حشمت الله فلاحت پیشه
تحلیلگر مسائل سیاسی
آن چه که تحت عنوان مذاکرات بین ایران و آمریکا مطرح است، تنها در یک بخش قابل تکذیب نیست. آن هم بخشی است که به مذاکرات تبادل زندانیان و آزادسازی منابع مسدود شده ایران مرتبط است. اما این بخش اصلا ربطی به برجام ندارد. طرفین میدانند که تاریخ انقضای برجام سپری شده و آن چه که تحت عنوان برجام شناخته میشود قابل احیا نیست ایران پس از حجم بالای هزینههایی که متقبل شده، حاضر نیست زیر بار محدودیتهای دوران برجام برود، مگر این که توافقی با جبران هزینههای وارد شده به ایران، شکل بگیرد. شرط مهم دیگر در برجام جدید، پایداری آن و تصویب آن توسط کنگره آمریکا است. این موضوع نیز عملی نیست؛ بنابراین عملا موضوع احیای برجام مطرح نیست. آن چه که ضمن مذاکرات پنهان و پیدای طرفین ایرانی و آمریکایی مطرح میشود، حرکت به سمت یک توافق نانوشته است؛ توافق نانوشتهای که در عمل اقدامات ایران و امریکا را به حالت تعلیق در بیاورد. حتی طرفین الزامی هم نخواهند داشت این موضوع را تبدیل به یک متن مکتوب کنند. در این قرارداد، طرف آمریکایی میپذیرد که چشم خود را روی برخی مراودات اقتصادی ایران ببندد و بخشی از منابع مسدود شده ایران را بازگرداند، همچنین فرصت حضور ایران در بازار نفت فراهم میشود. در طرف مقابل ایران در قالب همین توافق نانوشته، سطح کلی غنی سازی را در حد فعلی حفظ میکند و به سمتی نمیرود که به ادعای آمریکاییها خطرناک است. مهمترین چالش از ناحیه اسرائیل است که به دلایل متعددی سعی دارد اقدامات ایذایی علیه برنامه هستهای ایران انجام دهد. این نوع اقدامات در سالهای گذشته نیز در قالب خرابکاری وجود داشته. اما بار اصلی این چالش به دوش آمریکاییها است. اگر اسرائیل اقدام ایذایی علیه برنامه هستهای ایران انجام دهد، احتمال ایجاد یک جهش غیرقابل کنترل در برنامه هستهای ایران وجود خواهد داشت؛ درست مانند آن چه ۲ سال پیش رخ داد؛ اسرائیل در یکی از تاسیسات هستهای ایران خرابکاری کرد و ایران نیز در اقدامی متقابل سطح غنی سازی را از بیست درصد به شصت درصد رساند. اگر هر نوع اقدامی از سوی اسرائیل، علیه ایران شکل بگیرد، قطعا شاهد یک جهش چشمگیر در سطح غنی سازی خواهیم بود که حتی میتواند شامل رسیدن غنی سازی به ۹۰ درصد باشد. ماهیت چالش هستهای این است که برنامه هستهای ایران مسالمت آمیز بماند و بنابراین رفتار اشتباه غربیها با تبعات سنگینی رو به رو خواهد بود و سیاست بازدارندگی غیرهستهای ایران به سمت سیاست بازدارندگی هستهای حرکت خواهد کرد. برخی معتقدند اسرائیل در شکست برجام و همراه کردن ترامپ با سیاستهای ضد برجامی نقشی مهم ایفا کرد، به همین دلیل، اکنون نیز، توپ در زمین آمریکاییها است و اگر بتوانند با ایران به توافقی که شرایطش را توصیف کردم برسند، یک توازن و سود دو طرفه ایجاد کرده اند. در حال حاضر، ایران تبدیل به اولویت چهارم در حوزه سیاست خارجی آمریکا شده است. اولویت نخست، جنگ اوکراین است. شکست اوکراین، شکست غیر مستقیم آمریکا و ناتو است. اولویت دوم آمریکا، روسیه است. آمریکاییها عزم خود را جزم کرده اند، روسیه را از جمع ابرقدرتهای جهان خارج کنند. اولویت سوم، چین است. زیرا چین رقیب منطقهای آمریکا به حساب میآید و بخش اعظم سیاستهای تجاری اقتصادی آمریکا را تحت الشعاع قرار داد. در نهایت اولویت چهارم آمریکا، ایران است. راههای زیادی وجود دارد.