محمد آقازاده
روزنامه نگار
راهبردهاي کلان وقتي مبدل به عمل ميشوند و خود را در جامعه محقق ميکنند که در فرايند تحقق خود را با شواهد تجربي تجهيز کنند. شواهدي که از طريق آمار و ارقام خود مستند ميسازند . ابزاري که در کشور يا بدرستي استفاده نميشود و يا از آن بعنوان حربه تبليغاتي بهره ميبرند. فريبکاري از طريق آمار پيشينه ديرينه دارد . ولي يادمان باشد با آمار ميشود دروغ گفت در حالي که اصلا دروغي در کار باشد.
آمار، ظرايف و پيچيد گي خاص خود را دارد . شما کافيست يک سال پر تورم را پشت سر گذشته باشيد و بگوييد شاخص تورم نصف شده است . در حالي که اين نصف هم جز تورم تازنده محسوب ميشود . بحث اشتغال از آن نکات عجيبي محسوب ميشود که ميتوان بدون هيچ عذاب وجداني با محاسبه هفته اي يک ساعت کار ميزان بيکاران در جامعه را به صورت غير معمول پايين نشان داد و يا کاهش تورم ميتواند سرکوب دستمزدهاي سرکوب شده را پنهان کند.
وقت آن رسيده است که به اين نکتهايمان بياوريم حل بحرانهاي اقتصادي ممکن نميشود مگر آنکه تصويري واقعي از تمام فعل و انفعلات اقتصادي داشته باشيم و همه آنها را مبدل بهامار شفاف ، روشن و صادقانه کنيم . براي اين کار لازم است پايههاي آمارگيري را دقيق تعريف و به زبان ساده براي مردم توزيع دهيم و بدون هيچ تعارفي هر چند تاريک از شرايط کشور ارائه دهيم .
اين تصوير است که ما را وا ميدارد حرکت کنيم و از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کنيم.
وضعيت پسابرجام امکان حرکت را براي کشور فراهم کرده است . نبايد اين فرصت را از دست بدهيم . ارايه مدام آمار گردش مالي سازمانها ، داراييها و بودجه گذاريها ميتواند نظام در آمدي کشور را چابک کند و هر جا درآمد سياه وجود داشت با ماليات هنگفت راه آنرا سد کنيم و منابع را به سمت توليد مولد که درمان اصلي بيکاري است هدايت کنيم.