وحید شقاقی شهری
کارشناس اقتصادی
تغییرات در بازار سرمایه طبیعی است اما تغییراتی که در بازار سرمایه رخ می دهد، باعث بی اعتمادی می شود. التبه در روزهای گذشته پس از سقوط های پی در پی، شاهد تغییر روند و مثبت شدن بازار سرمایه بودیم. بازار سهام در کشور ما معنی واقعی بازار را ندارد، بازار یعنی به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا در یک قیمت مشخص در بازار بهمعنای واقعی آن، شفافیت باید حرف اول و آخر را بزند. بازار بورس زمانی مفهوم دارد که نهادهای ارزشگذاری، ارکان ناظر بازار، سبدگردانها، بازیگران حقوقی و... همه در جای خود باشند و به وظایف خود درست عمل کنند، که ما شاهد چنین چیزی در بازار سرمایه نیستیم. در هیچ جای دنیا مردم تا این حد مستقیم وارد بازار سرمایه نمیشوند، و سرمایههای خود را به شرکتهای مشاورهای و یا سبدگردانهای بازار میدهند، بهعنوان مثال شما وقتی میخواهید خودرو بخرید از کسی که در این زمینه مهارت دارد مشورت میگیرید یا خودرویی را که میخواهید بخرید نزد کارشناس متخصص خودرو میبرید، بازار سرمایه هم نیاز به مهارتهایی دارد که افراد معمولی فاقد این مهارتها هستند و سرمایهشان در این بازار در معرض خطر و رشدها و ریزشهای هیجانی است.
حمایت دولت از بازار سرمایه بهمعنی دخالت مستقیم در بازار و جلسه گذاشتن با حقوقیها جهت خریدهای اجباری یا کم کردن عرضهها توسط آنها نیست، حمایت دولت از بازار سرمایه یعنی دولت نهادها و ابزارهای بازار سرمایه را توسعه ببخشد.
بازار سرمایه، بازاری است که از نظام بانکی، نظام بیمه، سیاستهای ارزی و اقتصادی، نظام تجاری و قیمتی و... تأثیر میپذیرد. عدم هماهنگی بین این نظامها و قیمتگذاریهای دستوری و تغییر در نرخ بینبانکی، بازار سرمایه را منحرف میکند و دولت اگر قصد حمایت از بازار سرمایه را دارد در این زمینهها باید ورود کند.
از سوی دیگر تناقض بین کنترل تورم و حمایت از بازار سرمایه بحثی نگران کننده است. بی شک تورم است که بازار سرمایه را رشد میدهد نه بالعکس. اگر دولت هدفش کنترل تورم است ریشههای این کنترل در بازار سرمایه نیست در نظام بانکی و کسری بودجه است، اگر برای جبران کسری بودجه دولت رو به فروش اوراق میآورد این فروش اوراق باید با برنامهریزی باشد و با حجم معاملات متناسب باشد.