بنیامین نجفی
دبیر تحریریه روزنامه تجارت
در سالهای گذشته بحثها، نقدها و آسیبشناسیهای فراوانی از تضعیف جایگاه اخلاق در جامعه ایرانی مطرح شده است. اینکه اخلاق در حوزه عمومی و ساحتهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نسبت به گذشته دچار تنزل شده است. گویی انگار هر چقدر به زمان حال و امروز رسیدهایم آنچه قبلا به عنوان یک نخ تسبیح پنهان شئون و شقوق جامعه ایرانی را به شکل یک وفاق و همدلی نسبی عمومی به یکدیگر متصل میکرد، کم رنگ شده است. این اتفاق در دو سطح نخبگانی و مدیریتی از یک سو و سطح عمومی از سوی دیگر قابل تحلیل است. عرصه مطبوعات و رسانه در ایران که زمانی بزرگان و صاحبان به نام اهل قلم در آن مشغول به کار بودند و دوران طلایی مطبوعات ایران را در دو سه دهه پیش رقم زدند، حالا دیگر جایشان را به نوع دیگری از سبک خبرنگاری و روزنامهنویسی دادهاند که چندان شباهتی به اسلاف خود ندارد. در این فضا البته معدود اشخاصی هستند که با وجود ناملایمتیها و سختیهای بسیار همچنان عطای کار مطبوعات را به لقایش نبخشیده و همچنان چراغ کم سوی مطبوعات را روشن نگه داشتند. در سالهای گذشته یکی از این شخصیتهای برجسته مطبوعات ایران دکتر اصغر نعمتی بود که امروز به سال روز درگذشت ناگهانی و غمبارش نزدیک شدهایم . مرگ یکباره و ناگهانی او شوک بزرگی هم برای نزدیکان و کسانی که با او کار میکردند بود و هم خبری بهت آور و باورنکردی برای جامعه مطبوعات. او سالها در دوران خوش و ناخوش روزنامهها و مجلهها، کار مطبوعات را رها نکرد و به عنوان یک مدیر کاربلد و دلسوز در حد خود تلاش کرد که به عرصه فرهنگ و رسانه کشور خدمت کند. کسانی که او را از نزدیک میشناختند، همگی بر روحیه خستگی ناپذیراش صحه میگذارند. مدیری در جایگاه یک معلم، جوانان خام بسیاری را به نیروهایی حرفهای بدل و آنها را به جامعه مطبوعاتی و رسانه ای تقدیم کرد. اخلاقمحوری بودن دکتر نعمتی هم در کارش و هم در رفتار و منشش زبانزد بود. شاید اغراق نباشد که بگوییم که تا زمان حیاتش کمتر کسی بوده که عصبانیتش را دیده باشد. در سختترین موقعیتها هم تلاش میکرد حس امیدواری و خوشبینی را حفظ کند و تلاش برای آینده را متوقف نکند. نبود او یک فقدان بزرگ است. فقدانی که شاید به راحتی قابل جبران نباشد. دکتر اصغر نعمتی نمونه و نمادی از مدیر اخلاقی بود که در تمام مسیر حرفهای تلاش کرد، هیچگاه مرعوب برخی فضاهای سودجویانه و غیر حرفهای که این روزها در برخی شبه رسانهها دیده میشود، قرار نگیرد و دست کم به افرادی که در دایره پیرامونیاش مشغول فعالیت بودند این موضوع را یاد بدهد که به هر قیمتی به دنبال طی کردن نردبان ترقی نباشند و اولویتشان را حفظ اصول اخلاقی قرار بدهند. رفتن او هنوز هم برای من باور کردنی نیست. مطبوعات ایران امروز بیش از هر زمانی به امثال او نیاز دارد. باشد که راهش پر دوام باشد.