سیدجلال ساداتیان
کارشناس مسائل بینالملل
اگر خاطرتان باشد چند ماه قبل جمعی از دیپلماتهای ایران که تعداد آنان حدود ۳۵ نفر بود، بیانیهای را امضا و منتشر کردند. تأکید این دیپلماتها بر این بود که رویکرد حاکمیت باید تغییر کند، تا بخش عمدهای از مسائل به سمت حل شدن نیل کند. بعضا انتقادهای زیادی نه در ارتباط با بیانیه اما در موضوع تغییر رویکرد صورت گرفت و اکنون میتوانیم بگوییم بالاخره به این نتیجه رسیدیم که باید نحوه تعامل خود با دنیا به ویژه با کشورهای منطقه را تغییر دهد تا بخشی از مشکلات به سمت حل شدن حرکت کند. از جمله آن مشکلات بحث هستهای است که تأثیری بیش از سایر عوامل در مسأله خواهد داشت، ولی سایر عوامل هم موثر هستند که اگر شما با تمام دنیا سر ناسازگاری داشته باشید یا از طریق دیپلماسی و سازگاری امتیازی بدهید و امتیازی بگیرید یا امتیازی بگیرید و امتیازی بدهید، این تعامل و تبادل میتواند بخش عمدهای از مسائل را حل کند. اما اینکه شما دائما در موضع تخاصم با دنیا باشید و از طریق تقویت موضع میدان بخواهید همه مسائلتان را با دنیا حل کنید یا دنیا را متقاعد کنید که در راستای خواسته شما حرکت کنند، این اتفاق نمیافتد. امروز با هماهنگی که میان قوای مختلف به وجود آمده، به نظر میرسد که این تغییر رویکرد البته با اشاراتی از بیرون در حال انجام است؛ از جمله آنچه که دولت چین از ایران در دیدار با آقای رئیسی در آخرین سفرش به پکن خواست و آن خواسته این بود که چین قصد سرمایهگذاری در عربستان و ایران را دارد و با تنشی که در منطقه است، این تنش با خواسته آنان سازگاری ندارد و باید به سمت حل مشکلات رفت. به نظر میرسد، این تغییر در رویکرد با سفر آقای شمخانی و گفتوگوهایی که با عربستان انجام داد، شروع شد. یعنی اولین گام این بود که سفارتخانههای دو کشور افتتاح و سپس گفتوگوهایی به طور مستقل با امارات، بحرین و کویت و بعضا با میانجیگری قطر و عمان اتفاق میافتد. ایران به سمت توافقات امنیتی منطقهای رسید و عربستان اعلام کرد آمادگی دارد مطابق توافقی که در دوران آقای خاتمی اتفاق افتاد و طبق همان بیانیه با ایران همکاری کند که به نظر میرسد این مساله مورد توافق دو طرف قرار گرفته است. این حرکت، گام به گام پیش میرود و امر قابلقبول و محترمی است که ما بتوانیم در منطقه تنشزدایی داشته باشیم و متقابلا این تنشزدایی در منطقه و رسیدن به تفاهمات همکاری در منطقه، میتواند تأثیر خود را در موضوع هستهای هم نشان دهد. اما نه صرفا این توافق، آن توافق را به نتیجه نهایی رسانده باشد یا بالعکس، بلکه تأثیرات مثبت خود را بر یکدیگر دارد و به موازات همین امر، به نظر میرسد با پیشنهادی که آمریکا و اروپا مجددا توسط آقای بورل مطرح کردند، در آن راستا حرکت میکنند. گمانهزنیهایی هم که منتشر شد، از توافق قطعی خبر نمیدهد، اما از یک تفاهم ولو موقت بین طرفین در امر هستهای حکایت میکند که دولت آقای بایدن به خاطر انتخابات پیشرو خیلی وارد عمق و محتوای توافق کلی نمیشود و از طرف دیگر هم ایران هنوز در مسائلی که حل و فصل کامل نشده قرار نگرفته ولی گامهایی برداشته است. از جمله اینکه آقای گروسی گزارش مثبتی به آژانس داده و آژانس هم در آخرین نشستی که داشت، بیانیه یا قطعنامهای علیه ایران به تصویب نرساند. این موارد نشان میدهد که این گامهای کوچک به تدریج به سمت و سوی تعامل و توافق بیشتر حرکت میکند. در ادامه نیز برخی، حمله به جریان منافقین در آلبانی را هم ناشی از توافقات پشتپرده بین ایران، اروپا و غرب میدانند که وقتی این موارد را کنار هم قرار میدهیم، نشان میدهد که حرکتهایی به سمت تعامل بیشتر اتفاق میافتد. اگر طرفین بتوانند از دو جریان خارجی و داخلی یعنی شیطنتهای اسرائیل و جریان تندروی داخلی مراقبت کنند تا تأثیر منفی بر این توافق نگذارند، میتوان گفت توافق خوبی حاصل شده است.