کد خبر: ۳۰۷۶
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۸
بررسي اقتصاد مقاومتي در گفت‌وگوي «تجارت» با مرتضي افقه كارشناس اقتصادي
«اقتصاد مقاومتي» يك برنامه اقتصادي صرف است يا ريشه در مسائل اجتماعي، فرهنگي و تاريخي دارد؟
به گزارش روزنامه تجارت،‌ آنطور كه از مرور سياستهاي كلان اقتصاد مقاومتي به چشم ميآيد اين سياستهاي كلان نه يك برنامه صرفا اقتصادي، بلكه يك مكتب اقتصادي است و بحث هم دقيقا از همينجا آغاز ميشود. اينكه يك برنامه اقتصادي با مكتب اقتصادي چه تفاوتي دارد و همچنين اينكه چگونه ميتوان يك مكتب اقتصادي را به جايگاهي رساند كه آثار و نتايج آن قابل پيگيري باشد؟ از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه مكاتب اقتصادي هر كدام خاستگاه و ريشه اجتماعي و فرهنگي داشتهاند و بيتوجه به اين ريشهها نميتوان به اقتصاد مقاومتي، آنطور كه بايد و شايد دست يافت. براي مرور اين مسائل و بررسي و تبيين اقتصاد مقاومتي به عنوان يك «مكتب اقتصادي» با مرتضي افقه، كارشناس اقتصادي و استاد دانشگاه گفتوگو كردهايم كه مشروح آنرا در زير ميخوانيد:

اولين سوالي كه بايد مطرح كرد اين است كه «اقتصاد مقاومتي» به عنوان يك سبك مديريتي و يك مكتب اقتصادي نوپديد از كجا ريشه گرفته است؟ چرا كه ريشه هر كدام از مكاتب اقتصادي در كلاف پيچيدهاي از مسائل اقتصادي و سياسي- اجتماعي و حتي تاريخي قابل كشف است. آيا اقتصاد مقاومتي هم اينچنين است؟

اين سوالياست كه متاسفانه كارشناسان و تاريخدانها هنوز آنچنان كه بايد و شايد به آن نپرداختهاند. براي فهم بيشتر ريشههاي «اقتصاد مقاومتي» به عنوان يك مكتب اقتصادي بايد تاريخدانها شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي جمهوري اسلامي ايران در طول 35 سال گذشته را بررسي كنند. همچنين بايد اتفاقات و حوادث داخلي و خارجي نظير تحريمها را هم در اين تحليلها و بررسيها جاي داد. منظور از تحريم هم اين محدوديتهايي كه از دو، سه سال گذشته ايجاد شد نيست، بلكه منظور تحريمهاي مستقيم يا غيرمستقيم و علني و غيرعلنياست كه اروپا و آمريكا پس از روي كار آمدن جمهوري اسلامي بر ايران تحميل كردند. اين تحريمها آثاري سياسي، اجتماعي و حتي اقتصادي داشتند كه با وجود اينكه به هدف نهايي خود نرسيدند اما توانستند تاثيراتي هر چند اندك از خود باقي بگذارند. اقتصاد مقاومتي از دل اين 35 سال تاريخ انقلاب اسلامي ايران بيرون ميآيد. محدود به يك سال، دو سال و حتي ده سال پيش نيست بلكه مجموعه راس نظام سياسي ايران احساس كرد كه نياز است سياستي در پيش گرفته شود كه در مقابل اين اتفاقات به مقاومت بپردازد و همچنين خود را از حوادث مصون نگه دارد. حالا خوب است كه در هر كدام از حوزهها دليل در پيش گرفتن اقتصاد مقاومتي را بررسي و بيان كنيم. در ابتدا نياز است كه در بعد فرهنگي به سياستهاي «اقتصاد مقاومتي» بپردازيم. هميشه ذهنيت مقاومت در روح ايرانيان، مخصوصا پس از انقلاب اسلامي وجود داشته است. اين مقاومت را ما در فرهنگ هشت سال دفاع مقدس ميبينيم. به بيان بهتر اين نوع مقاومت فرهنگي و اجتماعي را ما به خوبي در دوران جنگ تجربه كردهايم و از عيار آن و نتايجي كه در پي خواهد داشت به خوبي آگاهيم. از بعد اقتصادي هم تحريمها و ناملايماتي بينالمللي به ما نشان دادهاند كه بايد شرايطي به وجود آيد كه حتي اگر دور كشور حصاري كشيده شد- كه هيچگاه البته اينطور نخواهد شد- ما نيازمند و مشكلدار نشويم و بتوانيم با توليد داخل و صنعت داخلي و اقتصادي درونزا به رشد برسيم. مضاف بر اينكه ما از نعمت نفت هم بهرهمنديم و هر چقدر بتوانيم از اين درآمدها فاصله بگيريم به نفع ماست. از منظر اجتماعي هم كه به موضوع نگاه كنيم ميتوانيم مقاومت را ريشهيابي كنيم. معمولا افرادي اجتماعي كه از توان خود آگاهند و ميدانند توانايي چه اموري را دارند سعي ميكنند كه به يك خودسازي و خودمحوري برسند. اين خودمحوري مثبت و روي پاي خود ايستادن شايد يكي از وجهههاي اجتماعي «اقتصاد مقاومتي» باشد. از جنبه تاريخي هم نبايد فراموش كرد كه ابرقدرتهاي خارجي هميشه سعي داشتهاند كه مارا تحت كنترل و نفوذ خود قرار دهند و در برهههاي زماني خاصي ما مقابل اين كشورها ايستادهايم. ريشه تاريخي اقتصاد مقاومتي هم شايد اين امر باشد.

شما در صحبتهاي خود به ريشههاي فرهنگي، اجتماعي و فرهنگ مقاومت اشاره كرديد. آيا «اقتصاد مقاومتي» به عنوان يك مكتب اقتصادي ميتواند خاستگاه فرهنگي و اجتماعي داشته باشد؟

قطعا همينطور است. اصلا تمام مكاتب اقتصادي در ابتدا خاستگاه اجتماعي داشتند. از ماركسيسم و كمونيست گرفته تا مكتب ليبرال يك خاستگاه اجتماعي داشتند و بعد به ترتيب دادن مناسبات اقتصادي رسيدهاند. «اقتصاد مقاومتي» هم به همين شكل خاستگاه اجتماعي داشته است. سال جاري هم در امتداد همين امر فرهنگي سال 93 به عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي» نامگذاري شد. همين نامگذاري نشان ميدهد كه مراد از اقتصاد مقاومتي اصلا يك مقاومت فرهنگي و فرهنگ ايستادگياست كه بعد به پويايي اقتصادي هم منجر ميشود. در اين ميان نبايد از مديريت جهادي به عنوان يك راهكار براي اقتصاد مقاومتي غافل شد. مديريت جهادي به نوعي همان مديريتي است كه ما آنرا در دوران دفاع مقدس 8 ساله تجربه كردهايم. ما آن زمان با توانايي خودمان توانستيم سالها بجنگيم و حتي يك متر از خاكمان را در نهايت به دشمن ندهيم. بسياري از كشورها مستقيم و غيرمستقيم به دشمن ما كمك ميرساندند و ما فقط با اندوختههاي خودمان به مبارزه ميپرداختيم. اين فرهنگ جهادي و نوعي مديريت جهادي است كه قطعا براي عملي كردن اقتصاد مقاومتي به آن نياز خواهيم داشت. مهم اينجاست كه ما يك بار براي هميشه اين گزارهها را ريشهيابي و تبيين كنيم. بگوييم كه مديريت جهادي چه شاخصههايي دارد و براي انجام امور چه راهبردهايي را پيشنهاد ميدهد؟ تعريف كردن از مديريت جهادي و براي آن مثال آوردن آنچنان راهگشا نيست بلكه بايد ببينيم چه چيزي درون دايره مديريت جهادي قرار ميگيرد. همچنين بايد ببينيم مقاومت فرهنگي و همچنين اقتصادي كه نام مقاومت را يدك ميكشد دقيقا چه مشخصههايي دارد و چگونه ميتوان به آن شكل و صورت يك مكتب اقتصادي را داد.

همانطور كه گفتيد اقتصاد مقاومتي نياز به تبيين و تشريح دارد. قرار است كه ما با اقتصاد مقاومتي به كجا برسيم؟ اقتصاد مقاومتي چگونه ما را در اين راه به پيش ميبرد؟

اين سوال را با مرور سرفصلهاي سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي كه از سوي رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده است ميتوان فهميد. اين سياست يا برنامه اقتصادي در ابتدا دست به يك آسيبشناسي ميزند. بررسي ميكند كه اقتصاد ايران در كجا ضعف دارد و از آن ناحيه آسيب ديده است. اصليترين نكنه ضعف در توليد داخل با كيفيت است و همچنين فاصله داشتن به يك كشور صنعتي و درونزا. همچنين مسائلي در زمينه كسب و كار، سرعت اندك پيشرفت فناوريهاي پيشرو و همچنين عدم كاهش وابستگي به نفت جزو آسيبهايي است كه در سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي به نوعي مستتر بوده است. اقتصاد مقاومتي براي همه اين مشكلات ريشهيابي ميكند و راه حلي ارايه ميدهد. اين راه حل هم به صورت ريشهايست و يك برنامه انتزاعي صرف نيست. براي مثال در اين برنامه گفته نميشود كه دولت براي مهار تورم نقدينگي را كنترل كند يا... بلكه از تسهيل شرايط توليد و صنعت سخن ميگويد و همچنين از سازماندهي به قوانين اقتصادي كشور. مسلم است كه اگر بخواهيم به صورت ريشهاي با تورم مقابله كنيم نيازمند اين هستيم كه توليد را رونق دهيم و سرمايههاي سرگردان را به سمت توليد جاري كنيم. به بيان بهتر اقتصاد مقاومتي يك سياست كلي و جامع است كه هر كدام از سرفصلهاي آن نيازمند قانونگذاريهاي بيشتر و سر و سامان دادن فضاي اقتصادي كشور است.

آيا دولتها و ديگر نهادها و سازمانهاي كشور ميتوانند نقشي در اجرايي شدن هر چه بهتر اقتصاد مقاومتي داشته باشند؟

اقتصاد مقاومتي بيش از آنكه به برنامهريزي دولتي احتياج داشته باشد نياز به فرهنگسازي و دروني شدن دارد. سياستها و مكاتب كلان اقتصادي بايد باورمندي به وجود بياورند و در ذهن و قلب تك تك افراد جامعه نفوذ كنند. تنها با قانونگذاري نميتوان به سر حد يك مكتب اقتصادي دست پيدا كرد. چرا كه «اقتصاد مقاومتي» يك برنامه نيست، بلكه يك سياست كلان همه جانبه است كه بايد در ذهن تمام مردم باور شود. وقتي اين سياستهاي كلان در اذهان نفوذ كند خود به خود تمام ابعاد زندگي فرد را تحت تاثير قرار ميدهد و افراد به صورت طبيعي به شكل دادن «اقتصاد مقاومتي» ياري ميرسانند. اينطور نيست كه دولت دايم مجبور باشد مراقبت كند كه وزارتخانه و سازمانهاي اقتصادي و غيراقتصادي يك وقت از ريل اقتصاد مقاومتي خارج نشوند. بلكه بايد اين امر دروني شود. در سازمانها و نهادها هم بايد اين درونيسازي شكل بگيرد. صدا و سيما و ديگر سازمانها بايد در اين ميان دست به فرهنگسازي بزنند.

منظور شما از فرهنگسازي دقيقا چيست؟ يعني اين فرهنگسازي چطور ميتواند شكل بگيرد؟

متاسفانه يك عادت بدي در ما پيدا شده كه فكر ميكنيم فرهنگسازي يعني تبليغ؛ يعني سازمان صدا و سيما دايم يك سري تبليغات را پخش كند كه مدام در آن كلمه «اقتصاد مقاومتي» تكرار شود. فرهنگسازي اصلا اينطور نيست. فرهنگسازي نياز به كار فكري دارد. نياز به تحقيق دارد. نياز به مطالعه و كار علمي طولاني دارد. نياز به مشاركت دادن جوانان براي فعاليت در اين زمينه دارد. دانشگاهيان بايد تحقيق كنند و ريشههاي تاريخي اين مقاومت و لزوم تداوم آنرا تببين كنند. حتي ميتوان گفت تا زماني كه اين فرهنگسازي صورت نگيرد نميتوان به اقتصاد مقاومتي دست پيدا كرد. چرا كه برنامه اقتصادي به مكتب اقتصادي بسيار متفاوت است. مكتب اقتصادي در طولاني مدت و با كار فكري مداوم و فعاليت دقيق و متداوم دورني ميشود و به بار آوري ميانجامد. برنامه اقتصادي اينطور نيست. برنامهاي نوشته ميشود و ما از فردا آنرا اجرا ميكنيم حالا يا به نتيجهاي كه ميخواهيم ميرسد و يا نتايج منفي به بار ميآرود و شكست ميخورد. مكتب اقتصادي اما اينطور نيست كه امروز سياست آن ابلاغ شود و فردا آثار اجراي آن به چشم بيايد. فقط نبايد فراموش كرد كه در اين ميان بايد جدي گرفت كار را، هر روز براي تبيين آن تلاش و كوشش كرد. اينطور است كه ميتوان به اقتصاد مقاومتي دست پيدا كرد و به پيشرفت رسيد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار