مرتضی افقه
کارشناس اقتصادی
انتظار میرفت با توجه به شرایط بسیار سخت اقتصادی و معیشتی مردم، اقتصاد برای دولت سیزدهم در اولویت باشد. برای اینکه اقتصاد در اولویت قرار بگیرد باید تیم بسیار قوی، با دانش و با تجربه در راس تصمیمگیریهای اقتصادی قرار میگرفت. موضوع بسیار مهمتر اینکه اعضای تیم اقتصادی باید با یکدیگر کاملا هماهنگ باشند اما تقریبا هیچ یک از این ویژگیها در تیم اقتصادی دولت سیزدهم دیده نمیشود.
هر چند اقای خاندوزی اقتصاد خوانده اما تجربه اجرا ندارد و نشان داده حرفهایی که میزند از جنس آنهایی است که بر روی کاغذ بسیار کاربردی و موثر به نظر میرسند اما از آنجا که با ساختارهای ضد تولید فعلی آشنایی ندارد این ایدههای تیم اقای خاندوزی امکان عملیاتی شدن ندارند. اقای رضایی در پست معاون اقتصادی اساسا به رغم اینکه اقتصاد خوانده اصلا تخصص اقتصاد ندارد. البته از کسی که در شرایط مسئولیت دکترا گرفته نمیتوان انتظار داشت که فهم درست از اقتصاد داشته باشد. رشته تحصیلی رییس سازمان برنامه و بودجه، رییس بانک مرکزی و معاون اول رییس جمهور هم اقتصاد نیست و یک مجموعه عجیب و غریب درباره مسائل اقتصادی کشور تصمیم میگیرند و بدتر اینکه موازی با یکدیگر هستند و همسو با هم نبودهاند. در شرایطی که این افراد در کنار هم باید از متخصصان با تجربه مشورت بگیرند به صورت علنی ناهماهنگ با یکدیگر درباره مسائل اقتصادی مردم اقدام میکنند. اخیرا شاهد نامه نویسی اقای محسن رضایی به دستگاههای متعدد از جمله وزارتخانه های صمت و اقتصاد، بانک مرکزی، صدا و سیما و ...هستیم. این نشان میدهد که اقای رضایی در تیم اقتصادی مورد توجه قرار نمیگیرد یا به دلیل اختلافات بین اعضا هر کدام راسا نسبت به مسائل اقتصادی تصمیم می گیرند و در نهایت حرف یکدیگر را هم تکذیب می کنند. در همین شرایط که نیاز به تصمیم کارشناسی شده و تخصصی داریم در کنار ان نیاز به افزایش سرمایه اجتماعی هم داریم که موضوع بسیار مهمی است و نامهای که اقای رضایی برای رییس صدا و سیما ارسال کرده مبنی بر مدیریت افکار عمومی بر بحث حذف ارز 4200 تومانی اهمیت موضوع را نشان میدهد اما همین ناهماهنگیها در بخش تصمیمات اقتصادی باعث کاهش اعتماد مردم به دولت میشود. نکته دیگر ساختار نادرست دولت است و چه نیازی به این تعداد نهاد تصمیم گیر در موضوعات اقتصادی است و معاونت اقتصادی رییس جمهوری در کنار وزیر اقتصادی ایجاد شده ضمن اینکه معاون اول رییس جمهور هم خود را تصمیم ساز و تصمیم گیر در مباحث اقتصادی میداند در حالی که اساسا رشته تحصیلی او مهندسی بوده و تجربه کار در حوزه اقتصاد را هم ندارد. دقیقا وقتی کسی که اقتصاد نخوانده اما فرمانده تیم اقتصادی خطاب میشود باعث بیانگیزگی و بیاعتنایی سایر اعضا خواهد شد. در این شرایط کشور، قوی ترین تیم اقتصادی هم نمیتوانست مانع از ایجاد اشفتگیها در بازارها شود تا چه برسد به حضور تیم کاملا ناهماهنگ با یکدیگر، که این ناهماهنگی ها برای مردم هم عیان شده است.