کد خبر: ۱۸۷۲۰۲
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۹
گفت وگوهای امنیتی منطقه ای دوای درد افغانستان خواهد بود؟
محسن روحی صفت در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید دارد که نشست دهلی نو موید نشست تهران بود. چون اگر به متن و محتوای نشست گفت وگوی امنیتی منطقه در دهلی نو رجوع کنیم می‌بینیم که این نشست عملاً تایید کننده خروجی و مصوبات نشست وزرای امور خارجه همسایگان افغانستان در تهران بود. یعنی نشست دهلی‌نو عملاً مصوبات نشست تهران را تثبیت کرد. 

دیپلماسی ایرانی – سومین گفت وگوی امنیتی منطقه‌ای در مورد افغانستان دهم نوامبر ۲۰۲۱ (۱۹ آبان ۱۴۰۰) در دهلی نو برگزار شد. در این نشست مقامات شوراهای امنیت ملی و مشاورین امنیت ملی کشورهای هند، ایران،  قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان حضور داشتند. نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این نشست بر عهده دریابان شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. نشست امنیتی مذکور شب گذشته (پنج شنبه شب) با قرائت بیانیه ای به کار خود پایان داد. در این بین خلاء حضور چین و پاکستان به عنوان دو قدرت بزرگ امنیتی، نظامی و هسته ای منطقه و همچنین دو همسایه کلیدی افغانستان این سوال را در ذهن متبادر می کند که نشست هایی نظیر نشسته دهلی نو می تواند گامی موثر برای آینده افغانستان بردارد؟ آیا با وجود اختلافات جدی بین کشورهای منطقه عملاً تلاش و عزمی واحد با هدف ایجاد صلح، ثبات و امنیت پایداری در افغانستان شکل خواهد گرفت؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوال محوری، گفت‌وگویی را با محسن روحی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید:

سومین گفت وگوی امنیتی منطقه‌ای در مورد افغانستان شب گذشته (پنج شنبه شب) با صدور بیانیه ای به کار خود پایان داد. در این بین نکته بسیار مهمی که لازم به ذکر است به ترکیب مدعوین گفت و گوی امنیتی مذکور باز می گردد، چرا که خلاء حضور پاکستان و چین به عنوان دو قدرت هسته‌ای و نظامی منطقه و همچنین دو همسایه کلیدی افغانستان در این نشست نشان می دهد که اختلافات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک بین کشورهای منطقه به قدری زیاد است که عملاً این دست نشست ها بیشتر محلی برای قدرت نمایی دیپلماتیک است تا چاره اندیشی برای افغانستان؛ حال از این منظر و با وجود اختلافات در کشورهای منطقه، برگزاری این دست گفت و گو ها می‌تواند چاره ای برای مشکلات انبوه افغانستان به خصوص در حوزه امنیتی داشته باشد؟

نکته شما تا اندازه ای درست است، اما باید عنوان داشت که هندوستان، هم از پاکستان و هم از چین برای حضور در نشست مذکور دعوت به عمل آورده بود که متاسفانه اسلام‌آباد به دلیل اختلافات انبوه خود با دهلی نو در این نشست حضور پیدا نکرد و چینی ها هم به دلیل زمان بندی نامناسب از حضور در این نشست صرف نظر کردند.  در هر حال عدم حضور اسلام‌آباد و پکن در نشست امنیتی دهلی‌نو نشان می‌دهد که حاشیه ها و اختلافات بین کشورها منطقه سایه جدی بر اصل نشست داشته و خواهد داشت تا جایی که عملا می تواند متن و موضوع این گفت وگو ها یعنی آینده افغانستان را تحت الشعاع قرار دهد. البته برگزاری نشست امنیتی کشورهای منطقه با دستور کار افغانستان فی نفسه امری مثبت است به دلیل آنکه روسای شورای امنیت کشورهای منطقه در یک هم‌اندیشی می‌توانند طرح هایی برای افزایش هماهنگی و نزدیکی دیدگاه‌های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک با محوریت افغانستان داشته باشند. ولی نکته بسیار مهم اینجاست که به نظر می رسد کشورها سعی دارند به قول شما در سایه برگزاری این نشست ها یک قدرت نمایی دیپلماتیک در برابر همدیگر داشته باشند و توپ اختلافات شان را در زمین افغانستان بیندازند. خوب اگر این امر روی دهد برگزاری این دست نشست ها نمی تواند راه حلی برای آینده افغانستان داشته باشد. 

حضرتعالی عنوان داشتید که کشورهای همسایه سعی دارند توپ اختلافاتشان را در زمین افغانستان بیندازند. در این راستا کشمیر به عنوان ابرچالش اسلام‌آباد و دهلی‌نو سبب شده است که این دو کشور رقابت جدی در همه ابعاد داشته باشند. در کنار آن چینی ها هم دچار چالشی مشابه با پاکستانی ها در قبال هندی ها هستند چرا که اختلافات مرزی ریشه ای بین دو کشور در برهه‌ای مانند اختلافات دره گلوان واقع در منطقه مرزی لداخ در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰ حتی به کشته شدن ۲۰ نفر از سربازان هند کشیده شده است؛ هر چند که به باور هندی ها در این درگیری مرزی ۴۳ سرباز چینی هم کشته شدند. مضافا در رقابت بین چین و ایالات متحده شاهدیم که هندوستان خود را در جبهه آمریکا قرار داده است. حال با این میزان از اختلافات کشورهای منطقه، نه امنیت افغانستان که امنیت کل قاره آسیا تا چه اندازه می تواند تحت الشعاع این اختلافات قرار گیرد؟

 نکاتی که شما اشاره کردید کاملا درست است، اما همه مطلب نیست چرا که برای مثال سیاست رسمی چین و هندوستان سیاست رقابت و تعامل توأمان است. یعنی با وجود اختلافات مرزی و برخی چالش های دیپلماتیک شاهد هستیم که مناسبات تجاری و اقتصادی بسیار جدی بین هندوستان و چین وجود دارد تا جایی که روابط اقتصادی دو کشور بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ارزیابی می‌شود، این نشان می‌دهد که مناسبات تجاری بین دو کشور نوعی از رقابت و تعامل همزمان است. یعنی اختلافات و چالش‌ها نمی تواند روابط اقتصادی و تجاری دو کشور را تحت تاثیر قرار دهد. بله در خصوص مناقشه مرزی لداخ در منطقه جامو و کشمیر در خرداد سال گذشته که به کشته شدن ۲۰ نفر از سربازان هندوستان منجر شد بلافاصله دو کشور به جای تشدید تنش نظامی و امنیتی کردن مرزها سعی کردند اختلافات را از کانال‌های دیپلماتیک حل و فصل کنند که در نهایت به مدیریت تنش منجر شد. در ضمن اگرچه پکن به این واقعیت اشراف دارد که دهلی نو حامی سیاست‌های واشنگتن در منطقه است، اما زمانی که پای منافع مرزی و منطقه ای در میان باشد شاهد خواهیم بود که هند می‌تواند یک عقب نشینی را در حمایت از آمریکا داشته باشد. به هر حال دو کشور چین و هندوستان تمایلی ندارند که تنش‌های مرزی بین دو طرف تداوم و تشدید پیدا کند تا جایی که کنترل مسائل از دستشان خارج شود. این حکایت از آن دارد که دو کشور در صورت بروز تنش سعی می کنند در کمترین زمان ممکن به دنبال مدیریت آن باشند به خصوص آنکه دهلی نو به واقعیت رسیده که برای تقویت قدرت اقتصادی و تجاری منطقه‌ای و جهانی باید مرزهای با ثبات و امنی با همسایگان داشته باشد؛ واقعیتی که خیلی قبل‌تر از آن چین در دهه های گذشته آن را به عنوان محور تعاملات منطقه‌ای و جهانی قرار داده است و به همین دلیل اکنون چینی ها به ابرقدرت اقتصادی جهان بدل شده اند، چرا که به خوبی می‌دانند رشد اقتصادی در گرو یک وضعیت باثبات و امن حاصل خواهد شد.

به نظر می رسد که هندوستان به عنوان میزبان سومین نشست امنیتی منطقه‌ای به شکل بسیار پررنگی مخالف احیای حکومت طالبانی است. با در نظر داشتن این نکته می‌توان گفت که عملاً این نشست با هدف تقابل و به رسمیت نشناختن حکومت طالبان در سطح منطقه و جهان شکل گرفت؟

با وجود آنکه هندوستان از جمله کشورهای مخالف احیای حکومت طالبانی است، اما سعی کرده در مواضع دیپلماتیک مشابه دیگر کشورهای منطقه و جهان رفتار کند. یعنی همان مواضعی که ایران، روسیه، آمریکا و حتی پاکستان و چین در قبال حکومت طالبان اتخاذ کرده اند در خصوص هندوستان هم صدق می‌کند. لذا علی رغم نگرانی جدی در خصوص احیای حکومت طالبانی، دهلی‌نو سعی کرده‌ حداقل در ظاهر تفاوت جدی و معناداری با کشورهای منطقه و جهان نداشته باشد و همراه با جو منطقه ای و بین المللی حرکت کند.

ولی در این بین به نظر می رسد برای مثال تقابل و مخالفت تاجیکستان با تجاوز پاکستان در خصوص منطقه پنجشیر و یا سرکوب حرکت احمد مسعود توسط طالبان یک موضع گیری تاکتیکی است در حالی که احیای حکومت طالبان می تواند خطر امنیتی راهبردی برای هندوستان داشته باشد. چراکه احیای حکومت طالبان در افغانستان یعنی ایجاد یک بازوی امنیتی و نظامی برای پاکستان که می تواند توازن در قبال مسئله کشمیر را به نفع اسلام آباد تغییر دهد؟

حتی همین تاجیکستان که در قبال مسئله احمد مسعود و جریان مقاومت در پنجشیر مخالفت جدی خود را با تجاوز پاکستان و سرکوب حکومت طالبان عنوان داشت در ادامه سعی کرده است همان سیاست منطقه‌ای و جهانی را در قبال طالبان در پیش گیرد. یعنی تاجیکستان هم همان حرف ایران، روسیه، آمریکا، پاکستان و ... را مطرح می کند، کما اینکه هندی‌ها هم علیرغم آنکه خطر امنیتی راهبردی در قبال بازگشت طالبان به قدرت و افزایش هماهنگی های نظامی و امنیتی با پاکستان برای خود در منطقه کشمیر احساس می کنند، اما سعی دارند در ظاهر همان موضع دیپلماتیک منطقه ای و جهانی را در پیش گیرند. لذا با اینکه من هم معتقدم که عمق نگرانی برای هند بسیار جدی است، اما در عین حال دهلی نو می داند که در صورت نبود یک قدرت و حکومت فراگیر و با ثبات در افغانستان شاهد افزایش نفوذ امنیتی پاکستان در افغانستان خواهیم بود. بنابراین  هند با اقداماتی مانند برگزاری سومین نشست گفت وگوی امنیتی منطقه‌ای و تشدید تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک به دنبال آن است که فضای لازم برای تشکیل هر چه سریعتر یک حکومت فراگیر و با ثبات در افغانستان به وجود آید. چون هند در صورت وجود یک حکومت فراگیر و پاسخگو می تواند مناسبات را به سمتی پیش ببرد که مانع از ایجاد مخاطرات امنیتی و مرزی شود. اگر حکومتی فراگیر، مستقل، پاسخگو و آزاد در دست طالبان شکل بگیرد برای هندی ها بهتر از آن است که هیچ حکومتی در افغانستان وجود نداشته باشد و این کشور با بحران عدم وجود دولت دست به گریبان باشد. در ضمن نکته‌ای که باید مد نظر قرار گیرد این است که چون همه کشورهای منطقه و جهان از ایران، پاکستان و تاجیکستان گرفته تا چین، هند، روسیه، آمریکا و کشورهای اروپایی یک موضع ثابت و واحد را در قبال طالبان اتخاذ کردند طالبان مجبور خواهد شد برای شناخته شدن در مجامع جهانی دست به تغییر و تحولاتی در داخل بزند، ولو آنکه به این تغییرات اعتقادی نداشته باشد.

علاوه بر چالش های امنیتی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، تشدید رادیکالیسم، فقدان تشکیل دولت فراگیر، نبود فضا برای اشتغال و تحصیل زنان مسئله مهم دیگر به بحران مهاجرت افغانستان باز می گردد که تا اروپا هم کشیده شده است. به هر حال بخشی از مهاجران گرفتار در مرز بلاروس، لیتوانی و لهستان به مهاجران افغانستانی ها باز می گردد. لذا بحران مهاجرت به طریق اولی چالش هایی را برای همسایگان این کشور به دنبال خواهد داشت. از نگاه شما بحران مهاجران افغانستان تا چه اندازه می تواند در دستور کار همکاری کشورهای منطقه قرار گیرد؟

به باور من باید کنترل و مدیریت بحران مهاجرت از اولویت های همکاری کشورهای منطقه باشد. چون علاوه بر تبعات فرهنگی و اجتماعی حضور مهاجران افغانستانی در دیگر کشورها ما با شاهد چالش های امنیتی و حتی بهداشتی و سلامتی به خصوص در دوران کرونا مواجه خواهیم بود، به ویژه که کنترل دقیقی روی ورود مهاجران افغانستانی به دیگر کشورها وجود ندارد. از این رو هر فرد با هر نگرشی و با هر وضعیت جسمی و سلامتی می‌تواند وارد دیگر کشورها شود. از طرف دیگه جمهوری اسلامی ایران اکنون که در دوران تحریم و تقابل با سیاست فشار حداکثری در شرایط سخت و بغرج اقتصادی و معیشتی به سر می‌برد بی شک تشدید حضور مهاجران افغانی در ایران می تواند یک بار اضافه اقتصادی بر دوش دولت بگذارد. به هر حال طبق آمارهای داخلی در همین مدتی که از احیای حکومت طالبان در افغانستان می‌گذرد حدود ۹۰۰ هزار مهاجر از افغانستان وارد ایران شده است. ورود حدود یک میلیون مهاجر در شرایط اقتصادی تحریمی کنونی ایران واقعا می تواند چالش جدی برای ما به دنبال داشته باشد. بنابراین باید از طرف دولت سید ابراهیم رئیسی بحران مهاجرت به جد مورد پیگیری قرار گیرد. ضمن اینکه من بارها عنوان داشتم باید یک ستاد بحران در خصوص مسئله بحران مهاجران افغانستانی در وزارت امور خارجه و وزارت کشور شکل گیرد تا مهاجران در پشت مرزهای ایران و در خاک افغانستان سازمان دهی و مدیریت شوند. در غیر این صورت شک نداشته باشید تشدید بحران مهاجرت افغانستان به ایران، هم در کوتاه مدت، هم در میان مدت و هم در بلند مدت مشکلات و چالش های عمده امنیتی، بهداشتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، معیشتی و ... را برای ما در پی خواهد داشت. در این راستا اقدام دیگر باید تشدید فشار به طالبان برای تشکیل حکومتی فراگیر و ایجاد فضای لازم با هدف حضور اقوام و اقلیت ها در ساختار قدرت و نیز ایجاد بستر برای اشتغال و تحصیل بانوان و آزادی بیان و رسانه و ... در افغانستان باشد. در این صورت خود به خود از بحران مهاجرت افغانستان کاسته خواهد شد.

در این بین قطعاً ازبکستان به دنبال حمایت ازبک ها، تاجیکستان به دنبال حضور تاجیک ها در قدرت است. در کنار آن ایران نیم نگاه جدی به هزاره‌ها و شیعیان افغانستان دارد، پاکستان هم حامی جدی پشتون ها و قالب ها است. با این میزان از اختلافات آیا همسایگان می‌توانند در تشکیل دولت فراگیر در افغانستان موثر واقع شوند؟

با وجود آنکه اختلافات جدی بین همسایگان وجود دارد، اما به هرحال مسئله و تبعات امنیتی، قحطی، رادیکالیسم، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، بحران مهاجرت و ... به عنوان فصل مشترک نگرانی تمام همسایگان و کشورهای منطقه در خصوص آینده افغانستان به شمار می‌رود. لذا در برابر این فصول مشترک سعی خواهد شد تلاش مشترک و واحدی از سوی این کشورها برای تشکیل دولت فراگیر و ملی در افغانستان شکل گیرد، چون واقع امر این است که گریزی از این نیست. دیگر نمی‌توان منتظر کشوری مانند آمریکا بود که با هزینه های گزاف دوباره دست به لشکرکشی در افغانستان برای کنار گذاشتن طالبان بزند، کما اینکه آمریکا هم بعد از بیست سال نتوانست این کار را انجام دهد. اکنون مسئولیت آینده افغانستان به گردن همسایگان و کشورهای منطقه است. همسایگان باید بدانند کسی جز آنها نگران آینده افغانستان نیست و خودشان باید در این خصوص اقدامات و تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.

اگر از ترکیب مدعوین نشست عبور کنیم و سراغ دستور کار نشست برویم، آیا نشست دهلی نو در تقابل با نشست تهران بود؟

خیر. اتفاقا نشست دهلی نو موید نشست تهران بود. چون اگر به متن و محتوای نشست گفت وگوی امنیتی منطقه در دهلی نو رجوع کنیم می‌بینیم که این نشست عملاً تایید کننده خروجی و مصوبات نشست وزرای امور خارجه همسایگان افغانستان در تهران بود. یعنی نشست دهلی‌نو عملاً مصوبات نشست تهران را تثبیت کرد. لذا به نظر من با تایید و تثبیت مصوبات نشست تهران در نشست دهلی نو عملاً نشست هفته جاری هند توانست خروجی نشست تهران را به عنوان یک خواست منطقه‌ای درآورد. بی شک این موضوع تاثیر عمده ای بر سیاست های کشورهای همسایه افغانستان مانند پاکستان و خود طالبان خواهد داشت. چرا که اسلام آباد و طالبان به این درک خواهند رسید که اگر به دنبال مشروعیت دیپلماتیک در منطقه و جهان هستند لازم است موارد و مصوبات نشست تهران در دستور کار آنها قرار گیرد و رعایت شود.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار