زهرا کریمی
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران
در بازار کار ایران برای نیروی کار تحصیلکرده تقاضای محدودی وجود دارد، به خاطر اینکه اقتصاد ایران از پویایی لازم برخوردار نیست. ما از یکسو با عرضه قابل توجه نیروی کار تحصیلکرده با مدارک دانشگاهی مواجه هستیم اما در مقابل اقتصادی که در آن کارخانههای مدرن تاسیس شوند یا فرصتهای شغلی زیاد و متنوع در بخشهای مختلف چه صنعت و چه خدمات مدرن وجود داشته باشد، خلق نمیشود. در حالی که اقتصاد کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور دائم از فناوریهای نوین استفاده یا شهرکهای دانشبنیان تاسیس میکنند. ما در این سالها خیلی تلاش کردیم که از شرکتهای دانشبنیان دفاع کنیم، ولی از نظر نوآوری، فناوری نوین و بهکارگیری تکنولوژی پیشرفته در منطقه بسیار عقب افتادهایم و حتی با کشورهای قطر، عربستان و امارات قابل مقایسه نیستیم. رتبه ایران در ارتباط با اقتصاد دانشبنیان بین کشورهای منطقه سیزدهم است. در یک اقتصاد پویا تقاضا برای نیروی کار تحصیلکرده بسیار زیاد است اما در اقتصاد ایران اینگونه نیست. از سوی دیگر، فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران، دارای مهارتهای متوسط هستند و مهارتهای ممتاز که برخی بنگاهها به آنها نیازمندند، با عرضه کمی مواجه هستند. از سوی دیگر، نیروی کار ماهر که دارای مهارتهای تخصصی بالایی هستند، میتوانند تقاضای خوبی در کشورهای صنعتی به دست بیاورند. متاسفانه بخش بزرگی از آنها از ایران میروند و شاهد گلایه بنگاهها هستیم که ناگزیرند افرادی با تخصص پایینتر را حتی با حقوق بالاتر جذب کنند. در مجموع، از یکسو کمبود مشاغل مناسب برای نیروی کار تحصیلکرده قابل توجه است، یعنی ما فارغالتحصیلان زیادی داریم که برای آنها فرصتهای شغلی کافی وجود ندارد و از سوی دیگر هم به دلیل مجموعه شرایط اقتصادی و اجتماعی، نیروی کار ممتاز ما جذب دیگر کشورها میشوند و از ایران میروند. مشکل اصلی در بازار کار ایران کمبود تقاضا برای نیروی کار تحصیلکرده با مهارت متوسط است، وگرنه تقاضا برای نیروی کار ساده و ماهر بالاست. نرخ بیکاری به تنهایی شاخص خوبی برای ارزیابی عملکرد بازار کار نیست، چون وقتی بازار کار را بررسی میکنیم یک طرف آن عرضه و طرف دیگر تقاضاست. اگر سالانه حولوحوش حداقل 100 هزار نفر با تخصصهای نسبتا خوب از کشور خارج شوند، عرضه نیروی کار متخصص تا حد قابل توجهی کاهش مییابد. گروهی از فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور نیز ناگزیرند وارد مشاغلی شوند که با تخصص و تحصیل آنها سازگاری ندارد، مثل مسافرکشی یا دستفروشی، که متاسفانه تعداد آنها طی سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. پس آنچه در بازار کار باید به آن توجه کرد، نرخ مشارکت است که در سالهای اخیر تا حدودی کاهش یافته. حتی در سال 1401 نسبت به سال 1400 که کرونا تمام شد، هنوز عرضه نیروی کار یا نرخ مشارکت که نشان میدهد از هر 100 نفر بالای 15 سال چند نفر وارد بازار کار میشوند؛ هنوز به دوران قبل از کرونا نرسیده، بهویژه نرخ مشارکت زنان بسیار کمتر از دورهی قبل از کروناست و این موضوع نشانگر آن است که بازار کار ما هنوز نتوانسته از شوک منفی کرونا، که باعث از بین رفتن بیش از یک میلیون شغل شد، به حالت قبل بازگردد. یک عامل مهم در این بخش کسادی مسلط بر اقتصاد ایران است که ما نمیتوانیم از آن خارج شویم. در برخی عرصهها تحرک نسبی ایجاد میشود، ولی رونقی که بتواند اقتصاد را به دورهی قبل از تحریم برساند، هنوز حاصل نشده است. برای ارزیابی وضعیت بازار کار عوامل مختلفی وجود دارند که یکی از مهمترین آنها کیفیت مشاغل است. یعنی افرادی که در مشاغل مختلف کار میکنند چقدر تولید کشور را بالا میبرند؟ به طور مثال اگر چند میلیون نفری که در تهران مشغول کار در تاکسیهای اینترنتی هستند، حذف شوند، آیا وضعیت مردم بدتر میشود؟ اتفاقا خیابانها خلوت میشوند و مردم راحتتر تردد میکنند. بنابراین افرادی که در تاکسیهای اینترنتی شاغلند ارزش افزودهی قابل توجهی ایجاد نمیکنند. پس برای اینکه بینیم نرخ بیکاری با رونق در بازار کار همراه است یا نه، باید به کیفیت مشاغل توجه کرد و اینکه آیا مشاغل موجود ارزش افزوده بالایی دارند یا خیر. اینکه وزارت کار اعلام کند یک میلیون شغل در سال قبل ایجاد کرده، از نظر تحلیلگران قابل قبول نیست، برای اینکه براساس دادههای مرکز آمار ایران چنین نتایجی تایید نمیشود. به عنوان مثال دولت میگوید قصد دارد مسکن ملی بسازد و انتظار دارد برای مثال در استان مازندران 20 هزار خانه در یک ماه کلنگ بزند، حالا 100 واحد هم ساخته نمیشود اما میگویند ساخت 2 هزار واحد آغاز شده است. کسی هم به دنبال صحتسنجی این آمار نمیرود. یک نکته مهم این است که دستگاههای مختلف آماری اغراقآمیز منتشر میکنند. برای مثال به یک نفر وام داده میشود تا با احداث یک واحد صنعتی برای 30 نفر شغل ایجاد کند. دستگاه مربوطه اعلام میکند که با دادن این وام 30 نفر شاغل شدهاند؛ در صورتی که این ادعاست و معلوم نیست اصلا 10 نفر شاغل شدهاند یا نه. موضوع مهمی که در آمار دستگاههای مختلف وجود ندارد شمار مشاغل از دست رفته است. گزارش تحولات بازار کار منتشره از سوی مرکز آمار ایران برآیند دو فرآیند را نشان میدهد: مشاغلی که ایجاد شده و مشاغلی که از دست رفتهاند. اما آنچه در آمارهای دستگاههای دولتی در مورد ایجاد فرصتهای شغلی جدید انعکاس پیدا میکند در بهترین حالت فقط اعلام تعداد مشاغل جدیدی است که ایجاد شده و مشاغلی که حذف شدهاند، در این گزارشها انعکاسی ندارد. این نحوهی اعلام آمار دو اشکال اساسی دارد؛ اولا تعداد شاغلان جدید دقیق نیست و دوما، تعداد مشاغلی که از بین میرود اعلام نمیشود. بنابراین، همواره باید منتظر ماند و دید مرکز آمار ایران چه اطلاعات جدیدی ارائه میکند؟ در گزارش سه ماهه فصل بهار سال 1402 اثری از جهش شمار شاغلان در بازار کار در آمارها وجود ندارد. برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید، دو امکان بیشتر وجود ندارد؛ اول اینکه بنگاههای جدیدی شکل بگیرند تا فرصتهای تازهای ایجاد کنند یا بنگاههای موجود ظرفیت خود را بالا ببرند تا فرصتهای شغلی بیشتری ایجاد کنند که برای هر دوی اینها سرمایهگذاری لازم است. وقتی سرمایهگذاری بیشتری صورت میگیرد، ظرفیتهای تولید را بالا میبرد و فرصتهای جدید شغلی به وجود میآورد.