای اقبال مردم؟
آگاهی. اول و آخر بشر در هر حوزهای آگاهی است به ویژه در هنر که میخواهد با آن آگاهی یک چیز جدیدی خلق کند. میگوید این قهرمان من اینجا به دنیا آمد، در کوچههای اردستان بزرگ شد و کارگاه قالیبافی میرفت و اینجوری و اینجوری بود و بعد فرمانده تیپ در فلان منطقه شد. آگاهی مهم است، الان چه بسا که اطلاعات ما راجع به فرماندهان تیپ فاطمیون بیشتر از ایران باشد، چون به لحاظ موقعیت امنیتی که موضوع داشت، خیلی مسکوت ماند ماجرا و نفهمیدیم. ما اینجا فقط حاج قاسم را میدیدیم. حاج قاسم هم سابقهای از قدیم داشت و او را از قدیم میشناختیم. بعد او هم حتی خودش چیزی نبود، او را هم رسانههای بیگانه ماجرا را لو دادند و ما مجبور شدیم حاج قاسم را معرفی کنیم. به همین دلیل ما نمیتوانیم روی بحث مدافعان حرم زیاد فعالیت کنیم.
الان شما ببینید من بیایم روی شعر مدافعان حرم و یکی دو نکته را عرض کنم. شعری که راجع به مدافعان حرم سروده شده، اصلاً از چی صحبت میکند؟ از من به عنوان یک شاعر اولاً، یک مسئول ادبی، و کسی که در این جشنواره بوده و کتابها را دیده است. یکی از کتابهایی که اینجا بوده را من خودم گردآوری کردهام. الان بپرسید که شعر ما راجع به مدافعان حرم چی میگوید و چی بیان کرده، عرض میکنم هیچی. چون چیزی ندارد. چی بگوید؟ فقط همین را میگوید که یا رفتی برای بیبی کشته شدی، پاس داشتی حرم را خدا به تو اجر بدهد و فرقی نمیکند در آن طرف مرز باشی و یا این طرف مرز باشی. همه جا ایران است و دوستمان یک شعر اینجوری دارد که به نظر من تازه بهترین شعرش هم هست. یا تجلیل کلی که میگوید: ما را مدافعان حرم آفریدهاند.
با این کلیّت که نمیشود حرفی زد. به جای صد تا شعر ده تا بگو، به جای ده تا دو تا بگو. حالا از اینها صد هزار تا هم تولید بشود، انگار همانها را فتوکپی کردهای و اتفاقی نیفتاده است.
یک فصل متمایز داریم که همان شهدای شاخصی است که عرض کردم کارنامه مشخصی دارند و زندگینامهشان هست و میشود حرف زد. آنجاست که شما اگر میخواهی اسطورهسازی هم بکنی، نمیتوانی با کلیات هم زیاد حرف بزنی و باید جزئیات را هم مدنظر داشته باشی. وقتی شما یک شهیدی داری که میدانی از کرمان آمده، یک عالم دیگری داری، یکی دیگر که از همدان آمده را میگویی تو چون الوند هستی. اگر اینها نباشد، ما به اصطلاح به لحاظ کمی هر چقدر هم باشد، هیچ اثری نخواهد داشت.
بیشتر بخوانید؛
جذابیت شخصیت «سردار سلیمانی» برای کودک و نوجوان
شهید صدرزاده ظرفیت فیلمسازی دارد
بزرگترین مشکل و مانع به نظر من کمبود اطلاعات بود و کمبود ارتباط جامعه با مسئله مدافعین حرم وگرنه خود جامعه رغبت داشت و احترام گذاشت و همین طور شعر به همان اندازهای که آگاهی داشت، واکنش خوبی نشان داد، اما نوع واکنش، واکنش تجلیلی است. فقط خوب است و خوشا به سعادت تو که حتی زمانی که جنگ هم تمام شده بود، ولی شهادت تو را رها نکرد و اگر در ایران شهید نشدی، رفتی در فلان جا شهید شدی.
حالا راجع به شعرهایی که مربوط به سردار سلیمانی است، چرا نمیگویند؟ در میان شهدای عزیزمان بویژه در بحث مدافعان حرم، سردار سلیمانی که من همچنان حاج قاسم میگویم، یک موقعیت ویژهای دارد. شخصیتش ذوابعاد است. هم چهل سال در جنگ بوده که خودش یک تاریخ است، نه یک عمر. در حوزههای مختلف بوده به لحاظ جغرافیایی از بوسنی و افغانستان و لبنان و همه اینها و دورههای مختلف مسئولیتهای مختلف داشته است و از همه مهمتر این که این نبرد داعش، نبرد سرنوشتسازی برای جهان بود و برای کشور ما بود.
لذا این یک رویکرد جهانی دارد و یک بُعد ملی دارد. و اطلاعاتی که از ایشان در دسترس هست مثل فیلمها و سخنرانیها و سلفیهایی که ملت گرفتهاند، همه اینها دست به دست هم داد که مردم این شهید را بشناسند و با او رابطه برقرار کنند و بتواند بیاید در متن. لذا شما در شعرهایی که مربوط به سردار سلیمانی است، این تنوع را شاهد هستید که هم وجه اساطیری و قهرمانی دارد و مرد میدان، مردی که در همه میادین بوده و شما هم از او گزارش سیاسی دارید که در فلان موقعیت در کجا خندیده و کجا اخم کرده و کجا راجع به حجاب چیزی گفته، اینها ذووجوه است و ما همه چیز از او داریم و این شاکله را میتوانید شما ترسیم کنید.
اما در دیگران ندارید. مثل اصحاب بزرگوار حضرت اباعبدالله در کربلا، که جز هشت ده نفر ازآنها از الباقی هیچی نداری. فقط میدانی که یک اسمی بوده و شهید شده. هیچی از او نداری. ولی وقتی مثلاً میگویی زهیر، میدانی که قبلاً چه گرایشی داشته و اهل کجا بوده، تاجر بوده و از کجا میآمده و اسم زن و بچهاش همه هست. ماجرا این است. شما الان هم وقتی میگویند یاران اباعبدالله همان چهار پنج نفر یادت میآید. ای بسا برای آنها کاری هم شده باشد و کتابی نوشته شده باشد و یا شعری سروده شده باشد.
دفاعپرس: در مقوله شعر فکر میکنم ما دو بُعد داریم. یک بُعد در موارد خود موضوع مدافعان حرم است که من خودم به شخصه فکر میکنم در این زمینه اطلاعات کم نیست و حداقل از لحاظ احساسی یک شاعر میتواند در مبحث مدافعان حرم و هدفشان از رفتن را بالاخره یک چیزی شنیده است و اطلاعاتی داشته باشد و بتواند در آن زمینه شعری بسراید. یک مبحث هم در مورد خود شهدا و خود مدافعین حرمی است که به قول شما اکثریت هم ناشناخته هستند و همین باعث شده که اگر بخواهند در رثای شهید شعری گفته بشود، نتوانند از پس آن بربیایند. نمی دانم این نظر من درست است یا نه، و اگر میشود در این زمینه هم بفرمایید. چون ممکن است شعر ابعاد مختلفی داشته باشد و سؤال بعدی من هم این است که ما دو مقوله داریم، یک شعر برای بزرگسالان داریم و یک شعر هم مخصوص کودک. فکر میکنیم به هیچ وجه در زمینه کودک شعری وجود نداشته باشد همانطور که در حوزه داستانی هم گفتید که آثار فاخر اصلاً وجود ندارد و ورود نکرده است.
من یک نکتهای گفتم و گفتم که اطلاعات نیست، نه اینکه مطلق. آنجا تأکیدم بر یک چیز دیگر است، نه اینکه بخواهم انکار کنم و بگویم نیست. چون زندگینامه خیلی از این عزیزان منتشر شده و شاید بیش از سی چهل جلد.
احتمالاً منظور شما از اطلاعات این است که اینها رفتهاند سوریه و در یک مناطقی بودهاند و شاید شب عملیات به آنها گفتهاند که قرار است بروید فلانجا.
لذا از یک منظر مطالب هست، اما مطالب کجا ارائه میشود؟ میبینید که یک کتابی است که شما میبینید برخی از این کتابها که حضرت آقا تأکید کردند و خواندهاند. حضرت آقا روی یک داستان هم خیلی تأکید داشتند، به ویژه زندگینامه شهدا، اینها که تأکید شده در شعر خودش را کم و بیش نشان داده است. مثلاً وقتی مهتاب گم شد. یک شاعری آمد به نام آقای اسفندقه که آمد و یک شعر برای آن کتاب گفت. آقای اسفندقه شاعر بزرگ یک چیزی برای آن گفت.
وقتی رواج پیدا میکند، مثلاً همین کتاب «دا» وقتی انتشار مییابد، الان دا به عنوان یک کلیدواژه است، حتی در ادبیات و حتی به طنز و شوخی هم هست و توانست خودش را به عنوان یک کلیدواژه، هویت خودش را نشان بدهد. اما آن کتابهایی که راجع به زندگینامه این بزرگواران هست، عرض میکنم همانهایی است که چهل تا مثل هم است و دیده نمیشود. اما اگر نمونه خاص را ما برجسته کنیم و تأکید داشته باشیم که این دیده بشود، این میتواند در شعر خودش را نشان بدهد.
نهایتاً ما روز به روز جامعه به سمت و سوی خاصی حرکت میکند و از این که خود نظام عهدهدار خیلی از فعالیتهاست که رنگ و بوی مذهبی دارد، بعضیها فکر میکنند مذهب مال نظام است و به واسطه این که آقای میثم مطیعی در بیت رهبری میخواند، انگار عاشورا هم مال اوست و این را حذف کنیم. چون دولتی است. شاید دل خوشی از نظام نداشته باشند و یا ناراحتی داشته باشند، فکر میکنند امام حسین هم باید حذف بشود. یا مثلاً همه ارزشهای دیگر هم باید حذف بشود. یک مقدار از این تندرویها داریم.
همه اینها را گفتیم. ما گفتیم که منابع خیلی انعکاس نداشته و مردم خیلی درگیر نبودهاند و منابع خیلی کم بوده ولی گفتیم که همه اینها بوده ولی در کانالهای خاص، به صورت عمومی و اینکه ترغیب بشوند و برنامههای خاصی برای اینها اجرا کنند که در حوزه ادبی کار تولید بشود. مثلاً به جای یک برنامه برای مدافعان حرم، مثلاً ده تا همایش و شب شعر و اینها بگذارند و یا کنگره سالانه بگذارند، این خیلی تأثیر دارد، صرفاً برای تولید متن. تولید متن هم بیتأثیر نخواهد بود.
اما این که آیا همه این جور هستند، من عرض کردم که ما یک شهید ویژه داریم که به لحاظ موقعیت من عرض کردم، تأثیر این را هم گفتم. در همان شعرهای نوجوان که سروده شده و همه هم تقریباً مثل هم هستند، یا مثلاً پدر مهربان یا حاج قاسم پدر پیر است و یا بابای همه ما بود و یا قهرمان ایران و یا سرباز ایران و با این تعابیر که عنوان کتاب هم تقریباً همین چیزهاست.
دارم مسیر درست را عرض میکنم، یک شاعر با آگاهی کامل و با اراده و با خواست خودش و با ارادت قلبی که داشته به این شهید بزرگوار، رفته و نشسته خیلی آگاهانه دست به تألیف یک اثر زده است. چی است؟ سربازنامه که آقای افشین اعلاء یک منظومه بلندی گفته که تبدیل به یک کتاب شده است.
این کتاب خواهد ماند، صرفنظر از ضعفها و قوتها. چرا؟ چون حاصل این است که روی آن کار شده است، روی آن فکر شده است، طبعاً این شاعر به زندگینامه شهید مراجعه کرده، به جاهایی که بوده، به تاریخ و پیشینه و مسائل مختلف را درنظر گرفته است و عزم این را داشته که یک کار سترگ بکند. در نوع خودش در رشته کودک و نوجوان وخودش را مقایسه نکرده با شعرهای همینجوری و سازمانی که برای کودک و نوجوان گفته میشود و کتابهایی که همین طوری نوشته میشد. چون این نگاه را داشته، کار یک کار فاخری است که به نسبت در نوع خودش انجام داده و کتابسازی هم شده و کتاب هم منتشر شده است.
اگر ما به این سمت برویم، کارهایی خواهد ماند، والاّ نه. کما اینکه در گذشته هم همین طور است و شما الان که مراجعه میکنید به متون گذشته، مگر ما جنگ کم داشتهایم، جنگهایی داشتهایم که اندازه جغرافیای امروز ایران را در آن جنگ از دست دادهایم، جنگهای ایران و روس که چندین سال بوده و ما چندین هزار کشته دادیم و چقدر از سرزمینمان را باختیم، میدانستید که چقدر شعرها برایش گفته شده است؟ ولی الان کو؟
دفاعپرس: شاید آنقدر جذاب نبوده که بماند؟
نه. بحث این که چه مقدار هدفدار باشد و بروند در ساخت هنری. مثلاً یک کتاب مشخص، یکی بنشیند و مثلاً روسنامه بگوید. گنجنامه بگوید، یعنی جنگهای که برای شهر گنجه و آذربایجان بوده است، آنجوری میماند. یک کتابی مگر دلتنگی برای شهر و دیار کم بوده، مگر این نیست که آقای شهریار مینشیند و یک حیدربابا میگوید؟ یعنی نگاه کلی داشتن وکل ماجرا را دیدن و رصد کردن گوشهها و زوایا و نگاه عمیق داشتن باعث میشود که کار، یک کار ماندگاری بشود. ما الحمدلله از این نمونهها داریم، ولی خوب خیلی کم است.
ما آثار جسته و گریخته داریم، ما وقتی این همه شهید بزرگوار داریم و این همه سردار دلاور داریم که حماسه آفریدهاند، آیا برای همه اینها، حالا نه همه اینها، ولی برای تعدادی از اینها میشود چنین کاری را کرد. برای همان سردار همدانی، عرض کردم برای بعضی از اینها میشود فیلم ساخت. طبعاً میشود در قالبهای دیگر هم برای اینها کار کرد.
به هر صورت یک بخشی کوتاهی بوده و یک بخش محدودیتهای امنیتی است که بوده و هست و یک بخش هم باید به شرایط نگاه کرد. جامعه این جوری است که در شرایط خاص، قهرمانان خودش را پیدا میکند.
مثال مناسبی بزنم، مثلاً میرزا کوچکخان را بانی سلسله پهلوی از بین برد و این آدم حذف شد. بعد که انقلاب اسلامی روی کار میآید این مبارز دوباره زنده میشود. اسم خیابان و اردوگاه و کوچه و اینها را میگذارند و این آدم دوباره زنده میشود. الان هم شاید خیلیها به فراموشی بروند، ولی در موقع خودش مردم دوباره ناخودآگاه رجوع میکنند و او را پیدا میکنند و تا وقتی جامعه احساس نیاز نکند، به زور نمیشود با اسم بزرگراه عوض کردن اینجوری نمیشود. رسالت را بکنی سردار سلیمانی، با این چیزها سردار سلیمانی بزرگ نخواهد شد.
سردار سلیمانی خودش بزرگ هست، اما از رسالت بزرگتر نیست. برو یک فرودگاه جدید احداث کن، برو یک بیمارستان یا یک ورزشگاه بساز، یک پارک بزرگ بساز و اسم آن را بگذار سردار سلیمانی، اما نه این که اسم من را از امروز یک چیز دیگری بگذاری، بالاخره یک عده به اسم من علاقمند هستند. با این کارها و ایجاد رقابت و با حذف یک سری چیزها نمیشود، چون آنها هم بالاخره از داشتههای ما هستند. با حذف آنها و اینکه بخواهیم قهرمانان را بزرگ کنیم، این راهش نیست.
انتهای پیام/ 121