احمد عزیزی
کارشناس اقتصادی
بتازگی شاهد انتشار خبر آزادسازی 3.5 میلیارد دلار از منابع مسدود ایران بودیم که در ابتدا باید به این نکته توجه شود که بازگشت این منابع به ایران بسیار بعید به نظر میرسد چراکه مستلزم انتقال اسکناس به کشورمان بوده و این اقدام بسیار سختی است به همین دلیل معمولا با کشورهایی که پول بلوکه شده ایران را در اختیار دارند، توافق میشود که . بهازای آن اقلام و کالای بشر دوستانه وارد شود.
اگر امروز در بازار ارز التهابی ایجاد شده این روند بازار دقیقا و خلاف نیت و هدف منتشرکنندگان این خبر بوده که این نشان میدهد که بازار نه تنها به این اخبار اعتماد ندارد بلکه این دست از اخبار را منفی تلقی میکند. البته این واکنش بازار فقط به یک عامل بستگی ندارد. اساسا اگر فرض کنیم این موضوع عامل مهمی در خبرهای روز بوده و در بازار اثر داشته، این روند بازار نشان میدهد که سیاستگذاران و مراجع رسمی اعتبار خود را بین مردم و بازار از دست داده و مردم براساس تجربه خودشان این اخبار را تفسیر میکنند.
فارغ از اینکه این تفکر و باور درست است یا نه مردم اینطور تشخیص دادهاند که این اخبار برای منظورهای خاص و پوشش واقعیتهای دیگری منتشر میشوند.
فرض بر اینکه این خبر اثر مثبتی در بازار به دنبال داشت و باعث کاهش قیمت ارز میشد اما با توجه به ساختار اقتصادی و انتظارات منفی، بعد از چند روز شاهد آن بودیم که اثر آن مستهلک شده و دوباره قیمت ارز بالا میرفت که معتقدم این بیثباتی قیمتها ناشی از بیاعتمادی و عدم تعادل در بازار است. باید توجه داشته باشیم که قیمتها علامت هستند و علت را باید در جایی دیگر بررسی کرد. در حالی که ما با قیمتها مبارزه میکنیم در واقع خودمان را از علامتها محروم میکنیم و با سایهها جدال میکنیم. بحث مهمتر نحوه ورود این پولهای بلوکه شده است. نزدیک به یقین کشورهای طرف معامله با ایران که بخشی از پولهای کشورمان را به صورت بلوکه شده در اختیار دارند، مجوزهایی را از مقامات خزانهداری امریکا دریافت کردهاند که بتوانند به ازای این مبالغ کالا آنهم در محدوده اقلام بشر دوستانه با ایران تهاتر کنند.
نباید فراموش کنیم که برای بازار ارز در دنیا اخباری از این دست اهمیتی ندارد چراکه حجم معاملات ارز در روز به چیزی حدود 6 هزار میلیارد دلار میرسد بنابراین در بازار وسیع ارز در دنیا این ارقام قابل توجه نیستند که دنیا به آن بپردازد و برای رسانههای جهانی این موضوع جذابیتی ندارد و فقط برای بازار ایران مهم به نظر میرسد.
البته این ارقام در مقابل نیازهای کشورمان قابل توجه نیست چراکه قبل از تحریمها متوسط سالانه حجم تجارت خارجی کشور نزدیک به 200 میلیارد دلار در سال بود اما در حال حاضر با تقاضای سرکوب شده و معوق این عدد به یک سوم حجم تجارت ایران در سال 1390 رسیده است.