مجید رضا حریری
رییس اتاق بازرگانی ایران و چین
مزیتهای ترانزیتی در کشور ما به طور تاریخی مورد توجه قرار نگرفته است از اوایل دهه 40 سرمایهگذاری زیادی را صرف حوزههایی مانند فولاد کردیم که نتیجه آن جز از بین رفتن محیط زیست نبود، در حالی که اگر بخشی از این هزاران میلیارد را در ترانزیت سرمایهگذاری میکردیم هم جواب بهتری میگرفتیم، هم امنیت و اشتغال بیشتری داشتیم و هم معضلات زیست محیطی امروز را نداشتیم. موقعیت ترانزیتی ما از منابع زیرزمینی ما بهتر است اما از آن استفاده نشده است.
از سوی دیگر مدتی است پیش پیشبینی میشود درگیریهایی بین چین و آمریکا ایجاد شود از آنجا که در راههای دریایی چند تنگه وجود دارد که یک سمت آن در اختیار آمریکاست اگر درگیری به وجود بیاید، مسیر رفت و آمد چین مختل میشود، به همین دلیل چین شروع به راهسازی کرده و نواحی شرقی و غربی را به هم متصل میکند و جاده ابریشم از چین به بنادر بارسلون و لندن میرسد.
مشکل دیگر این است که بار از چین به ایران میآید اما از ایران باری برای بردن ندارند. در حالی که محصولات ما بیشتر در نیمه شمالی کشور قرار دارد آنها را از طریق مسیر فرسوده جادهای به بندرعباس میفرستند تا از این طریق به چین ارسال کنند. محصولات معدنی در نیمه شمالی کشور را میتوان با اتصالهای کوتاه به راه آهن وصل کرد تا ما هم بتوانیم بخشی از این یک میلیون و 400 هزار کانتینر را استفاده کنیم. چرا که هم صرفه اقتصادی داشته و هم ایجاد امنیت میکند. هیچ یک از مدیران در یک دهه گذشته چنین تغییری را ایجاد نکردهاند.
موضوع دیگر این است که چگونه میخواهیم از پروژه یک جاده یک کمربند استفاده کنیم.
در این مورد هم مثل همیشه فکر میکنیم که دنیا باید معطل ما باشد و تصوراتی مانند دور زده شدن ایران را میپرورانیم در حالی که این یک راه نیست بلکه کانسپت است که کشورها باید خود را در آن تعریف کنند، نباید با ذهنیت قدیمی طوری رفتار کنیم که نه بهرهای به شرکای ما برسد و نه حتی زیرکی و فرصتطلبی خود را نشان بدهیم. تنها استفاده ما برقی شدن مسیر تهران و مشهد بود.
ما باید به جای پروژه های چند صد کیلومتری پروژههای کوتاه مانند همین مسیر رشت-آستارا را فعال کنیم یا کریدورهای کوتاه را ایجاد کنیم. اگر نقاط اتصال داخلی ما وجود داشته باشد آنها مایل به سرمایهگذاری میشوند و شاهراهها را به این نقاط متصل میکنند باید طراحیهای جدیدی به عنوان واصل و بهترین نقطه برای اتصال شرق و غرب جهان داشته باشیم. فرصتطلبی در حوزه بین المللی یک هنر است اما ما در حوزه حمل و نقل نشان دادیم یا این هنر را نداریم و یا هنرمندان ما در سیاستگذاری نیستند. حوزه حمل و نقل بسیار از مواردی مانند نفت و گاز مفیدتر هستند