آلبرت بغزیان
اقتصاددان
خزانهداری کشور به دنبال این است که ترازنامه دولت را تهیه و ارایه کند تا وضعیت دولتها هنگام دریافت و تحویل کشور مشخص باشد و هر ایرانی میتواند از سهم خود از داراییهای کشور آگاه شود اما این پرسش مطرح است که این شفافیت برای چه کسی قرار است انجام شود. شفافیت در محیطهای کاری به معنای اشراف به اطلاعات و آمارهای آن مجموعه و در سطح کلان اقتصاد کشور ارایه آمارهای منطق بر واقعیت و درست و اطلاعرسانی گسترده در زمینه آن است که میتواند بررسی یا تحلیل را نیز در اختیار قرار دهد. شفافیت بودجه این است که درآمدها و هزینههای دولت در آن شفاف است، اما طبیعی است که بسیاری از مردم از آمارهای آن برداشت صحیحی ندارند و این اقتصاددانان و صاحبنظران هستند که میتوانند تحلیلهای لازم را در مورد آن داشته باشند. در مورد ترازنامه دولت و اینکه مشخص شود هر دولتی کشور را با چه منابع و امکاناتی در اختیار گرفته و با چه شرایطی به دولت بعد تحویل میدهد نیز شرایط به همین صورت است. بسیاری از این آمارها شکل ثابت نداشته و سیال هستند و ضمن آنکه تحلیل یا تفسیر آنها از توان مردم عادی خارج است بنابراین اظهارنظر خزانهدار کل کشور بیش از آنکه ناظر به اطلاعرسانی به مردم باشد بر این موضوع تاکید دارد که این آمارها یا داراییها میتواند در اختیار بدنه کارشناسی جامعه قرار بگیرد و آنها این آمارها را تفسیر کرده و معین کنند که چه شرایطی در پایان عمر یک دولت برای داراییها، منابع و امکانات کشوربه وجود آمده است. محققان نیاز دارند که هزینههای پنهان دولت آشکار شود یا کسری بودجه پنهان که به طور معمول در بودجهها وجود دارد به درستی معین شود. شفافسازی آمار و ارقام اقتصادی دیدی به مردم عادی نخواهد داد و آنچه برای مردم ملموستر است قدرت اقتصادی آنها است که ممکن است در هر دولتی متفاوت باشد و این موضوع را در اظهارنظرهای مردمی بسیار میشنویم. گاهی تب شفافسازی، مالکیت شرکتی، وضعیت بحرانی یا موضوعات دیگر مطرح است، اما باید پرسید که شفافیت چیست؟ به طورمثال باید درآمد و هزینه تمامی سازمانها، ارگانها یا وزاتخانهها شفاف باشد و در مورد بانکها نیز این است که هیات مدیره بانکها به سهامداران و ذینفعان و بورس ارقام درست ارایه دهند و دو دفتره و سه دفتره نباشند. واقعیت این است که با ارایه آمارهایی که نشان میدهد درآمد یا ثروت کشور کم است یا زیاد چندان در تحلیلهای مردم عادی جای ندارد. البته با تحلیل این آمارها توسط کارشناسان اگر درآمد و ثروت کشور کم شده باشد طبیعی است که مردم نگران خواهند شد. اکنون این پرسش مطرح است که آیا دولت این تضمین را میدهد که با شفافسازی، نگرانها برطرف شود؟ نیاز به این نیست که دائم دم از شفافیت بزنیم، اما عملکرد و اثربخشی سیاستهای ما ناکافی باشد. به طور مثال دم از شفافیت در بازار ارز زده میشود، اما نرخ دلار به ۴۰ هزار تومان میرسد یا تورم انتظاری ۳۵ درصد میشود. شفافسازی برای ایجاد اعتماد و زمینهسازی برای سیاستگذاری است و جستجو در مقالات علمی نیز نشان میدهد که تاثیر شفافیت در رشد اقتصادی مثبت است. ترازنامه دولت، منابع و مصارف دولتها برای مردم عادی قابلیت تحلیل ندارد و اظهار نظر خزانهدار کل کشور مبنی بر تدوین ترازنامه دولتها بیشتر ناظر بر ارایه آمارهایی برای بدنه کارشناسی کشور است که بتوانند آنها را تحلیل کنند و نشان دهند که وضعیت کشور در هر دولتی چگونه بوده است. شفافسازی به معنای آن است که دولت دست خود را رو کند، اما اکنون اینگونه شده که دولت بعد، موضوعی را مطرح و شروع به نقد دولت قبلی در آن موضوع یا مسئله میکند. شفافسازی اگرچه اقدامی مناسب است، اما اکنون بیشتر به یک بازی سیاسی بدل شده است.