داوود حبیبی فرد
نایب رئیس اتحادیه پیچ و مهره فروشان تهران
بي شک تماميافراد جامعهامکان دسترسي به مسوولان را ندارند به همين دليل انتخابات برگزار ميشود و يک نفر به نمايندگي از سوي عده اي، مسوول پيگيري خواستهها و مطالبات آنان ميشود. اين مهم در بين اصناف نيز وجود دارد. بدين معنا که اصناف نيز يک يا چند نفر را به نمايندگي از آن صنف برميگزينند تا خواستههاي آنان را به گوش مسوولان برسانند. اين روند بسيار خوب استف اما اشکال از جايي آغاز ميشود که نمايندگان توانايي، سواد، تجربه و تخصص لازم را براي تصدي اين مسووليت ندارند. در اين شرايط چند نکته لازم به نظر ميرسد. اول اينکه قوانين نبايد اجازه دهد تا هر فردي نامزد مسووليت نمايندگي شود و اساسنامهها بايد به نوعي اصلاح شود که تجربه، سواد، توانايي و تخصص، اولويت اول براي نامزد شدن در يک صنف باشد. اينکه افراد سالمند، کم سواد و غير متخصص براي نمايندگي يک صنف نامزد ميشوند و با کمال تاسف در پايان دوره نمايندگي همچنان در همان اندازه باقي ميمانند، بيانگر آن است که اين افراد جايگاه نمايندگي يک صنف را درک نکردهاند. اگر نمايندگان يک صنف توانستند آراي لازم را کسب کنند، بايد بدانند که از همان لحظه وظيفه دارند در مورد مشکلات صنف و رابطه آن با اقتصاد کشور و حتي شرايط خارجي از جمله تحريمها بايد مطالعه داشته باشند و در تلاش براي ارايه راهکار در اين خصوص باشند. اما امروزه با کمال تاسف شاهد اين هستيم که روساي برخي اصناف نه تنها نسبت به شرايط کشور و جهان آگاهي ندارند، بلکه تلاشي هم براي پي بردن به آن نميکنند. نمايندگان اصناف بايد بدانند که اظهار نظر در مورد مشکلات صنف مانند گپ و گفت دوستانه دو همکار نيست. نکته تاسف آور اين است که نمايندگان برخي از اصناف هيچگونه اطلاعات و آماري در مورد صنف خودشان هم ندارند و گمان ميکنند معناي رياست اتحاديه يا انجمن اين است که بر صندلي رياست تکيه زده و هفته اي يک بار به انجمن يا اتحاديه سري بزنند و چند نامه را امضا کنند. امروزه روساي بسياري از تشکلها هيچ گونه رابطه اي با اصحاب رسانه ندارند و از جايگاه رسانهها در انعکاس مشکلات به مسوولان بي خبر هستند. متاسفانه سن بسياري از نمايندگان اصناف بهاندازه اي بالاست که حوصله و توانايي پيگيري مشکلات را ندارند و نتيجه آن ميشود که يک صنف با داشتن اعضاي بسيار، هيچ حرفي براي گفتن ندارد. البته بنا نداريم بزرگان و پيش کسوتان اصناف را رنجيده خاطر کنيم، بلکه معتقد هستيم که اين بزرگان ميتوانند اتاقهاي فکر صنوف را تشکيل بدهند و هيات مديره به عنوان مشاور عالي از تجربه آنان استفاده کند. نکته اي که نبايد ناديده گرفت، نبود نمايندگان اصناف در مراجع قانون گذاري و تصميم گيري است. چرا در بين 290 نماينده مجلس از تمامياقشار مانند پزشک، معلم، نظامي، استاددانشگاه، تاجر، نماينده کارگر و اقشار ديگر وجود دارد، اما يک کاسب صنفي به مجلس شوراي اسلاميراه پيدا نکرده است؟ اين در حالي است که بخش قابل توجه اشتغالزايي کشور از صنوف بوده و هست و خواهد بود. اکنون زمان بازنگري و اصلاح فعاليت اصناف و تشکلهاي صنفي است. بايد بپذيريم که دوره نمايندگان کم سواد و بي انگيزه به سر آمده و صنوف به نمايندگاني نياز دارند که پيگير مشکلاتشان باشند.